سه شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۹ ب.ظ
در بزرگداشت شهدای لشکر فاطمیون در سوریه

من نمیدانم چطور شده که تیپ آنها به نام نامی سیدة النساء العالمین سلام الله علیها نامیده شده... نمیدانم چطور قرعه فال این بار حتی بیشتر از ایرانی ها به نام افغانها درآمده (اگر چه ته تهش فرمانده آنها هم سردار سلیمانی است) و هر چند که زمان جنگ هم و حتی قبل تر در زمان انقلاب هم تعدادی از آنها بی توجه به کم مهریهایی که در حقشان میشد، ایران را وطن خود دانسته و از اسلام دفاع جانانه نمودند...
حالا این روزها نامهاشان بر سر زبان ها افتاده. از من و تو خیلی محکم تر و زیباتر از «حضرت آقا» میگویند و خود را تابع محض امرش میدانند. غریبانه شهدایشان را تشییع میکنند و شعار کلنا عباسک یا زینب سر میدهند و میگویند: یا زینب نمیگذاریم دوباره اسیر شوی . و جان بر سر این حرف و پیمان می دهند.
گمنام اند. عجب نامی برای تیپ غریب و باشکوهشان برگزیده اند. چرا گمنام نباشند و بی نشان؟ چرا جز چند اسم ِ فاتح و ابوحامد و توسلی و ... اسمهای بقیه و قدرشان اینهمه ناشناخته نباشد؟ حال آنکه آنان نام نامی کسی را برگزیدند که هنوز هم که هنوز است در اوج عظمتش بی نشان است و قدرش ناشناخته و پنهان...
چه روزهایی را از سر گذراند این آخرزمانهی هزار حادثه ی ملتهب. روزهایی که شاید ما در خواب بودیم و شهید سیدحمید یزدانی که از افغانستان آمده بود و سختیهای بسیاری را برای رسیدن به سوریه متحمل شده بود و از دست طالبان فرار کرده و با زحمت بسیار از مرز گذشته بود و حتی طالبان انگشتان دست برادر قرآنیاش را چون میخواست به سوریه برود، را قطع کرده بودند!
روزهایی که ما در خواب بودیم و شهید سلیم اقبالی که تکتیرانداز تیپ فاطمیون و از مدافعان حرم بود و در نبرد با تروریستهای تکفیری جام شهادت را سرکشید و به دیدار حق شتافت ، مینوشت: خدایا هدایتم کن تا ازتو دور نشوم. خدایا یاریم کن همیشه یادت باشم. خدایا رهایم نکن که بدون تو هیچم. خدایم راضیم به رضای تو و از تو یاری میجویم. خدایا نادانم خودت راهنماییم کن. خدایا طلب آمرزش دارم و مرا با دین کامل از دنیا ببر و شهادت را نصیبم گردان. خدایا کاری کن که سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار . آمین یا ربالعالمین.
روزهایی که اگر خواب نبودیم خیلی هم هشیار نبودیم و بچههای افغان در سوریه علیرغم فشارها و تهدیدها بالاخره خود را به حرم عقیله بنی هاشم رساندند و تیپ ساختند و جانانه و مردانه از حریم ناموس خدا دفاع کردند؛ بی ادعا و بی توقع و غریبانه.
روزهایی که نمیدانم ما سرگرم کدامین تفریح و خوشی بودیم که شهید مهدی صابری هم فرماندهی میکرد هم به خاطر مهارتهای پزشکی مجروحان را مداوا میکرد؛ و وقتی بچه ها به خاطر اتمام مهمات در ناامیدی بودند، یک چفیه پر از نارنجک از طرف ابوحامد برایشان هدیه می آورد و این هدیه شعف زیادی در دل مهدی و بچههای خط شکن ایجاد میکرد...
روزهایی که آنها...آنجا می گفتند: حلالمان کنید،اگرم ندیدید، ما رو حلال کنید، از ته دل حلال کنید. خیلی بد کردیم، خیلی بندگی خدا رو نکردیم... و گریه میکردند... خدایا بنده خوبی برات نبودیم...شرایط سختیه ، گریهام نه از ترس ، از اینکه بندگی خدا رو نکردم. یا حسینِ زهرا...
آنها که آنجا سرهاشان را تکفیری ها می بریدند و تا آخرین لحظه ذکر علی یاعلی می گفتند... آنها که پیام خون حسین علیهالسلام را گرفتند. آنها که حسین علیه السلام را نه در گذشتهای دور که در پیش روی خود دیدند و از هم سبقت گرفتند برای رسیدن به رستگاری. آنها که به اذناب پلید بنی امیه ثابت کردند خون حسین علیهالسلام جاودانه است و پیامش جهانی است.
