یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم

یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم


اگر بند بند استخوان‌های مان را جدا سازنند، اگر سرمان را بالای دار ببرند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتش‌مان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگان‌مان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‌نامه‌ کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم. ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پا برهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم بر نمی‌داریم.
«لیبرالیسم» و البته «رفتارهای لیبرال‌مآبانه» معضلاتی هستند که رگه‌هایی از آنها در رفتار برخی افراد جامعه ما و بویژه در دو ساحت مهم فرهنگ و سیاست دیده می‌شود.

البته تمایز میان رفتارهای لیبرالی با رفتارهای صحیح، گاه دشوار است و تشخیص آنها به فهم صحیح لیبرالیسم و فهم صحیح رفتارهای اسلامی و مبتنی بر سبک زندگی ایرانی و اسلامی نیاز دارد.

بسیار پیش می‌آید که یک رفتار لیبرالی به اسم فعالیتی فرهنگی معرفی می‌شود و یا نگرشی لیبرالی، در حالی که محاسن و حتی گاهی عبا و عمامه! به تن دارد اما در تصمیمات سیاسی دخیل می‌شود.

لیبرالیسم چیست؟!

اما واقعاً لیبرالیسم چیست و چرا ما از آن به‌عنوان یک خطر و یک آسیب بزرگ یاد می‌کنیم؟! این مفهوم معانی بسیطی دارد و شاید بتوان اذعان کرد که نمی‌توان در یک جمله تمامی زوایای آن را معرفی کرد.

«ویکی‌پدیا» به عنوان یک منبع نامطمئن در اصول ما و مطمئن در اصول غربی و ضد اسلامی در این زمینه می‌نویسد: «لیبرالیسم در معنای لغوی به معنی آزادی خواهی می‌باشد و به آرایه وسیعی از ایده‌ها و تئوری‌های مرتبط با دولت اطلاق می‌شود که آزادی شخصی را مهم‌ترین هدف سیاسی می‌داند. لیبرالیسم مدرن در عصر روشنگری ریشه دارد. به صورت کلی، لیبرالیسم بر حقوق افراد و برابری فرصت تأکید دارد. 

شاخه‌های مختلف لیبرالیسم ممکن است سیاست‌های متفاوتی را پیشنهاد کنند، اما همه آن‌ها به صورت عمومی در مورد چند قاعده متحد هستند، از جمله گسترش آزادی اندیشه و آزادی بیان، محدود کردن قدرت دولت‌ها، نقش قانون، تبادل آزاد ایده‌ها، اقتصاد بازاری یااقتصاد مختلط و یک سیستم شفاف دولتی»

این تعریف اگرچه در ظاهر دچار مثبت‌نمایی است اما قضیه وقتی واقعی‌تر می‌شود که بدانیم آزادی مورد اشاره لیبرالیسم مبتنی بر آزادی بی‌تقیّد انسان و البته نفس اماره اوست. و اساساً شاید بتوان گفت لیبرالیسم بوجود آمد تا با خدا بجنگد و پنجه بر صورت تقیدات دین و شرع بکشد.

فــی‌الواقـــع، لیـبرال‌ها خــــود را در پشــت الفاظ خــوش صورت اما بدمعنی پنهان می‌کنند. برای مثال آنها هرگز نتوانستند ارتباط میان آزادی اندیشه به تعریف خود و آزادی همجنس‌بازی را انکار کنند. زیرا منظور آنها از آزادی اندیشه؛ هر نوع آزادی و هر نوع اندیشه‌ای است. 

برای همین است که در ایام دولت اصلاحات و ایام فتنه مشاهده شد که حتی عناصر ضد انقلاب، اشرار و خوانندگان لس‌آنجلسی نیز از این جریانات حمایت علنی کردند و البته این حمایت نیز هیچگاه با ردّ جدی از سوی اصلاح‌طلبان و فتنه‌گران همراه نمی‌شد.

دلیل آنجا بود که در مبنای تفکر لیبرال، هر تفکری (ولو همجنس‌بازی) آزاد است که هرچه خواست بکند و بگوید و تنها محدودیت موجود در این آزادی عمل نیز آنست که به اقتصاد مورد اشاره لیبرال‌ها و سیاست‌های آنها خدشه‌ای وارد نیاید.

نگاهی به نسبت لیبرال‌ها با دین اسلام

لیبرالیسم اساساً نه با دین اسلام که با هیچیک از ادیان دیگر دچار مشکل ظاهری نیست. لیبرالیسم اتفاقاً از تکثر دین‌های من‌درآوردی نیز حمایت می‌کند اما نکته آنجاست که این تفکر به قرائت خود از دین معتقد است و هرگز قائل به دخالت دین در امور جامعه و حکومت نیست.

