یه سینماییساز که همه فیلماش پشت هم یه ریز رکورد حیا و اخلاقُ زده،
در ماسمالیزاسیون کاراش گفته:«این فرقه(یعنی اون فرقه) منطق و دلیل
ندارند، چون میدونن در اقلیتن فریاد میکشن که جبران اقلیت
بودنشون بشه و به شیوههای غیراخلاقی این کارو انجام میدن»
آقایی
که شما باشین هرچی به این مُخ لامصب فشار آوردیم که این فرقه کیه؛ عقل
در فهمش چو خر در گِل بخفت. تو ایرون خودمون –نه در فرنگ رنگ وا
رنگ- همه دو دسته رو به اسم فرقه می شناختن: علی اللهیا، بهاییا. تخم
علی اللهیا رو که ملخ خورد، موند بهاییای گردن شکسته. حکماً منظور
سینما چی اِند اخلاق، همین پدرسوختههان! ولی این قالتاقا که مرکزشون
حیفای اسرائیله. یه حسی میگه؛ وقتی «الکس مالگه» اسرائیلی اسپانسر و پخش
کننده فیلمشه، هیشوخ نمیاد با اسرائیل عزیزش کَل بندازه !
آقای
سینمایی دست آخر دُرفشانی کردهکه:«مسئولان مملکت باید
تأملکنند که چرا این گروه(همون فرقه) عصبی، فحّاش و اهل تهمت سازی هستن.
و آیا در شأن آنان هست که چنین هرزه گوهایی طرفدارانشان باشن؟» جونم
برات بگه، دست برقضا مسئولان(اون) مملکت تأمل کردن، خیلی ام زیاد!
آخرش دیدن که: ای دل غافل،این هرزه گوها که مال خودمونن که حیفا رو
بهشون دادیم واسه «دارالعدل»شون. اصلاً فحش بهاییا گُله/ هرکی
نخوره خُله! مفهوم شد آقای اِند اخلاق؟! گیر زیر کلاه سر خودته!
بروخودتو بچَ...
۱- علی جنتی در جمع خبرنگاران پیرامون آخرین وضعیت شجریان اظهار داشت:
در نهایت خانواده ایشان تصمیم گرفتند آقای شجریان را به ایران
بیاورند ما دورادور در جریان درمان استاد بودیم اما با کمک
وزیر بهداشت در نهایت تجهیزات پزشکی در منزل وی تعبیه شد تا ایشان
تحت درمان باشند.
شجریان در آغوش سبا خویی مجری شبکه مبتذل «من و تو»
۲-
حاجی نفس زنان حرفهایش را ادامه داد،یکدفعه بغض راه گلویش را
گرفت،گفت:برای گرفتن کپسول اکسیژن به بنیاد رفته بودم گفتند:نداریم
،باید بمانید تا از دیگری بگیریم! می دانید این حرف یعنی چه؟!
یعنی باید منتظر ماند تا یک همسنگر دیگرم شهید شود تا کپسولش به
من برسد!!... یعنی من باید دعا کنم....(دیگر نتوانست حرفش را
ادامه دهد)
۳- توی جبهه آرپی جی زن بود، همه می
شناختنش! روز اولی که رفت نوجوانی ۱۳ ساله بود اما دلی بزرگ داشت، می
گفت یک شب توی عملیات اینقدر گلوله در کردیم که از گوشم خون آمد،
اما گفتم محاله بذارم حرف آقا روح الله زمین بماند.... حالا سالها از آن
دوران گذشته و آرپی جی زن قصه ما ،گرد پیری بر صورتش نشسته است و
دیگر آن حال و هوا و قبراقی دوران جنگ را ندارد روی طاقچه منزلشان
پر دارو است ،قرص های اعصاب و آرام بخش . دخترش گفت: عمو، بابا که
قاطیکنه هیچ کس جلودارش نیست! همه چیز را می شکنه، همه را میزنه، نگاه
کنید با چاقو به بدن خودش زده و این همه بخیه خورده... دختر
اشکهایش سررازیر شد و گفت: عمو، بابام خرجی نداره،هرچی می دهند خرج
دارو می کنیم،خودمان هم می رویم در سالن های غذاخوری و... نظافت می
کنیم.
آرپی چی زن بعد از حرفهای دخترش سرش را پایین انداخت و
همسرش گفت: مگر خرج ما چقدر برای این دولت کمرشکنه؟ ما که توقع زیادی
و گردشهای آنچنانی که نداریم چرا به ما که می رسند همه چی تمام می
شود؟! و فقط بلدند بگویند بودجه نیست و نداریم.
۴-
داشتم با خودم حساب می کردم که از پایان جنگ تا حالا چقدر گذاشته
است؟۲۸ سال گذاشته است و حاج محمد هنوز توی آسایشگاه است، هنوز فکر می
کرد توی کانال است و بچه ها محاصره شدند. بهش گفتم: حاجی خانه نمی
روید؟ گفت: تحمل نداریم، بودنمان آنها را اذیت می کند، اینطوری هم
ما راحتیم و هم آنها!!
سخن آخر: اینها استاد اخلاق و معرفت و
دلاوری بودند، به قول یکی از همین دلاوران: ما که بخیل نیستیم و از
جیب ما که نمی خواهند بدهند اما همان قدر که به فلان هنرمند و
بازیکن و... بها می دهند ما را نیز فراموش نکنند!! فلان رزمنده و
فرمانده دوران جنگ در غریبی جان ندهد و برای درمان به همه
التماس و خواهش نکند، همین.
تازه اینها همه افتخارشون این است که
برای این انقلاب و کشورشان هستی خود و سلامتیشان را معامله کردند و
به سان بعضی ها نبودند که حتی پخش صدایشان را از رسانه ملی و یا پخش
آن را بر روی تصاویر انقلابی، کسر شأن خود بدانند!
اینان با
همه درددلهایشان حاضر نیستند حتی برای لحظه ای دل دشمنان اسلام
و انقلاب را با سخنی شاد کنند و اینها هنوز هم خار چشم ضدانقلاب و
لیبرال صفتان و دشمنان نظام اسلامی هستند.
شادباش خدمت الکس مالهگه یهودی وخاندان پادشاهی قطر که موفق
شدند سومین فیلمشان را از طریق ایران به آکادمی اسکار ارسال کنند.
این
موفقیت را به سازندگان فیلم فروشنده بسیار تبریک میگوییم که
توانستند با کمک حامیان مالی داعش و الکس جان صهیونیست، مشارکت حوزه
هنری و کمیته فضاساز گزینش فیلم برای آکادمی اسکار، فیلم فروشنده را
روانه یونایتد استیتز کنند و تبریک فراوان به دوستان خودی نما و
بیخودی نمایی که با فضاسازی سه هفتهای توسط چند کانال سینمایی و
جوسازی بیهوده در مورد یکی از مطالب منتشر شده در یالثارات،
فیلم فروشنده را در کت ملت کنند.
فیلمی که تصویر وارونه و
مجعولی را از ایران نمایش میدهد که مبتلا به بحران جنسی است. وقتی
فیلمی که به اسکار فرستاده میشود راجع به بیماری جنسی و بحران جنسی
مجعولی است که به پیرمردان این سرزمین نسبت داده میشود آنوقت به
یالثارات اتهام میزنند که پورن نویسی کرده و داستان جنسی روایت
کرده؟!
از کوزه همان تراود که درونش موجود است. وقتی فیلم
برگزیده اسکار ، جعل وجوه اجتماعی یک ملت است و یک پیرمرد لب گور با
ناراحتی قلبی را در حال وسوسه شدن و مبتلا به انگل بیماری جنسی نشان
میدهید واقعا توقع دارید بنویسیم آفرین و دمتان گرم! پر قو زیر
بال هایتان!
سازنده دائما فریاد میزند که من جامعه را
نقد کردم! فیلم ما تصویری از جامعه است. این پیرمرد لب گوری که به یک
زن شوهردار جوان تجاوز میکند، تصویر جامعه آرمانی امروز است؟! همه به
این بلا مبتلایند؟ چرا مصائب معدودی شهر نشینان بالای میدان ونک
را تعیمم میدهید به پیرمردان طبقه متوسط!
کارگردان فیلم
صراحتا میگوید: «استفاده نکردن از میزانسن و طراحی لباسهای تند و
براق برای به تصویر کشیدن فاحشه موجود در فیلم به دلیل سانسور
نبود. به علت احترامی بود که برای شخصیت این فاحشه قائل بودم و
نمیخواستم درباره آدمهایی که چنین کاری میکنند درگیر کلیشه شوم.