آنها که به جهان نمایاندند جاودانگی حسین علیهالسلام را و حقانیت خونش را. قیام حسین علیهالسلام خط سرخی بود که خوب و بد را برای همیشه از هم جدا نمود. گیرم تابعان حرام زاده بنی امیه و آل سعود و آل خلیفه و... بخواهند به کمک ابلیس و جنودش بد را خوب و خوب را بد جلوه دهند. نمیتوانند. خط سرخ خون حسین علیهالسلام اجازه نمیدهد باطل حق را محو و نابود کند.
خط سرخ خون حسین علیه السلام پیغامی است الی الابد. پیغامی که از حنجره سید خمینی برخاست و امروز مرزها را درنوردیده و سپاه حارسان خمینی منشعب شده و در عراق تیپ ابوالفضل العباس علیهالسلام و در سوریه تیپ فاطمیون و در یمن قیام مردمی انصارالله و در لبنان حزب الله و ... را چونان سیلی که خانمان صهیونیسم و تابعانش را براندازد به راه انداخته است.
یاد باد روزگارانی که دنیا در برابر جمهوری غریب و مظلوم اسلامی و انقلاب خمینی ایستاد. و ایران تنها بود. و انقلاب نوپا بود. و پاسداران غریب ما را سر می بریدند؛ منافقانی از نسل عبدالله ابن ابی ها که امروز هم در شکل و شمایل تکفیری ها رخ نموده اند.
آن روز غریب بودیم و دنیا برابر ما قد علم کرده بود... و حالا دیگر اسلام تنها نیست. اگر چه مظلوم است اما غریب نیست. اسلام عزیز مقتدرانه مرزها را درنوردیده و عنقریب است پیروزی های تیپ ابوالفضلالعباس علیه السلام و تیپ فاطمیون و انصارالله و حزب الله و... ملحق به فتح الفتوح نهایی جنود حق گردد.
هر روز که میگذرد و هر روز که صهیونیست پلید با همدستانش، کشتار راه میاندازد بیشتر این جمله امام با آن صدای زیبا و رسایش در ذهن ها تداعی میشود: بکشید ما را ملت ما بیدارتر میشود...
و حالا ملت ها بیدار شده اند. رسالت جهانی اسلام دارد به سرمنزل و مقصود غاییاش میرسد. و ما منتظرانیم کسی را که بیاید و دنیا سر و سامان بگیرد و بدی مغلوب و پایمال و محو گردد. ان شاء الله. و بیرق «البیعة لله» برافراشته شود و صدای ملکوتی و نازنینش در جان و جهان بپیچد که؛ انا المهدی.
حالا این روزها نامهاشان بر سر زبان ها افتاده. از من و تو خیلی محکم تر و زیباتر از «حضرت آقا» میگویند و خود را تابع محض امرش میدانند. غریبانه شهدایشان را تشییع میکنند و شعار کلنا عباسک یا زینب سر میدهند و میگویند: یا زینب نمیگذاریم دوباره اسیر شوی . و جان بر سر این حرف و پیمان می دهند.
گمنام اند. عجب نامی برای تیپ غریب و باشکوهشان برگزیده اند. چرا گمنام نباشند و بی نشان؟ چرا جز چند اسم ِ فاتح و ابوحامد و توسلی و ... اسمهای بقیه و قدرشان اینهمه ناشناخته نباشد؟ حال آنکه آنان نام نامی کسی را برگزیدند که هنوز هم که هنوز است در اوج عظمتش بی نشان است و قدرش ناشناخته و پنهان...
چه روزهایی را از سر گذراند این آخرزمانهی هزار حادثه ی ملتهب. روزهایی که شاید ما در خواب بودیم و شهید سیدحمید یزدانی که از افغانستان آمده بود و سختیهای بسیاری را برای رسیدن به سوریه متحمل شده بود و از دست طالبان فرار کرده و با زحمت بسیار از مرز گذشته بود و حتی طالبان انگشتان دست برادر قرآنیاش را چون میخواست به سوریه برود، را قطع کرده بودند!
روزهایی که ما در خواب بودیم و شهید سلیم اقبالی که تکتیرانداز تیپ فاطمیون و از مدافعان حرم بود و در نبرد با تروریستهای تکفیری جام شهادت را سرکشید و به دیدار حق شتافت ، مینوشت: خدایا هدایتم کن تا ازتو دور نشوم. خدایا یاریم کن همیشه یادت باشم. خدایا رهایم نکن که بدون تو هیچم. خدایم راضیم به رضای تو و از تو یاری میجویم. خدایا نادانم خودت راهنماییم کن. خدایا طلب آمرزش دارم و مرا با دین کامل از دنیا ببر و شهادت را نصیبم گردان. خدایا کاری کن که سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار . آمین یا ربالعالمین.