برای همین است که پیوندهای عمیق و بزرگی میان لیبرالیسم و سکولاریسم (جدا شدن نهادهای حکومت از نهادهای مذهبی و مقام‌های مذهبی) برقرار می‌شود.

به سخن دیگر اینکه مبنای تفکر لیبرالیسم اینطور می‌گوید که معیار درست و غلط امور، نه دین و شرع که خواست نفس اماره انسان است و هرچه نفس و عقل شخصی انسان تشخیص داد؛ همان صحیح است.

لیبرالیسم در ایران

صورت عینی لیبرالیسم در ایران، جریان سیاسی خاص یا همان اصلاح‌طلبان هستند. جریانی که چهره‌های آن از جمله مرعشی، خاتمی و زیباکلام صریحاً اعلام کرده‌اند که من و ما لیبرال هستیم.

عقبه فکری اصلاح‌طلبان نیز به فعالیت‌ها و افکار کسانی همچون عبدالکریم سروش، حسین بشیریه و محمد خاتمی در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ بازمی‌گردد.

در کتاب «ارتش سرّی روشنفکران» در این زمینه با اشاره به یکی از سخنرانی‌های خاتمی در سال ۷۰ و در دانشگاه تهران می‌خوانیم: (خاتمی) گفت غرب پس از طی پروسه‌ای طبیعی خود را با واقعیت محک زده و مبانی نظام امروز مبتنی بر آزادی است. او نتیجه گرفت نظر و عمل غرب دنیایی واقعی است و آزادی محور که با طبع بشر سازگار است اما دنیای اسلام قرن‌ها از صحنه زندگی دور بوده است و گرفتار خلأ تئوریک؛ بنابراین اسلام پاسخگوی نیازهای بشر نیست.

در همین کتاب به جلسه سرّی عبدالکریم سروش با مقامات دولتی اروپا در کشور آلمان اشاره می‌شود. جلسه‌ای افشا شده که سروش در آن گفته است: سیاست غرب‌گریزی کور مقاطع اولیه انقلاب که در بین روشنفکران ایران به سنت بدل شد، اینک با روی‌آوری به فلسفه غرب، فلسفه مارتین هایدگر و هگل، به مرزکشی آگاهانه بین هویت اسلامی و غرب تبدیل گشته است.

سروش در این نشست سری مقولاتی از قبیل راسیونالیسم، لیبرالیسم، تقدم جان بر عقیده، سعادت دنیوی، شک‌گرایی و سکولاریسم را از ارکان فرهنگ مدرن برشمرد!

و اینک لیبرالیسم فرهنگی...

سال‌هاست که فلاسفه امنیتی غرب و دشمنان جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده‌اند که چیزی به نام حمله به جمهوری اسلامی ایران ممکن نیست و بلکه در بردارنده نتیجه معکوس برای مهاجمین است.

این اصل مشخص و محکم، آنها را به تکاپو در یافتن راه‌هایی وادار ساخت که براندازی جمهوری اسلامی ایران را با فرمول‌های دیگری پی بگیرد. راه‌هایی که مجمع معانی آن را می‌توان در اصطلاح «براندازی از درون» جستجو کرد.

اصطلاحی که در دل خود هر نوع فعالیت غیر مسلحانه برای مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران در داخل ایران را مورد توصیه و تأکید قرار می‌دهد.

بدیهیست که تمام امور مورد توصیه این اصطلاح در ابتدا غیر مسلحانه هستند (به این دلیل که از تور برخورد امنیتی گذر کنند)‌ اما بعداً و همانطور که فتنه سال ۸۸ نیز نشان داد؛ به بخش مسلحانه هم خواهند رسید!

در کتاب ارتش سرّی روشنفکران در همین زمینه سند جالبی وجود دارد که به آن اشاره می‌کنیم: «صدرالدین الهی روز ۱۵ مرداد ۱۳۶۸ با چاپ مقاله‌ای در هفته‌نامه فوق‌العاده (چاپ آمریکا) نوشت نیروهای اپوزیسیون باید دور جنگ مسلحانه و چریک‌بازی را خط بکشند. او نوشت فقط یک راه ما را به بقای واقعی می‌رساند؛ اینکه حکومت تهران را فقط با سلاح فرهنگ می‌توان خلع سلاح کرد و دست‌بسته تحویل مردان سیاست داد.»
در این کتاب همچنین با اشاره به ظهور یک الگوی لیبرالی بر اثر سیاست اصلاحات اقتصادی هاشمی رفسنجانی؛ به صحبت مرعشی درباره آقای هاشمی رفسنجانی مبنی بر اینکه «هاشمی رفسنجانی لیبرال‌ترین سیاستمدار جمهوری اسلامی است»

نیز اشاره شده است و در ادامه با اشاره به دوران شهرداری غلامحسین کرباسچی در تهران می‌خوانیم: کرباسچی به عنوان یک چهره لیبرال و تکنوکرات پیش از هرگونه فعالیت سیاسی به ایجاد دگرگون سازی زیرساخت‌های اجتماعی و سیاسی پرداخت. او کوشید بافت سنتی فرهنگ را به سوی مدرنیزاسیون سوق دهد. ایجاد فرهنگسراها به ویژه در مناطق جنوب شهر تهران سبب‌ساز آشنایی صریح مردم با زندگی مدرن شد. انتشار روزنامه همشهری به جریان سازی این فرهنگ جدید کمک کرد. شگفت آنکه کرباسچی در همه این اقدامات سعی آشکاری بر غیر سیاسی جلوه دادن اقدامات خود داشت.

نگاهی به رفتارهای لیبرالی فرهنگی در دولت اعتدال

اصلاح‌طلبان با تمام فعالیت‌های براندازانه خود اما سرانجام در مقابل سدّ بصیرت مردم و خواص کشور متوقف شدند و با درایت‌های رهبری نظام؛ توطئه‌های براندازی فرهنگی در آن مقطع ناکام ماند.

اما ناکامی هیچگاه به معنی توقف همیشگی نیست... به این معنی که هنوز هم شاهد بروز رفتارهای لیبرالی در عرصه‌های مختلف و به‌ویژه در عرصه فرهنگ هستیم. رفتارهایی که خواسته یا ناخواسته به مسموم‌سازی فضای کشور کمک می‌کنند و بر آتش «ناراضی‌سازی» و «هتک ساحت دین» دامن می‌زنند.

مسائلی همچون ترویج بدحجابی، ترویج سبک زندگی غربی، تبلیغ نامحسوس اختلاط نامحرمان، تقبیح اقدامات غیرتمندان در عرصه امر به معروف و نهی از منکر، مدرن جلوه دادن مخالفت با دین خدا، برگزاری تئاترها و کنسرت‌های غیر شرعی و ... تنها بخشی از رفتارهایی هستند که همچنان منبعث از لیبرالیسم و سکولاریسم عمل می‌کنند و خود خبر دارند یا نه اما چیزی جز آتش هیزم شبیخون فرهنگی نیستند.

اخیراً تصاویر و فیلم‌هایی از برخی جشنهای دانشجویی و کنسرت‌ها در دانشگاه‌ها منتشر شده است که طی آن حرکات موزون دختران و پسران دیده می‌شود!

وضعیت بد تئاترهای اکران شده در کشور نیز به جایی رسیده است که رهبر معظم انقلاب در جریان بازدید خود از نمایشگاه کتاب؛ در این زمینه به وزیر فرهنگ دولت اعتدال هشدار دادند.

مسئله حجاب نیز با عملگری سرد دولت دچار نقطه ضعف‌های فراوانی است؛ از عدم حمایت‌های جدی دولت از گشت‌های ارشاد و برخوردهای قانونی با جرم بدحجابی گرفته تا تشویق مقامات بلندپایه دولت نسبت به حضور زنان در ورزشگاه‌ها و حتی تلاش برای گذراندن مصوبات قانونی در این زمینه! (بر اساس اخباری که در ماجرای حضور زنان در ورزشگاه‌ها اتفاق افتاد)

بدیهی است که این مسائل اگر مورد برخورد و تذکر قرار نگیرد و زیر ضربه نرود؛ چیزی جز خیانت به اشخاص فعلی جامعه و نسل‌های آتی نخواهد بود و شرع مقدس اسلام نیز در آنها مورد خدشه‌ی مسلم قرار گرفته است.

هشدار چندباره رهبر انقلاب درباره حرکت‌های لیبرالی

رهبر معظم انقلاب در جریان دیدار اخیر خود با دانشجویان مسائل مهمی را پیرامون رفتارهای لیبرالی اشاره شده ایراد کردند.

مسائلی که اگرچه اشاره رهبر انقلاب به آنها در محیط دانشگاه بوده است اما ناگفته پیداست که سطح آنها عمومی است و قبح آنها در هر جایی اعم از دانشگاه و غیر دانشگاه غیر قابل کتمان است و باید با آنها برخورد کرد.

