ترویج منکرات با تعطیلی حدود و احکام الهی
۱- کجای جمهوری ایران، اسلامی است؟سؤال عجیب و تلخی است اما همه آنانی که
به عشق اسلامی بودن جمهوری اسلامی ایران همه هستی خود را در طبق اخلاص
گذاردهاند حق دارند چنین سؤالی را بپرسند و منتظر پاسخی جدی و قانعکننده
باشند!
۲- شاید از منظر آنانی که با اسلام و احکام و چهارچوبههای
آن آشنا نیستند وضعیت امروز ایران خیلی هم اسلامی باشد ولی ملاک ما برای
سنجش اسلامیت نظام، کلام و بینش حضرت امام بهعنوان بنیانگذار جمهوری
اسلامی است! حضرت امام با صراحت فلسفه تشکیل نظام جمهوری اسلامی را اجرای
احکام الهی در جامعه دانسته و دلیل برپایی حکومت اسلامی را اقامه دین در
مملکت عنوان کردهاند. بر این اساس میزان اجرای احکام الهی در جامعه بهترین
شاخصه جهت سنجش اسلامیت نظام خواهد بود و اسلامی بودن یا نبودن کشور با
این معیار مشخص خواهد شد.
۳- میدانیم که برخی از احکام اسلامی در
اکثر نقاط جهان قابلیت اجرایی شدن دارند و هماکنون هم اجرا میشوند. نماز
جماعت، روزهداری ماهمبارک رمضان،صدقه و انفاق، استفاده از گوشت حلال و...
از جمله این احکامند که اجرای آنها نیازی به برپایی حکومت ندارد و در
چهارگوشه دنیا(از استرالیا گرفته تا کانادا) بر اساس تمایل مسلمانان آن
مناطق در حال اجرا شدن است.
اگر کسی بخواهد برپایی نمازهای جماعت و
یا اعلام ماهمبارک و برپایی نمازهای عیدفطر، قربان و... در ایران را به
عنوان نمادهای جاری شدن احکام اسلام در کشور معرفی کند باید به این سؤال
پاسخ دهد که مگر اینگونه برنامهها در آمریکا و انگلیس و ژاپن و چین و...
برپا نمیشود؟ اصولاً در جهان امروز کدام کشوری است که برپایی نماز جماعت
در آن ممنوع باشد و یا مسلمانان در آن از حق روزهداری محروم باشند؟ و مگر
نه این است که استفاده از گوشتهایی که با شیوه شرعی تهیه شده و برخورداری
از غذاهای حلال در همه نقطه جهان آزاد و در اکثر نقاط دنیا رایج است و حتی
غذای حلال بهعنوان یک «برند» جهانی مورد پذیرش بینالمللی قرار گرفته است؟
آیا
در این صورت وجود نماز جماعت و روزهداری در ماهمبارک در ایران را
میتوان نماد اسلامی بودن آن دانست؟ اگر این چنین باشد پس بسیاری از
کشورهای دیگر جهان (از جمله آمریکا و کانادا و انگلیس و...) هم اسلامیاند!
۴-
در این صورت باید دید اجرای کدام یک از احکام اسلام نماد اسلامیت نظام و
جامعه تلقی میشوند! حضرت امام در مجموعه درس گفتارهای ولایت فقیه(که در
سالهای پس از ۱۳۴۵ در نجف ارائه شده است) اجرای احکامی مانند حدود شرعی را
دلیل برپایی حکومت دینی در عصر غیبت عنوان میکنند! چرا که فقط حاکم شرع
است که حق دارد زناکار و روزهخوار و... را براساس ضوابط قضایی تازیانه
بزند و انگشتان سارق را قطع کند و در یک کلام حدود الهی را اقامه کند!
بر
این مبنا باید پرسید در طول سالهای اخیر در ایران چه تعداد از کسانی که
بر اساس ضوابط شرعی مرتکب روزهخواری علنی در ماهمبارک رمضان شدهاند، حد
شرعی روزهخواری در مورد آنها اجرا شده است؟ آیا کسی میتواند ادعا کند که
حتی یک هزارم آنانی که مرتکب روزهخواری علنی شدهاند به تحمل مجازات و حد
شرعی مربوط به آن محکوم شدهاند؟ و آیا به دلیل تعطیلی این حد شرعی نیست
که دیگر برای ماهمبارک رمضان در کشور جمهوری اسلامی ایران حرمتی
باقینمانده و روزهخواری به امری عادی تبدیل شدهاست؟
۵- با کمال
تاسف سالهاست که منکرات آن هم به صورت علنی در کوی و برزن جمهوری ایران
بدون واهمه و ترس از حکومت و حتی در برخی مواقع با حمایت دستگاههای دولتی و
حاکمیتی در حال وقوع است و روز به روز هم بر ارتکاب محرمات در جامعه
افزوده میشود و حاکمیت در این میان اگر کمک کار و مدافع اهل حرام نباشد
صرفاً در حد یک ناظر بیطرف به تماشا مشغول است!
سالهاست که در
جایجای شهرهای بزرگ به اسم ورزش صبحگاهی جمعی از زنان و مردان بیحیا و
بیغیرت در پارکها و اماکن تفریحی عمومی با آهنگهای خاص مجالس لهو و لعب
به رقص مختلط مشغولند(البته بدیهیاست اماکنی که بدون اختلاط و آهنگهای
مبتذل شاهد اجرای ورزش صبحگاهیاند مصداق این عبارات نبوده و نیستند!) و
نه تنها کسی مانع آنها نبوده و نشده بلکه اگر کسی با نیت نهیاز منکر مزاحم
عیش و عشرت این افراد فاسد شود با پرسنل زحمتکش ناجا طرف خواهد بود!