روزهایی که اگر خواب نبودیم خیلی هم هشیار نبودیم و بچههای افغان در سوریه علیرغم فشارها و تهدیدها بالاخره خود را به حرم عقیله بنی هاشم رساندند و تیپ ساختند و جانانه و مردانه از حریم ناموس خدا دفاع کردند؛ بی ادعا و بی توقع و غریبانه.
روزهایی که نمیدانم ما سرگرم کدامین تفریح و خوشی بودیم که شهید مهدی صابری هم فرماندهی میکرد هم به خاطر مهارتهای پزشکی مجروحان را مداوا میکرد؛ و وقتی بچه ها به خاطر اتمام مهمات در ناامیدی بودند، یک چفیه پر از نارنجک از طرف ابوحامد برایشان هدیه می آورد و این هدیه شعف زیادی در دل مهدی و بچههای خط شکن ایجاد میکرد...
روزهایی که آنها...آنجا می گفتند: حلالمان کنید،اگرم ندیدید، ما رو حلال کنید، از ته دل حلال کنید. خیلی بد کردیم، خیلی بندگی خدا رو نکردیم... و گریه میکردند... خدایا بنده خوبی برات نبودیم...شرایط سختیه ، گریهام نه از ترس ، از اینکه بندگی خدا رو نکردم. یا حسینِ زهرا...
آنها که آنجا سرهاشان را تکفیری ها می بریدند و تا آخرین لحظه ذکر علی یاعلی می گفتند... آنها که پیام خون حسین علیهالسلام را گرفتند. آنها که حسین علیه السلام را نه در گذشتهای دور که در پیش روی خود دیدند و از هم سبقت گرفتند برای رسیدن به رستگاری. آنها که به اذناب پلید بنی امیه ثابت کردند خون حسین علیهالسلام جاودانه است و پیامش جهانی است.
آنها که به جهان نمایاندند جاودانگی حسین علیهالسلام را و حقانیت خونش را. قیام حسین علیهالسلام خط سرخی بود که خوب و بد را برای همیشه از هم جدا نمود. گیرم تابعان حرام زاده بنی امیه و آل سعود و آل خلیفه و... بخواهند به کمک ابلیس و جنودش بد را خوب و خوب را بد جلوه دهند. نمیتوانند. خط سرخ خون حسین علیهالسلام اجازه نمیدهد باطل حق را محو و نابود کند.
خط سرخ خون حسین علیه السلام پیغامی است الی الابد. پیغامی که از حنجره سید خمینی برخاست و امروز مرزها را درنوردیده و سپاه حارسان خمینی منشعب شده و در عراق تیپ ابوالفضل العباس علیهالسلام و در سوریه تیپ فاطمیون و در یمن قیام مردمی انصارالله و در لبنان حزب الله و ... را چونان سیلی که خانمان صهیونیسم و تابعانش را براندازد به راه انداخته است.
یاد باد روزگارانی که دنیا در برابر جمهوری غریب و مظلوم اسلامی و انقلاب خمینی ایستاد. و ایران تنها بود. و انقلاب نوپا بود. و پاسداران غریب ما را سر می بریدند؛ منافقانی از نسل عبدالله ابن ابی ها که امروز هم در شکل و شمایل تکفیری ها رخ نموده اند.
آن روز غریب بودیم و دنیا برابر ما قد علم کرده بود... و حالا دیگر اسلام تنها نیست. اگر چه مظلوم است اما غریب نیست. اسلام عزیز مقتدرانه مرزها را درنوردیده و عنقریب است پیروزی های تیپ ابوالفضلالعباس علیه السلام و تیپ فاطمیون و انصارالله و حزب الله و... ملحق به فتح الفتوح نهایی جنود حق گردد.
هر روز که میگذرد و هر روز که صهیونیست پلید با همدستانش، کشتار راه میاندازد بیشتر این جمله امام با آن صدای زیبا و رسایش در ذهن ها تداعی میشود: بکشید ما را ملت ما بیدارتر میشود...
و حالا ملت ها بیدار شده اند. رسالت جهانی اسلام دارد به سرمنزل و مقصود غاییاش میرسد. و ما منتظرانیم کسی را که بیاید و دنیا سر و سامان بگیرد و بدی مغلوب و پایمال و محو گردد. ان شاء الله. و بیرق «البیعة لله» برافراشته شود و صدای ملکوتی و نازنینش در جان و جهان بپیچد که؛ انا المهدی.
۹۴/۰۳/۱۲
دیری است که جمعه های ما تعطیل است...
میلاد مهدی موعود مبارک
گروه پیش نویس ها- ESSA.IR