یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم

یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم


اگر بند بند استخوان‌های مان را جدا سازنند، اگر سرمان را بالای دار ببرند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتش‌مان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگان‌مان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‌نامه‌ کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم. ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پا برهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم بر نمی‌داریم.
يكشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۱۷ ب.ظ

پازل دشمن را پر نکنید!



افسران - ♥✨نعمت بزرگ یعنی داشتن یه رهبر حیدری✨♥




بیانات حکیمانه مقام معظم رهبری که روز گذشته در جمع مردم قم – به مناسبت سالروز ۱۹ دی- ایراد شد حاوی نکات مهمی است که در چهار محور کلی می‌توان دسته‌بندی کرد.

۱ - ماندگاری انقلاب؛ مقطع حساس فعلی که نظام جمهوری اسلامی ایران در آن قرار دارد از چند نظر حائز خصوصیات و ویژگی‌های مهم و منحصربفرد است که موجب شده دلسوزان نظام و انقلاب و در رأس آن رهبری انقلاب باتوجه به وضعیت فعلی جهان، منطقه و موقعیت کشور که در آن قرار دارد، واکنش‌های فعلی را داشته باشند. در مقطع فعلی، جهان کفر و استکبار و نظام سلطه به این یقین قطعی رسیده است که اگر نظام انقلاب اسلامی همچنان رشد و ترقی کند، مجالی برای آنها و نظام‌های دیگر باقی نخواهد ماند و انقلاب اسلامی، جهان سلطه را با چالش‌های جدی‌تری روبرو خواهد ساخت. آنها در این مورد به یقین رسیده‌اند زیرا وقتی مشاهده می‌کنند که نظام اسلامی برخلاف اراده جمعی آنها، در مقابل تجزیه عراق و سوریه می‌ایستد و از این اتفاق جلوگیری می‌کند و مانعی جدی می‌شود برای نقشه‌های آنها جهت بازطراحی و تجزیه منطقه غرب آسیا و یک تنه این تدابیر آنها را وادار به شکست می‌کند، متوجه میزان اقتدار این نظام می‌شوند.

دقیقا براساس همین تحلیل است که نظام جمهوری اسلامی می‌تواند از آفت‌ها، فتنه‌ها و بلایای دنیای استکبار جان سالم به در ببرد و حتی اگر برخی چهره‌های شاخص و خواص این انقلاب مسیر خود را عوض کنند این نظام مسیر خود را طی می‌کند و خللی در اراده و هدفش ایجاد نمی‌شود زیرا این انقلاب و نظام وابسته به فرد یا گروه خاصی نیست.

این ظرفیت، توانمندی و قدرت است که باعث می‌گردد دشمنان این نظام به فکر بیفتند با برنامه و قوی‌تر از قبل درصدد اضمحلال و تغییر ماهیت و نقشه این انقلاب باشند و با توقف روند پیشرفت، به اصطلاح انقلاب را به نابودی بکشانند. دشمن در این مسیر از ابزارهای نفوذ در ارکان سیاسی و حکومتی انقلاب، از تلاش برای جنگ نرم علیه نظام و انقلاب، تحریم، روش‌های نظامی، ترور و هر روشی که بتوانند در مسیر رشد انقلاب اسلامی بهره می‌برد. متأسفانه در این مسیر برخی افراد یا به دلیل جهالت یا به واسطه قدرت‌طلبی با این جرایانات همراه و همگام می‌شوند.

بیانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب یک اخطار و هشدار به این جریانات ساده‌لوح و منحرف داخلی است و از طرفی دارای پیام و هشدار به جهان سلطه و استکبار است. از یک سو شاهد نوید «ماندگاری انقلاب» در بیانات معظم‌له هستیم و از سوی دیگر خطرات و مشکلات احتمالی در این مسیر که شاید توسط برخی چهره‌های به ظاهر شاخص اتفاق می‌افتد را گوشزد فرمودند.

۲ - تداوم ایستادگی جمهوری اسلامی ایران؛ جهان سلطه به دنبال استحاله و تغییر ماهیت نظام جمهوری اسلامی است. نظام سلطه اصرار دارد با تکرار، این توهم را به حقیقت و واقعیت بدل کند.

آنها در تلاش هستند به دنیا نشان دهند که نظام جمهوری اسلامی ایران در گذر زمان در حال تغییر و در حال فاصله گرفتن از ریشه و مبدأ خود و در حال پذیرش مناسبات جهان فعلی است. دشمن اصرار دارد با تکرار این توهم توسط خود و مزدورانش در داخل، حرف خود را تثبیت کند و به این توهم و خیال و آرزو جامه عمل بپوشاند.

در مقابل این تلاش غرب، شاهد هستیم رهبر معظم انقلاب این روند تصویرسازی و تبدیل خیال به واقعیت را بهم می‌زنند. ایشان در سخنان روز گذشته خود به نظام سلطه یادآوری کردند که ایران همان ایران قبل است و تغییری در ماهیت نظام ایجاد نشده و مسئولین از صدر تا ذیل و مردم همواره در مقابل خدعه‌های نظام سلطه، سخت برخورد خواهند کرد ولو اینکه برخی چهره‌ها از نظام عقب بمانند، ولو اینکه برخی دچار ریزش شوند. البته نظام جمهوری اسلامی همواره رویش‌های زیادی داشته که در مقابل ریزش‌های اندک، غیرقابل چشم‌پوشی است و با این رویش‌ها مسیر خود را طی خواهد کرد و در این مسیر نه خسته شده و نه صراط مستقیم را گم کرده است.

۳- انتخابات، عرصه تثبیت نظام جمهوری اسلامی؛ انتخابات یکی از شاخصه‌های اصلی بقای نظام جمهوری اسلامی ایران است. انتخابات در کشورمان سندی است که نشان می‌دهد مردم این نظام را پذیرفته‌اند و این چارچوب را قبول دارند و هرگونه تغییر را در این چارچوب می‌پذیرند. به همین خاطر است که همواره رهبر کبیر انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری بر حضور حداکثری مردم در انتخابات تأکید داشته‌اند زیرا این مشارک حداکثری ضامن بقای نظام است و اگر جمهوری اسلامی از مردم فاصله بگیرد و خود را در معرض انتخاب‌های مردم قرار ندهد ماهیت مردمی بودن خود را از دست داده و از درون تهی می‌شود.

به همین دلیل است که نظام و انقلاب به حضور مردم در صحنه‌های مختلف علی‌الخصوص انتخابات نیاز دارد. مردم نیز باید به عنوان تکلیف شرعی به صحنه انتخابات ورود کنند. برخلاف نظام لیبرال دموکراسی که انتخابات و مشارکت در آن، یک حق محسوب می‌شود، در نظام انقلاب اسلامی این یک تکلیف الهی است و مردم طبق یک تکلیف الهی در صحنه انتخابات شرکت می‌کنند.

اولین فایده این مشارکت، تقویت نظام و انقلاب است در مرحله بعد اگر انتخاب‌ها دقیق صورت گیرد این انتخاب‌ها ضامن کارآمدی نظام می‌شود. این حساسیت‌ها باعث شده که امام(ره) و رهبری همواره شاخصه‌هایی را یادآوری کرده‌اند که مردم با استعانت از این شاخصه‌ها به انتخاب اصلح رسیده‌اند و به کارآمدی نظام اضافه کرده‌اند.

۴ - ناآگاهی، بستر کج‌اندیشی؛ سنت الهی بر این است که آگاهی و بصیرت می‌تواند نقش سیلی را ایفا کند که نادانی، جهل و خس و خاشاک که در مسیر رشد قرار دارد را از بین بردارد.

