آیا ناراحتی امام زمانمان برای ما اهمیت دارد؟!
رسم تمامی دولتها، لااقل، از ۲۸ سال قبل تاکنون، در مواجهه با مسئله پوشش و
حیا و عفت زنان در جامعه،حواله دادن به واژگانی بی سروته و تعریف نشده و
لغزان به نام«کار فرهنگی» بوده است!
اولین سئوال که در این وادی
بازی با الفاظ مطرح بوده و هرگز پاسخ درست و درخوری نیافته این که: آیا این
واژگان غلط انداز و چند پهلو، چه ارتباطی با ادبیات دینی ما دارد؟ آنچه
مسلم است کارفرهنگی با هر تعریفی که از آن ارائه شود عین یا ما بهازای
تقوا و مسئولیت دینی نیست و گرنه چه بخلی از به کار گرفتن واژگان شناسنامه
دار و تعریف شده مکتبی میتواند وجود داشته باشد تا بخواهیم از یک لفظ
لغزنده و پر ابهام مدد جوئیم؟!
فرض دیگر آن که کار فرهنگی برگرفته و
متناسب با همان تعابیر مکتبی باشد،که در این صورت باید پرسید مقولاتی
مانند عفت و حیا و تقوای اجتماعی از کجای مفهوم این لفظ پرابهام برمی آید؟!
اما در ورای این قیل و قال، بیشتر به نظر میرسد بهرهگیری از واژگان دهان
پرکن کار فرهنگی از سوی دولتمردان مسئول، فرستادن مؤمنان و یاران انقلاب
در پی نخودسیاه است و یا از باب تعلیق به محال.
زیرا با هیچ توجیهی
نظارت و بازدارندگی- که لازمه درمان زخم چرکین و فراگیر بی حجابی و بی
عفتی است- با این اصطلاح روشنفکر مآبانه سنخیت و همخوانی ندارد۱، و این در
حالی است که تعابیر مکتبی ما همچون تقوا و عفت و حیا، کاملاً واجد ویژگی و
جانمایه اثربخشی و بازدارندگیاند.
سخن حق در این باب آن است که صرف
دانستن و آگاهی از چیزی هرگز موجب ایمان و التزام به آن نخواهد شد. اما در
واژه مکتبی حیا، هم آگاهی انسان به نیکی و زشتی مطرح است و هم باور انسان
نسبت به اطلاع خداوند بر انسان چنانچه فرموده کتاب مبین الهی است که«آیا
انسان نمیداند که خدا(او را) میبیند»۲ و امام بهحق ناطق، جعفربن محمد
صادق نیز فرمود:«(چون) دانستم(و باور دارم) که خدای متعالی بر من مطلع
است،حیا کردم»۳ ضمناً باید دانست مطابق تقریر اهل فن حیا امری فطری است و
در سرشت هر انسانی قرار دارد.
حال با این مقدمه، نظری بر واقعیت
اوضاع جاری در کوی و برزن جامعه(جامعهای که مثلاً دولت جمهوری اسلامی
متولی آن است) رهیافت درمان زخم چرکین و عفونت زای بی حجابی و بی عفتی و بی
حیایی، میسور خواهد شد.
زیرا «حیا،نیروی کنترل کننده ایست که توان
نظم دهی و مدیریت خود را به انسان میدهد. به وسیله حیا میتوان از آنچه
ناهنجاری است،دوری کرد و بدانچه به هنجار است، عمل کرد. فرد باحیا در برابر
تکانهها و وسوسههای نفس مقاومت میکند و آنچه را ناهنجار باشد، ترک
میکند، هر چند مطابق میلش باشد و آنچه را به هنجار باشد، انجام میدهد،
هرچند مخالف طبعش باشد»۴
بالاخره نکته تکمیلی بحث آن که چنانچه کسی
به هر دلیل خواستار آن شود که زیور حیای فطری را لگدمال هوا و هوس نفسانی
خود کند و علیرغم علم و آگاهی به زشتی و پلشتی منکری چون جلوهگری و
عریانی، بر جولان مفسدهانگیز خود ادامه دهد، تکلیف چیست؟
پرواضح
است که چنین شخصی در واقع در ستیز با خداست و اطلاع و آگاهی الهی بر خود را
به پشیزی نمیگیرد. طبعاً در مورد چنین اشخاصی ترس بازدارنده و درمان
خواهد بود. و باید نیروی بازدارنده حکومت دینی نسبت به تضییع و بلکه توهین
به حق خداوند،مرتکب منکر را از تداوم جنگ و ستیزه گری مقابل خداوند
بازدارنده باشد. چرا که حیا و خوف هر دو از شاخههای تقواست. همان تقوایی
که بدون آن خداوند هیچ عملی را از انسان نمیپذیرد.