ترجیح دادم او را به عنوان یک آدم قابل احترام نشان بدهم، چون این
برداشت من از روسپیگری است. من به آنها به چشم افرادی که به دیگران
صدمه میزنند نگاه نمیکنم؛ آنها از کسی دزدی نمیکنند یا به
کسی غیر از خودشان آسیب نمیرسانند. آنها تصمیم گرفتهاند خرج
زندگیشان را با استفاده از بدنشان دربیاورند، بنابراین من برای
این آدمها ارزش قائلم و میخواهم سعی کنم آنها را به شکل محتاطانهتر و
منصفانهتری به تصویر بکشم. اگر مساله فقط سانسور بود فکر میکنم که اگر
فاحشهای را به شکل کلیشهای یا اغراقآمیز نشان میدادم کمتر ایراد
میگرفتند.
هرچند، چیزی که در اینجا وجود دارد بسیار
حساستر، انسانیتر و پیچیدهتر است. بنابراین من با روسپیگری، به عنوان
یک مساله انسانی، مشکل بیشتری خواهم داشت تا با تصویری که از آن ارائه
میشود.
یعنی روسپی نوازی و منصفانه نمایش دادن روسپیگری را
کارگردان به صراحت اعتراف میکند آنوقت در تعجبیم که چرا حوزه هنری،
این نهاد ارزش مدار انقلابی، اجازه میدهد که فیلم در سینماهایش
به نمایش درآید.
به هیچ وجه نمی توان اعتراف کارگردان را
نادیده گرفت. چنین اعترافی موید و مشخص کننده منظومه فکری سازنده
فیلم فروشنده است و آنوقت هیچ کس در این مملکت جیک نمیزند. مرجع
ترین رسانههای انقلابی به جای نقد چنین تفکری و نقد صریح فیلم ترجیح
میدهند که علیه یالثارات بیانیه دهند تا علیه کمیته گزینش فیلم
برای اسکار.
فروشنده مهترین دستاوری که در متن و محتوایش
دارد این است که جامعه ایران را مبتلا به بحران جنسی جنون زدهای
نمایش میدهد و در ادامه فیلم کارگردان دارد رسما و غیر
مستقیم اشاره میکند باید به روسپی گری در این سرزمین تن دهیم و
آنرا به عنوان یک شغل معمول بپذیریم تا مشکلات جامعه حل شود.
صم و
بکم نشستهاند که یالثارات به خرابی فرهنگی دامن میزند آنوقت کسی
نیست از سایتهای منتشر کننده بیانیه علیه یالثارات بپرسد چند مطلب
درست و حسابی در شان آن رسانه در نقد تفکر کارگردان و محتوای
فیلم فروشنده منتشر کرده اند؟!
این وسط روسیاهی میماند به
ذغال که شما مردان تجارت عرصه فرهنگی انقلابی نما، مشغول زد و
بندهای مالی با جشنواره خیلی مقاوم هستید و اخیرا برای گرفتن بولتن، و
جلسات نقد و بررسی چرتکه انداخته اید و صدای چرتکههایتان آنقدر
بلند است که در فضای جامعه بشدت شنیده میشود و در هیاهوی
چرتکه اندازی، فیلم فروشنده به راحتی با تهیهکنندگی قطریها و
«الکس جان ماله گی» به عنوان سمبل سینمای ایران راهی آکادمی اسکار
میشود.
واقعا جناحی که ظاهرا ایمان خود را به انقلاب برجسته
نشان میدهد چرا در مقابل چنین اتقاقی تعمدا سکوت پیشه کرده
است؟! و چرا در یک توطئه کلان اقدام به اخته کردن رسانههای انقلابی
کرده است.
این وسط عدهای نیز تیرانداز میدان فرهنگ
میشوند و برای قوه قضائیه تعیین تکلیف میکند که باید با یالثارات
برخورد شود. واقعا توطئه شومی را خودی نماهای بیانیه باز در فضای
مجازی براه انداختهاند که باید با یالثارات برخورد شود.
مدتهای
طولانی است که رهبری انقلاب تاکید موکد دارد که فضای فرهنگی نیاز
به مراقبت جدی دارد چرا بیانیه بازان در نقد وضعیت حجاب
هنرمندان مطلبی را منتشر نکرده اند؟! چرا سکوت پیشه کرده اند و
چرا به عریانی خالی از بصیرت سینماگران روی پرده سینما واکنشی نشان نمی
دهند. چرا در روزی که فروشنده به آکادمی اسکار معرفی میشود
بیانیه نمیدهند که پس «ایستاده در غبار چه شد؟» چرا در مقابل
کمیته گزینش اسکاری سکوت کردهاند؟ اینها سئوالات سادهای است که پشت
چرتکه اندازی مقاوم گم و گور خواهد شد.