معظم‌له در این رابطه با اشاره به مسئله افزایش قدرت جاذبه در تشکل‌های دانشجویی و با رد کامل افزایش جذابیت در محیط‌های دانشجویی از راه‌های غلطی همچون اردوهای مختلط و کنسرت‌های موسیقی تأکید کردند: کسانی که دختران و پسران دانشجوی مردم را تحت عنوان ایجاد جاذبه، بصورت مختلط در پوشش اردوهای دانشجویی به اروپا می برند قطعاً به محیطهای دانشجویی و حتی نسل آینده خیانت می‌کنند.

البته این اولین باری نبود که رهبر انقلاب در این رابطه هشدار دادند. معظم‌له ۱۳ سال قبل و در دوران ریاست مصطفی معین بر وزارت علوم دولت اصلاحات نیز این توصیه‌ها را به نحو مبسوط‌تری بیان فرموده بودند.

حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی ۲۶ آذرماه ۸۱ در دوره وزارت معین و در جمع کابینه دولت وقت (دولت خاتمی) در مورد اسلامی شدن دانشگاه‌ها فرمودند: حالا (در مورد) همین اسلامی شدن دانشگاه ها، ای کاش آقای دکتر معین می بود که من این حرف را می خواهم بزنم. در باب اسلامی شدن دانشگاه ها همانطوری که به من گزارش رسیده و گفتند، به نظرم هفتاد و دو سه تا جلسه تشکیل شده است در آن شورای مربوط به اسلامی شدن دانشگاه ها. از آقای دکتر معین باید سؤال کنیم که این مصوبات چند تایش و چگونه در دانشگاه ها اجرا شده. من به ایشان گفته ام، من اعتراض دارم.

یک چیزهایی عکس (عمل) شده است! یعنی الآن در دانشگاه های کشور ترویج موسیقی می شود. نباید بشود. ترویج موسیقی می شود! ترویج موسیقی یک کاریست بر خلاف مذاق اسلام. درست است که هر نوع موسیقی حرام نیست، اما ترویج موسیقی معنایش این نیست که یک موسیقی که حرام نیست را می گردند و با دقت پیدا می کنند و آن را تعلیم می دهند و ترویج می کنند، این نیست، نخیر، درست عکس این است! در موارد بسیاری درست عکس این است...

یا مثلا فرض کنید که بعضی از رفتارها، مثلا بعضی از سفرهای خارجی که دانشجوها می کنند. من پیغام دادم به آقای دکتر معین، برای دانشجو سفر تفریحی یا علمی گذاشته اند به کجا؟ به خارج از کشور! به چه مناسبت؟!

دانشجو برود خارج از کشور که چه بکند؟! برای چه سفری؟ دانشجو (را می برند) کیش! خوب بجای کیش بگذارید اصفهان، بگذارید مشهد، بگذارید یک جایی که درونش یک دستاورد معنوی داشته باشد.

جوان هرجا برود آن کیف حلال را می‌کند، آن چیزی که برای یک جوان مجاز است و حلال است و آن خوشی های جوانی. مثلا از چیزی که در سنین ما از خوردنش لذت نمی بریم، جوان می خورد و لذت می برد. از آن منظره ای که برای ما جاذبه ای ندارد، جوان نگاه می‌کند و کیف می‌کند. خاصیت جوانیست.

این دوره را چون پیرمردها هم گذرانده‌اند! دوستانی که اطلاع ندارند بدانند! ... جوان کیف خودش را می‌کند. می‌خواهید سفر ببرید، یک سفر روستایی هم که جوان را ببرید برایش یک تنوع است، یک شادی است. حالا باید حتما ببرند کیش، چون در آنجا بعضی از ضوابط سست است؟! برخلاف حق البته سست است، اما ببرند آنجا که آن جوان بتواند خلاف ضوابط عمل کند؟! ضابطه شکنی کند؟! چرا؟

این اسلامی شدن دانشگاه هاست؟ یا اردوی مختلط! من خیلی تعجب کردم. اردوی مختلط دانشجویی؟!...

خوب نفس اردوی مختلط بد است... این آقایانی که حالا دست‌اندرکار اردوی مختلط هستند همان کسانی هستند که سال ۶۳ و ۶۴ در کلاس ها دیوار کشیدند، بنده به دستور امام رفتم در نمازجمعه گفتم این کار بد است، خوب من نمی فهمم چطور اینها عوض می شوند! ۱۸۰ درجه راهشان را عوض می‌کنند...
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۳۱
میم الف الف

نظرات (۱)

اگر انسانها در طول عمر خویش، میزان کارکرد مغزشان یک میلیونیوم معده شان بود، اکنون کره ی زمین تعریف دیگری داشت.((آلبرت انیشتین))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی