یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم

یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم


اگر بند بند استخوان‌های مان را جدا سازنند، اگر سرمان را بالای دار ببرند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتش‌مان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگان‌مان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‌نامه‌ کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم. ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پا برهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم بر نمی‌داریم.
سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ب.ظ

عرفه تاعاشورا


افسران - عرفه تاعاشورا


روزی که بدان دل بسته بودیم که ما را گفته بودند اگر در لیالی‌قدر آمرزیده نشدید، عرفه را دریابید... و آمدنش را انتظار می‌کشیدیم و بعد از گذر نه شب از ذی‌الحجة‌الحرام از راه می‌رسد کم‌کم و یکباره ذکر یونسیه در روح‌ها، جان می‌گیرد.

روز نیایش؛ روز نجات است. لحظاتی استثنائی برای دست به دامان خدا شدن و بخشایش... ذکرهای شریف و خاصی در عمق وجود، جان می‌گیرند و لبها مترنم می‌شود به زمزمه‌های؛ یس... کهیعص... یس آرام می‌کند و کهیعص می‌آشوبد... مگر می‌شود عرفه برسد و صحبت از عرفات باشد و یاد حسین علیه‌السلام غوغا نکند؟...

عرفه را روز نیایش دانسته‌اند. روزی که خداوند فراخوان عمومی داده است برای آنکه بندگانش ساعات را به ستایش و حمد و طلب بخشایش بگذرانند... و آیا روزی که خداوند انسان را به ستایش و تحمید و ذکر خویش دعوت نموده، عید نیست؟

حالا بماند که توقف حسین بن علی علیه‌السلام در عرفات، در آن واپسین حج خویش، آن حج نیمه تمام،... عرفات را، حال دگری داد، شور دگری بخشید و سرزمین عرفات را به مقام و به جایگاه «شناخت» رساند...

عرفه روزیست چون لیالی قدر! با این فرق که تمام ثانیه‌هایش به نام و یاد و ذکر سیدالشهداء علیه‌السلام گره خورد... اصلا حسین علیه‌ا‌لسلام، عرفات و عرفه را منزلت شناخت بخشید و نیایش با تدبر را به بشر آموخت. تا بدانجا که استحباب روزه، روزی تا بدین حد حیاتی و مهم و پرفضیلت را مشروط کرده‌اند به اینکه اگر باعث ضعف و بی‌حالی و بی‌حالی در دعا و نیایش گردد...

و میان آن‌همه دعا که برای چنین روزی سفارش شد؛ دعایی که حسین بن علی علیه‌السلام با حال کربلایی و دیدگان اشکبار خواند ماندگار هماره روزگاران شد...

باید که پاک شد، حضور قلب یافت، از دنیا و تعلقاتش دل کند و با تمام وجود خویش را در محضر رب العالمین دید... سپس به لسان و لهجه‌ی قدسی حسین علیه‌السلام اقتدا نمود و کلمات دعای عرشی عرفه را خواند. دعایی که هر فرازش، آن چنان زلزالی در جان مستعد دریافت نور بیفکند که امیدی نباشد برای رسیدن به فراز بعدی!

ابتدا به خواندن دعا که کنی، حتی اگر بر تمام شیدایی‌ات برای حسین علیه‌السلام غالب بیایی، و تصور حالات و اشکهای حسین علیه‌السلام را به گاه قرائت دعا، تاب بیاوری... میخواهی با کلماتی که نظیری برایشان سراغ نداری، چه کنی؟ میخواهی با این قیامت چه کنی وقتی به این بیندیشی که حسین علیه‌السلام تمام آنچه (از علائق مجاری نور بصری گرفته تا... و دمی و شعری و بشری و عصبی) در دعایش گواه آورد برای شهادت به یگانگی خدا و حمد و سپاس پروردگار عالم و همه را در کربلا، در راه خدا تقدیم نمود...

هر سطر این دعا دل تو را به شناخت‌نو می‌رساند و متوجه مقام صفر بندگی‌ات در برابر بی نهایت خدایی رب‌العالمین می‌کند و چون به انشاء‌کننده آن توجه کنی یک دل تو را به عاشورا می برد و یکایک مصائب یوسف کربلا علیه‌السلام را برایت روضه خوانی می‌کند...

چه سرّی است که عرفات و عرفه با حسین علیه‌السلام گره خورد؟ نمی‌دانم... همین اندازه می‌دانم که عرفات را حسین بن علی علیه‌السلام، منزلگاه شناخت نمود. مقام شناخت. موقعیت شناخت.

و اصلا باید که عرفات را «موقعیت حسین بن علی علیه السلام» در منظومه معظم حج ابراهیمی دانست.

همین اندازه می‌دانم که چه در عرفات باشی و چه از دور عرفه بخوانی، باید که به مقام شناخت برسی... چنانچه سیدالساجدین علیه‌السلام به کسی که از حج بازگشته بود فرمود: آیا خدا را آنگونه که باید به او معرفت بیابی، در عرفات شناختی و دانستی که زمامدار تو اوست و بر تمام کارهای آشکار و پنهانی تو آگاه است و از آنچه در قلب تو می‌گذرد باخبر است؟

عرفه... تو گویی قلب سال است! که؛ اگر عرفه را از روزهای سال حذف کنی، حتما تمام ایام سال، به سان سرگشته‌ها، دنبال گمشده‌ای می‌گردی... و در آخر می‌فهمی آنچه گمشده، خود تویی!

بدون حسین علیه السلام، هستی طعم و عطری ندارد. هستی، هستی ندارد. بدون حسین علیه السلام، هیچ ایمانی دوام و ثبات و استقراری ندارد، هیچ شناختی عمق ندارد و هیچ راز و نیازی، شایسته آن نیست که بالا رود و تعبیر گردد...

بدون حسین علیه‌السلام، معنی نیز معنای خویش را از دست می‌دهد...
و اصلا باید که عرفات را «موقعیت حسین بن علی علیه السلام» در منظومه معظم حج ابراهیمی و عرفه را «موقعیت شناخت» به واسطه تعلیم دعای عرشی حسین بن علی علیه‌السلام دانست.

عرفه، منزلگاه شناخت اصیل و جاودانه است و حسین علیه‌السلام معلم هماره‌ی این شناخت اصیل و جاودانه. حسین علیه‌السلام عرفه می‌خواند و... غروب از راه می‌رسد و قافله کوچک از جان گذشتگان به میقات کربلا می‌رود تا «و فدیناه بذبح عظیم » محقق گردد و خداوند، قربانی مقبول و شایسته و برگزیده را بخواند و شریان حسین علیه السلام در مقتل عشق بریده شود و جسم نازنین و هزار زخمش به زیر سم ستوران، شهادت به کلمه کلمه آنچه در عرفات خواند دهد و حسین علیه‌السلام، با دردها، با زخم ها، با جراحات، با مصائب بی شمار، عبودیت را به بشر بیاموزد...

حسین علیه السلام به کربلا می‌رود و عرفات الی الابد دلتنگ یوسف یگانه‌ی محمدی صلی الله علیه و آله می ماند...

شاید اگر دم دم‌های غروب نگاهی به صحرای سپیدپوش عرفات کنی، و یا از هرکجای عالم به آسمان خونرنگ نظری بیفکنی مفهوم سخنم را دریابی و در دلتنگی عرفات و عرفه سهیم گردی...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۳۱
میم الف الف

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی