پس از آنکه سرمایهداران غربی
فرهنگلیبرالی را پلی برای بردگی و استعمارنوین قرار دادند و با
استفاده از رسانههایی چون سینما و نمایش برهنگی بر دامنه این استعمار
افزودند، تا جایی که هالیوود (به عنوان صنعت فیلم سازی آمریکا) به
جریانی غالب در سراسر دنیا تبدیل شد و طرفداران بسیاری پیدا
کرد. هالیوود زمانی شکل گرفت که عرف اجتماعی هنوز به صنعت فیلم سازی
اجازه نمایش برهنگی را نمی داد و از نمایش رابطه جنسی حتی به صورت خفیف
هم پرهیز میشد. اما به تدریج ساخت فیلمهایی با صحنههای تحریک آمیز
روز به روز افزایش یافت.
نمایش این فیلمها در آمریکا با
اعتراضات مردمی مواجه شد اما سازندگان این فیلمها برای توجیه
استفاده از این صحنهها از دو دلیل اصلی بهره بردند و به کمک آن و
با فریب توده مخاطبان، در طول زمان توانستند مرزهای بیبندوباری
را یک به یک پشت سر گذاشته و دامنه آن را به رسانهای مهم و کلیدی
همچون بازیهای رایانهای بکشانند.
دو دلیل اصلی آنها برای
به کارگیری صحنههای تحریک آمیز در فیلمها عبارت بودند از: ۱- نمایش
این صحنهها چیزی غیر معمول نیست بلکه نمایش واقعیتهایی از زندگی
افراد است ۲- افراد بیشتری از قبل جذب فیلمهای سینمایی شدهاند و
خواهان تماشای این فیلمها هستند.
شروعی دیگر بر نمایش برهنگی
امروزه،
صحنههای تحریک آمیز در بازیها به یکی از عوامل تاثیرگذار در فروش
بازیها تبدیل شده است. تا آنجایی که میتوان گفت بازیهای مطرح و
پرفروش دنیا تقریبا هیچگاه از صحنههای تحریک آمیز جنسی خالی نبوده
اند. این ایده که به دنبال به دستآوردن سود اقتصادی بیشتر
است برای کسب منفعت بیشتر، خود را مجاز به استفاده از تمام ابزارها
میداند.
بر اساس همین نگاه صنعت بازیهای رایانهای به سمتی
کشانده شد که حتی بازیهایی با محتوای صرفا جنسی تولید و روز به روز
بر نیز بر تعداد آنها افزوده شوند. این بازیها سهم قابل
ملاحظهای را از بازار جهانی کسب و برای استفاده افراد بالغ مشروعیت
پیدا کرده اند. علاوه بر این، دامنه مسائل جنسی به بازیهای
آنلاین که امکان تعامل افراد با سنین مختلف و متعلق به فرهنگهای متفاوت
را فراهم میآورد نیز کشیده شده است.
پژوهشی قابل تامل
در
بیشتر این بازیها انسان و مخصوصا جنس زن بسیار تحقیر شده است. در
تحقیقی که بنیاد ملی بازیهای رایانهای درباره کاراکترهای معروف نقش
اول زن بازیها انجام داده است اشاره شده که بدون استثناء بر روی
جنبههای جنسی این کاراکترها تأکید شده است و لباسهای تنگ و نیمه
عریان، ژستها و رفتارهای تحریک آمیز این کاراکترها به طور برجسته نمایان
هستند.
از جمله موارد جنسی که در بازیهای رایانهای به
نمایش در میآیند میتوان به پوششهای تحریک آمیز، عریانیهای موضعی و
کامل، ژستها و رفتارهای تحریک آمیز، لمس و نوازش جنسی، رابطه جنسی، همجنس
خواهی، لحن و صدای شهوت انگیز و رقص تحریک آمیز اشاره نمود. همچنین
در تازه ترین تحقیقات انجام شده، مشخص شده است که در ۸۵ درصد
بازیهای رایانهای زن یا اصلا حضور ندارد و یا کاملا مورد ظلم و ستم
قرار میگیرد و یا شخصیتی است که فقط برای نشان دادن ویژگیهای
زنانه و جلب توجه و سوء استفادههای جنسی نمایش داده میشود. پس
اگر از زبان یک بچه هفت ساله که در همین تهران خودمان زندگی میکند
شنیدید که دوست دارد زنش را با کابل کتک بزند بدانید
ماجرا در کجا ریشه دارد.