اگر سخن از انتظار در میان است، این انتظار طبعاً تکالیف و رهاوردهای ویژه خود را دارد. اگر چه رئیس کشور پایگاه ظهور، خود در پی جهانی سازی غربی(آمریکایی) بدود۵ و چه بسا حال و روز جامعه را در همان مدار بپسندد که امروز جلوههای عفونتزای آنرا در شکل وشمایل جامعه شاهدیم اما آرمان فرد و جامعه منتظر،جهانی سازی مهدوی با تحقق ظهور آفتاب جانبخش و عالمتاب ولایت، حضرت بقیهالله عجلاللهفرجه است، پر واضح است که چنین منتظری به ساز وکارهای آن انتظار راستین پایبند و ملتزم باشد:«دعای دلنشین اللهم ارزقنا توفیق الطاعه.۶ که از ادعیه ارزشمند آن امام همام عجل الله فرجه است، بیانگر مجموعه وظایف فرد و جامعه منتظر است. این دعا درسنامه گرانبهایی است که گرچه در پیکره نیایش انشا شده، آموزنده اوصافی است که مطلوب آن آخرین ذخیره الهی است و آراستگی به آن فضائل برای هر منتظر راستین بایسته است»۷
در اینجا به فراخور مقال به فرازی از این درسنامه اشاره میشود:«آفت بزرگی که میتواند مانع کارکرد اساسی و ثمربخش این بخش از اجتماع(زنان) شود و آنان را که قادرند عامل سعادت فرد و جامعه باشند به ابزار انحطاط خویش و جامعه شان بدل کند، همانا فقدان صفت هایی است که امام عصر(عجل الله فرجه)آنرا بایسته زنان امت مهدوی میداند و آراستگی به آن صفات را از درگاه عزّ ربوبی برایشان در خواست میکند:۱- حیا ۲- عفت».۸
حال با مقایسه این وضعیت مطلوب و وضع موجود، به کذب و ناروایی لقلقهای به نام کار فرهنگی آقایان بیشتر پی میبریم. وضعیتی که یک توصیف از آن چنین است:«باید اقرار کرد که این فتنه سخت( همان فتنه آرایش و بدحجابی زنان آخر الزمان با توصیفی که پیامبر مکرم اسلام از آن داشته اند) در زمان ما به خوبی مشهود است و دختران و زنان جامعه ما نیز سخت گرفتار این دامهای شیطانی شدهاند و حتی ما مسلمانان کار را به جایی رسانده ایم که در یکی از تشرفات، امام زمان(ارواحنافداه) از وضعیت بدحجابی و بی توجهی زنان مسلمان و زیاد شدن فساد و فحشار اظهار ناراحتی و دلشکستگی نمودهاند.۹ آیا ناراحتی امام زمانمان برای ما اهمیت دارد؟!»۱۰
در ادامه سخن از انتظار، یک بحث این است که حضرت حجت علیه السلام که شیعیان در انتظار ظهور آن موعودالهی هستند و از این جهت آن حضرت امام منتظَر است. در عین حال همو امام منتظِر نیز هست زیرا«کسی که در روی زمین شدیدترین و کامل ترین درجه انتظار فرج را دارد، همان کسی است که کاملترین درجه ایمان را داراست و او در زمان حاضر کسی جز وجودمقدس حضرت بقیه اللهالاعظم اروحنافداه، که همه مومنان در انتظار اویند، نمیباشد. ایشان در حال حاضر بیشترین رنج و مصیبت را به خاطر وقوع معاصی و ظلمها در عالم، متحمل میشوند...»۱۱ آن هم چه انتظاری! اما شرح این حرمان۱۲ و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر.
والسلام
۱- اشتباه نشود تفسیر پیش گفته از کارفرهنگی به معنای خصومت و حساسیت بیهوده داشتن نسبت به این اصطلاح و کاربرد آن توسط همه اشخاص نیست، بلکه منظور صرفاً کاربرد دغلکارانه این واژگان در ادبیات مسئولان مسئولیت گریز است./ ۲- قرآن کریم، س علق،ی۱۴/۳- بحارالانوار،ج۷۸،ص۲۲۸/ ۴- فرهنگ حیا،ص۳۳/ ۵- مستند این گزاره در مقالات«سخن نخست»های پیشین گذشت،آنجا که رئیس جمهور مقدمه ای بر کتاب جهانی سازی مشاور معلوم الحال خود نگاشته بود/ ۶- مفاتیح الجنان، آخرین دعاهای بخش ادعیه اوایل آن کتاب. از این دعا به نام دعای امام زمان(ع)تعبیر می شود/ ۷- «امام مهدی موعود موجود»،اثرآیت الله جوادی آملی،ص۲۰۰/ ۸- همان،ص۲۱۱ / ۹- کتاب شِکوههای صاحب الزمان(ع)ص۵۶/ ۱۰- سیمای زن در آخرالزمان،ص۷۰/ ۱۱- سلوک منتظران ص۸۴ و ۸۳ / ۱۲- واژه«هجران»عموماً در مصرع مذکور ثبت شده و جایگزینی واژه«حرمان» به جای آن از تصرفات ما و متناسب با مقال است و نه نشانه املای غلط آن واژه