جالب
اینجاست که نه شهرداری و نه وزارت ورزش و نه هیچ مقام مسئول دیگری برای
جلوگیری از این منکر ضداخلاقی هیچ قدمی بر نداشته و حتی از ارتکاب هر روزه و
دستهجمعی چنین منکری احساس ناراحتی و نگرانی نکرده و حتی از باب حفظ ظاهر
هم حاضر به ابراز تاسف از وقوع روزمره چنین منکری نشده و نیستند!(بلکه به
احتمال زیاد از این منکرات به نام ترویج نشاط در جامعه دفاع هم میکنند!)
عادی
شدن بیحجابی در جامعه و حمایت علنی(وغیر رسمی) مسئولان امر از این رویداد
نماد دیگری از ترویج منکرات و تعطیلی حدود و احکام الهی در جامعه ایران
است و سالهاست که کشف حجاب و ارتکاب رفتارهای خلاف عفتعمومی و مزاحمت
برای نوامیس مردم در کوچه و خیابان به اموری عادی و روزمره تبدیل شده و
وای به روزگار کسی که بخواهد علیه این روند، کلامی بگوید و قدمی بردارد که
از زمین و زمان و صداوسیما و پلیس و مطبوعات و عدلیه برایش محکومیت و
مجرمیت و «به تو چه مربوطه» خواهد بارید( علاوه بر آن که عملاً و به صورت
خیابانی توسط فاعلین منکر تا سرحد مرگ تنبیه خواهد شد!)
۶- وقتی
مجازات تهیه و فروش مشروبات الکلی در کشور همانند تهیه و توزیع سیگار و
پارچه قاچاق تعیین شده و دیگر عرضه غیر رسمی مشروبات الکلی در برخی
رستورانها و فروشگاهها عجیب و ممنوع نیست! وقتی شبکههای مجازی تلفنهای
همراه عرصهای برای اهانت و فحاشی به دین و دیانت و دینداران شدهاند و
دولت با قاطعیت از این روند حمایت میکند و اجازه تعطیلی این شبکهها را
نمیدهد، وقتی وزارت کشور سالن بزرگ خود را برای برپایی جشن بیعفتی در
سینمای ایران اختصاص میدهد وقتی تمام همّ و غم وزارت ارشاد برپایی
کنسرتهای موسیقی و حمایت از رقصهای مختلط حین و پس از کنسرتهاست آیا
باید باور کرد که جامعه و کشور لایق عنوان اسلامیاست؟
۷- اگر
اسلامی بودن به ادعاست که دولت پاکستان سالها قبل از ایران، ادعای جمهوری
اسلامی کرده و آل سعود برای اثبات این ادعا میلیاردها دلار نفتی بیزبان را
کنار گذاشته است! اسلامی بودن یک کشور به پایبندی و تعهد دولت و حاکمیت آن
به احکام اجتماعی اسلام و حفظ حرمت این احکام در جامعه است والا اگر
برپایی نماز جمعه و جماعت مقیاس اسلامیت نظام باشد امپراطوری عثمانی بسیار
اسلامیتر از جمهوری اسلامی ایران بوده است!!
اسلامی بودن یک دولت و
نظام به آن است که مومنان در آن احساس امنیت خاطر داشته و فاسدان و اهالی
منکر و معاندان دین در آن از خواب راحت محروم باشند! اسلامی بودن یک کشور
به آن است که گرایش نسل آینده بیش از هر امر دیگری به «دیانت» باشد و
دینداری در آن کشور سختتر از نگه داشتن آتش در کف دست نشود!
۸- هر
چند این توقعات از کشوری که صدها هزارنفر به خاطر اسلامی بودن و اسلامی
ماندن آن مرگ و زخم و شکنجه و اسارت و یتیمی و دربهدری را با طیب خاطر
پذیرا شدند زیاد نیست اما سؤال اینجاست که بر این اساس(رعایت حرمت احکام
اجتماعی دین در جامعه و اقامه احکام و حدودالهی توسط حاکمیت) کجای «جمهوری
ایران»، اسلامی است؟
۹- بدیهیاست منظور از اجرای احکام و حدود،
اجرای کامل و صددرصدی احکام در نظام جمهوری اسلامی نیست چرا که این مهم جز
با ظهور آخرین حجت حق و سپردن جامعه به دست با کفایت معصوم محقق نخواهد شد
بلکه مقصود از اجرای احکام و حدود اجتماعی اسلام در کشور، تلاش حاکمیت و
اهتمام آن نسبت به این احکام بر حسب وسعت و توان و امکانات موجود است.
تصریح پرشمار امام و رهبرمعظم در زمینه ساز بودن نظاماسلامی ایران جهت
ظهور آخرین منجی و نیز تأکید فراوان بر اقامه حدودالهی (از جمله در دیدار
همایش اهلبیت۲۷/۵) لزوماً همّتی جدّی و مضاعف میطلبد و اگر دغدغه و تلاش
مسئولین نظام به این مهم معطوف شود طبعاً نتایج و ثمرات آن در جامعه قابل
لمس خواهد بود و همین مهم مطلوب مومنان این دیار است.