شبیهسازی اعمال خلاف عفت
برای
مثال در بازی «...» که یک بازی پرمخاطب اینترنتی است سعی شده تا
زندگی واقعی شبیه سازی شود تا از این طریق بازیکنان از نقاط مختلف
دنیا بتوانند با یکدیگر در محیط مجازی ولی شبیه به واقعیت تعامل
کنند. اما اتفاقاتی که در پی طراحی چنین بازیهایی رخ میدهد باعث
بحث و نگرانی در سطح بین المللی شده است: در این بازی پشت
فروشگاهها و مکانهایی مثل آن پارکهایی تفریحی وجود دارد که در
ظاهر شبیه زمینبازی بچهها است ولی در واقع مکانی است که دختر بچهها
در آنجا منتظر کاراکترهای مردی هستند تا برای داشتن رابطه جنسی با
آنها وارد گفتگو شوند.
این بچهها که ممکن است حتی خردسال
باشند، پس از تعیین قیمت، مردها را به کوچههای خلوت و یا مکانهای
دیگر میبرند تا با آنها آمیزش کنند که آن آمیزش حتی ممکن است شامل
شکنجه جنسی یا مسائلی از این دست نیز باشد. از آنجایی که هر کاراکتر را
هر کسی ممکن است ساخته باشد و آن را کنترل کند (مثلا یک دختر بچه را
مردی با سن و سال بالا کنترل کند) احتمال این که افراد منحرف
کاراکترهای خاصی ساخته و در سرزمین شگفت انگیز همدیگر را ملاقات کنند
و باهم روابط جنسی برقرار کنند و در نهایت با تأثیرگیری از هم، این
افکار را گسترش دهند، زیاد است.
آنچه نگرانیها را افزایش میدهد
این
اتفاق در بازیهای دیگر نیز مشاهده میشود و نگرانی وقتی بیشتر
میشود که بازی از لحاظ گرافیک پیشرفت کند، که در آن صورت این قضایا
از لحاظ بصری طبیعی تر و باور کردنی تر به نظر میرسند. در این
بازیها توصیف مسائل جنسی حتی در موسیقیهای درون برخی بازیها نیز
وجود دارد که بعضا حتی لحن تحریک کنندهای هم آنها را همراهی
میکند. برای نمونه در برخی بازیهای مسابقهای و اکشن این مسئله
دیده میشود. نگران کنندهترین قسمت ماجرا این است که اگر این
افراد قرار باشد افکار خود را پس از خروج بازی به دنیای واقعی
ببرند و آنها را اجرا کنند چه فجایعی به وقوع خواهد پیوست.
فاجعه انقلاب جنسی در همین نزدیکی
ایجاد
انحراف اخلاقی در جوانان ما پروسهای طولانی مدت توسط بازیهای
رایانهای غربی است که تهاجم فرهنگی علیه اخلاق دراین بازیها حتی به
نمایش عریان رابطهجنسی محدود نشده بلکه تولید کنندگان این
بازیها دریک اقدام کاملا هدفمند وتوطئهآمیز مسائل دیگری را هم
درآنها به نمایش کشیده اند، مسائلی که تماشای آن برای کودکان
ونوجوانان میتواند فاجعه آمیز باشد و قبح آنها را در پیش چشم
نوجوانان جوامع مذهبی بشکند.
چندی پیش دکتر کبری خزعلی از
اعضای شورای عالی انقلابفرهنگی گفته بود که دشمنان به دنبال انقلاب
جنسی در ایران هستند تا از این طریق مقاومتها را بشکنند، به نظر
میرسد هجوم بازیهای جنسی به بازارهای رایانهای و دسترسی آسان به آن
از طریق اینترنت آمریکایی که از مدتها پیش به شکل گستردهای آغاز و
روز به روز بر دامنه آن افزوده میشود و عدم نظارت کافی و وافی بر
ورود این بازیهای مسئلهدار از جمله اقدامات استکبار و دنیای غرب
برای راهاندازی انقلاب جنسی در ایران است.
مذاکره با گروههایی که منطق شان
نابودی یک ملت و ساقط شدن یک نظام است ره به جایی نخواهد برد،
همانگونه که تاکنون چنین بوده است. چرا که شیطان صفتان مذاکره را تنفسی
برای بقا بیشتر و اندیشه برای توطئهای دیگر میدانند.
زبان
اقتدار و جهاد شیواترین زبان برای زورگویان و گروههای تروریستی و
تکفیری و حامیان آن است؛ که کمر به نابودی عزت و اقتدار مسلمین با نام
اسلام بسته اند؛ چرا که سفارش شده است که:« با آنها پیکار کنید! تا
فتنه باقى نماند و دین، مخصوص خدا گردد(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى
لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ). پیروزی مقاومت در
حلب درس عبرتی است برای آنان و حامیان آنان که اگر پول و حمایتهای آنان
نبود حال و روز منطقه ما اینگونه نمی شد.
حلب را دلاوریهای
حزب الله و و ایستادگی زینبیون و رشادتهای فاطمیون و غیرت حیدریون و
رزمندگان ملت و نظامی که نخواست از گردونه مقاومت خارج شود و همگی
در ید واحد و فرماندهی سپاهیان قدس آزاد کرد؛ نه مذاکراتی
نفس گیر و بی خاصیت با آنانی که مسبب ویرانی سوریه و حلب بوده اند. حلب
را عاشورایی فکر کردن، رهانید و نه لبخند با دشمن.
حلب
آزاد شد اما نه با خدعه و نیرنگ؛ بلکه با اخلاصی که رزمندگان
مقاومت از مکتب عاشورا فرا گرفته بودند. حلب آزاد شد نه با
دلارهای نفتی و غربی و نه با مذاکرات دیپلمات های اتوکشیده در سالن
هایی با هوای مطبوع؛ بلکه با رشادت و خون دادن مردانی با لباسهای
خاکی و با پیکرهای خونین و با بوی دود و باروت.
پیام آزادی
حلب، دومین شهر بزرگ و مهم سوریه این است که رمز بقای یک ملت که
میخواهد مستقل باشد و باج به غرب و سران مرتجع منطقه ندهد، مقاومت
و پایمردی است و نه وادادگی و سرسپردن. که عاقبت سرسپردگی در
یوزگی همیشگی است که مصداقش در حکام شکم پرست آل سعود و آل خلیفه و
سران کشورهای ذره بینی حوزه خلیج فارس شاهد هستیم.
حلب آزاد
شد. اما جای علی و حسین و سید و محمد و...خالی است، حاج حسین
همدانی که راهبری کرد در سوریه، و بسیج کرد مردمی را که دل
در گرو سربلندی شرافت وطن خود داشتند. همان سرداری که مزد
سالها مجاهدت خود را در ۸ وادی جهاد و عاشقی کشورمان، در سوریه
با پیوستن به کاروان شهدا گرفت.
حلب آزاد شد و یاد حسین
قفلی و علی سعد و علی آقا عبدالهی و دیگر جاویدالاثرهای مدافع
حرم، که پیکر پاکشان غریبانه در آن سرزمین مفقود است، به خیر.
حلب
آزاد شد! اما یاد آن جوانی به خیر که به مادرش گفت: راهی برای
رسیدن به آرزویم باز شده است، مسیر امتحان دادن برای میزان
وفاداریم به اسلام جلویم گشوده شده است و باید بروم... در وصیتش
نوشته بود که عمودی میروم و افقی باز خواهم گشت و با پیکری متلاشی
شده و همین گونه نیز شد.
پرسید:
چرا زن نمی گیری؟
گفتم :
آقا! مزاحم درس و بحث آدم می شوند.
گفت:
((آدم باید خیلی ضعیف باشد که زن و بچه بتوانند مزاحمش باشند!))
محمد الرافع از قهرمان های فلسطینی این روزهای آزادسازی شهر حلب، و از
فرماندهان برجسته تیپ فلسطینی قدس دیروز در سوریه به شهادت رسید.
ولی در رسانه های ما احتمالا چیزی زیادی از او نخواهید شنید. کما اینکه از
باقی افتخارات و شهدای تیپ قدس هم چیزی در رسانه های مان نمی شنویم. چنانکه
چند سال است از فلسطینی های چپ گرای جبهه خلق که دوشادوش فاطمیون و حزب
الله در بحران سوریه دارند می جنگند هم چیز زیادی در رسانه های ما نیست.
رسانه های ما قرار است چندماه یکبار خبر به درک واصل شدن یک فلسطینی که به
تکفیری ها پیوسته را بزرگ کنند تا اینجوری القا شود که همان فلسطینی هایی
که دست مان را تا آرنج کردیم در عسل و در دهان شان گذاشتیم دارند الآن
جوانهای مدافع حرم ما در سوریه را شهید می کنند.