نادانی و ناآگاهی بستر کج‌اندیشی، رعب و ناامیدی است. در انقلاب اسلامی هم موارد فراوانی داشته‌ایم که با نداشتن تحلیل شرایط، عده‌ای آب به آسیاب دشمن ریخته‌اند و در پازل آنها قرار گرفته‌اند.

رهبر انقلاب روز گذشته با مخاطب قرار دادن جوانان و توصیه به اکتساب تحلیل شرایط امرز دنیا، نیروی جوانی و داشتن تحلیل را در از بین بردن جهالت، نادانی و ناامیدی موثر دانستند.

در پایان و در جمع‌بندی محورهای فوق این نکته قابل اعتناست که، معظم‌له در جمع مردم قم با تبیین «رموز ماندگاری انقلاب»، یادآوری کردند که انقلاب و مردم همواره در مقابل زیاده‌خواهی و دست‌اندازی نظام سلطه، پاسخ سخت خواهند داد. ایشان با دعوت به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، داشتن تحلیل برای اقشار مختلف بویژه جوانان را متضمن دوری جامعه از ترس و ناامیدی دانستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۲۰:۱۷
میم الف الف
جمعه, ۱۸ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ب.ظ

بوی خیانت از جشنواره امسال فیلم فجر....

«رسما به من می‌گویند که فیلم با سوژه ملتهب خیانت می‌ساختی! مگر دیوانه ی رفته ای چنین فیلمی ساخته ای؟ این سخنان قلب مرا می‌آزارد، واقعا به شان هنر برمی‌خورد.» این‌ها بخشی از حرف‌های احمدرضا رمضان زاده کارگردان فیلم «حکایت عاشقی» است که در گفت و گو با یکی از رسانه‌ها بیان کرده بود.

باید گفت که سال‌هاست که توصیف سینمای ایران با واژه «بحران» عجین شده است و جسته و گریخته در یادداشت‌های مختلف و گفت‌و‌گوها به آن اشاره شده است. عده‌ای هر چند اندک حمایت دولتی را بحران سینمای ایران می‌دانند و عده‌ای توزیع و نحوه‌ نمایش را مشکل اصلی این هنر هفتم قلمداد می‌کنند و عده‌ای دیگر به حق محتوای فیلم‌ها را نشانه می‌روند. فیلم‌هایی که برجسته کردن مسائل جنسی زیر چتر خیانت برایشان مهم و از اولویت برخوردار است.

روزگاری نمایش «فقر» در فیلم‌های ایرانی جزء مباحث جنجالی بود و نقطه دید سینمای ایران در جشنواره‌های خارجی به شمار می‌آمد؛ این در حالی است که پس از گذشت سه دهه از انقلاب شاهد ساخت تعداد کثیری از فیلم‌ها با‌ موضوع خیانت و صحنه‌های آشکار اروتیک هستیم که جای بسی تعجب است! جدای از این موضوعات که در برخی فیلم‌‌های دیگر هم دیده می‌شود، زیر پا گذاشتن مسائل اعتقادی همانند جدا کردن اخلاق از احکام اسلامی و القای حرف‌های برخی جریان‌های سیاسی خاص هم از نکات قابل توجه این فیلم‌هاست.

جشنواره فیلم فجر سال گذشته آنقدر سیاه بود که حتی نشریه انگلیسی زبان گاردین نیز نقد بی سایقه‌ای در مورد آن منتشر کرد. گاردین در گزارش خود آورده بود: «اغلب آثار سینمایی در این دوره، محتوایی مملو از خیانت، اعتیاد، بارداری و روابط جنسی دارند که بیشتر دارای جذابیت های جذب گیشه است تا جذابیت های فاخر هنری. فیلم زمانی برای عاشقی اثر علیرضا رئیسیان با بازی لیلا حاتمی، داستان دیگری درباره خیانت و بارداری ناخواسته است. فیلم پرحرف و حدیث خانه دختر هم خط داستانی جنجالی درباره مسائل ناموسی دارد... فیلم ابری با احتمال بارش اسیدی احتمالاً اولین فیلم ایرانی است که در آن استعمال ماری جوانا نمایش داده می ‌شود. عصر یخبندان هم یکی دیگر از فیلم های هیجان انگیز این جشنواره است که خط داستانی آن مملو از مضامینی چون خیانت، مواد مخدر و خودروهای لوکس است که هیچ یک از اینها انتظارات ما از جشنواره فیلم فجر را برآورده نمی کنند.»

اما این روزها با نزدیک شدن به برگزاری جشنواره فیلم فجر خبرهایی به گوش می‌رسد از اینکه خیانت هنوز دست از سر سینما برنداشته است و با وجود شکست‌های پی‌در‌پی فیلم‌هایی با تم‌های خیانت در گیشه و عدم رغبت مردم به دیدن چنین فیلم‌هایی باز برخی از کارگردان‌ها اصرار دارند اینگونه فیلم بسازند. بماند اینکه معلوم نیست هزینه‌های ساخت با وجو شکست گیشه‌ای چگونه تامین می‌شود.

در حالی که بازبینی آثار رسیده به دبیرخانه جشنواره سی و چهارم فیلم فجر توسط هیأتی که در ظاهر پنهان هستند اما در باطن اغلب رسانه ها از هویت آنها آگاهی دارند ادامه دارد برخی شنیده ها از بالا بودن آثاری با محوریت خیانت در میان فیلمهای رسیده حکایت دارد.

این مساله سبب ساز آن شده که هیأت انتخاب تعیین تکلیف درباره برخی از این آثار را به اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی محول کند و برای همین حبیب ایل‌بیگی رییس این اداره نیز این روزها ساعات پرمشغله‌ای را می‌گذراند چراکه از یک طرف مسئولان سازمان سینمایی از وی خواسته اند با دقت فراوان آثار را بررسی کند تا زمینه حاشیه سازی در جشنواره فراهم نشود و از سوی دیگر برخی کارگردانانی که احتمالا آثارشان با مشکل مواجه می شود رایزنی های خود را با وی برای حل مشکل آغاز کرده اند.

از جمله این آثار «خشکسالی و دروغ» پدرام علیزاده بوده که نسخه نمایشی آن نیز مبتنی بر طرح چنین مسائلی بوده است. داستان این فیلم یک زوج وکیل را روایت می کند که با ورود همسر قبلی مرد وکیل، زندگیشان دستخوش اتفاقات متعدد می شود.

به گزارش نسیم آنلاین، گویا نقشی که محمدرضا گلزار در «خشکسالی و دروغ» ایفا کرده نیز به اندازه خود مساله ساز بوده است؛ گلزار نقش مرد جوانی را بازی کرده که سعی می کند در ظاهر خود را نسبت به زنان بی تفاوت نشان دهد اما در باطن ماجرا شکلی دیگر دارد!

عدم پای بندی کاراکترهای داستان به بسیاری از روابط اخلاقی برآمده از شرع و عرف جامعه باعث شده است این فیلم در شمار آثاری قرار گیرد که تصمیم گیری درباره آن به اداره نظارت ارشاد واگذار شده است.

تازه ترین فیلم هاتف علیمردانی با عنوان «هفت ماهگی» دیگر اثری است که حواشی خاص خود را در هیأت انتخاب داشته است.

در این فیلم یک زوج مرکز داستان هستند. زنی که باردار است و مردی بوالهوس که به جای توجه به همسرش به فکر اوقات فراغت خویش است! از آن سو خواهر این مرد جوان نیز رفتارهای اخلاقی غلط خود را دارد و معشوقه مرد نیز در دل مسیری کاملا انحرافی قرار گرفته است.

البته که در «هفت ماهگی» برخلاف آثار مشابه سعی شده تنبه کاراکترهای خیانتکار در پایان‌بندی‌کار به نمایش درآید اما برخی شنیده ها حاکی از آن است که بیش از اندازه بودن بار خیانت شخصیتها نسبت به هم باعث شده که هیأت انتخاب در گزینش این فیلم هم حساسیت به خرج دهد.

سومین فیلم حاشیه ساز هیأت انتخاب «نقطه کور» بوده است؛ تازه‌ترین فیلم مهدی گلستانه کارگردان جوان سینما. این فیلم پیشتر «۲۳ روز» نام داشت. داستان این فیلم درباره مردی است که جوشکار زیرآب است و ۲۳ روز از ماه را در عسلویه به سر می برد و فقط ۷ روز فرصت دارد نزد همسر خود باشد و همین دوری از همسر است که یک سوء تفاهم بزرگ را برای مرد شکل می دهد.

فیلم به لحاظ تکنیکی اثر چندان متفاوتی نیست اما فضای داستانی فیلم که بخش عمده آن در یک شب تا صبح می گذرد و واقعه نگاری تردید مرد نسبت به همسرش است موجب شده که این اثر هم جزو آثاری باشد که بحث برانگیز شده است.

سیعد مستغاثی پژوهشگر و منتقد سینما معتقد است: جشنواره فیلم فجر هیچ نسبی با فجر انقلاب نداشته است، از این رو برداشتن عنوان فجر شاید بهتر باشد چرا که این عنوان هیچ ربطی به محتوای آثار ندارد. در واقع ذیل عنوان جشنواره فیلم فجر یک مشت فیلم سیاه، ناامید به نمایش می گذارند و وقتی فیلم نسبتی با جشنواره فیلم فجر ندارد، بهتر است عنوان را برداریم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۴ ، ۲۱:۵۲
میم الف الف

افسران - انوقت اقایون دوسال مشغول توافق با این الاغ بودند...!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۴ ، ۲۱:۳۹
میم الف الف
چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۳۹ ب.ظ

تاملی در اعتراضات مردمی به دفاتر آل‌سعود

روز ۱۲ دی، حسین جابرانصاری، سخنگوی وزارت امور خارجه، در واکنش به اعدام آیت الله شیخ باقر نمر، این اتفاق را شدیدا محکوم کرد و گفت: «درحالی که تروریست های افراطی و تکفیری، امنیت و آسایش ملت‌های منطقه و جهان را سلب و ثبات و موجودیت برخی دولت های منطقه را تهدید می کنند؛ اعدام شخصیتی مانند شیخ نمر که ابزاری جز سخن گفتن برای پی گیری اهداف سیاسی و دینی خود نداشت ، تنها عمق بی تدبیری و بی مسئولیتی را نشان می دهد.دولت عربستان در حالی که از جریان های تروریستی و افراط گرایان تکفیری حمایت می کند با منتقدان داخلی خود با زبان اعدام و سرکوب سخن می گوید. روشن است که نتایج این سیاست عقیم و غیر مسئولانه متوجه عاملان آن شده و دولت عربستان تاوان سختی بابت پی گیری این سیاست ها خواهد پرداخت.»

درحالی وزارت خارجه دولت یازدهم، در ادامه مواضع منفعل خود در قبال شهادت شیخ نمر به اظهارات بی خاصیت کلامی اکتفا کرد که شب۱۲دی، مردم خشمگین از جنایت سعودی، مثل سایر شیعیان در بحرین و عربستان برای اعتراض به اعدام شهید نمر در مشهد و تهران به خیابان‌ها آمدند.

مشهدی ها پرچم رژیم سعودی را از ساختمان کنسولگری عربستان پایین کشیده و برخی از آنان مواد آتش‌زا به ساختمان کنسولگری عربستان پرتاب کردند. تهرانی ها نیز از ساعت ۲۲ شب تجمع در برابر سفارت سعودی را آغاز کردند. که عده‌ای از این تجمع کنندها وارد ساختمان سفارت شدند، پرچم عربستان را پایین کشیدند و سفارت را به آتش کشیدند. این درحالی است که نیروی انتظامی با کسب تجربه از ورود به سفارت دولت خبیث بریتانیا می توانست خشم امت حزب‌الله را به نحو شایسته ای مهار کند که متاسفانه چنین نشد.

روز ۱۳ دی ماه ، وزیر خارجه سعودی و رئیس اداره رسانه‌ای آن به طور مشترک در یک کنفرانس خبری در مورد حمله به سفارت عربستان و کنسولگری سعودی در ایران موضع گرفتند. «عادل جبیر» در این کنفرانس خبری اعلام کرد که نیروهای ایرانی هیچ تلاشی برای جلوگیری از تجاوز به ساختمان سفارت و کنسولگری انجام ندادند و افزود: «حکومت ایران کارنامه طولانی در تجاوز به هیأت‌های دیپلماتیک دارد.»

وی همچنین اعلام کرد که عربستان روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرده و از هیأت دیپلماسی ایرانی خواسته است تا ظرف ۴۸ ساعت خاک این کشور را ترک کنند و این تصمیم در راستای منافع کشور اتخاذ شده است. جبیر با بیان اینکه آماده مقابله با ایران به هنگام تهدید امنیت خود هستیم؛ افزود: «ریاض به سیستم قضایی دیگر کشورها احترام می‌گذارد و هیچ‌گونه دخالتی را نیز در سیستم قضایی خود نمی‌پذیرد.»

به موازات اعلام پیش دستانه قطع روابط دیپلماتیک از سوی عربستان سعودی ،‌ شبکه العربیه گزارش داد که دیپلماتهای سعودی به دنبال حمله شنبه شب به سفارت ، تهران را به مقصد دوبی ترک کرده و از دوبی به ریاض خواهند رفت. در واقع درحالی که دیپلمات های سعودی در فرودگاه دبی به سر می بردند ، وزارت خارجه عربستان ۲۴ ساعت به سفیر ایران فرصت داد تا خاک این کشور را ترک کند و به عبارتی سفیر جمهوری اسلامی ایران را اخراج کرد.

بعد از اخراج سفیر و اعلام قطع روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران ،‌ حسن روحانی نیز در ادامه اجرای سیاست های بی فایده تنش زدایی خود با تاخیر یک روزه وارد میدان شد و با الفاظی چون «محکومیت شدید» ، «ابراز اندوه وتأسف» و اکتفا به «فرقه گرایانه» خواندن اقدام سعودی ، عمده محتوای پیام خود را متوجه جوانان غیوری کرد که زیر جور انفعال برآمده از وادادگی ها به سفارت و کنسول رژیم دژخیم سعودی یورش بردند.

روحانی در ادامه پیام خود آورده بود : «مردم مسلمان ایران اگرچه در کنار همه مسلمانان جهان این اقدام غیراسلامی را به شدت محکوم می‌کنند اما اجازه نمی‌دهند که این جنایت ، دستمایه افراد و گروه‌های خودسر در کشور برای انجام اعمال غیر قانونی و هتک حیثیت نظام مقدس جمهوری اسلامی گردد.حرکتی که توسط جمعی افراد افراطی شب گذشته در تهران و مشهد صورت گرفت و به وارد آمدن خسارت به سفارت و کنسولگری کشور عربستان ـ که شرعاً و قانوناً باید در پناه جمهوری اسلامی ایران در امنیت باشد ـ منجر گردید ، به هیچ عنوان قابل توجیه نیست و قبل از هر چیزی توهین به نظام و لطمه به آبروی جمهوری اسلامی ایران تلقی می‌شود.

همه مسئولان نظام، عزم قاطع دارند که با این خودسری‌ها و اعمال مجرمانه برخورد جدی شود. از این رو ، از وزیر کشور می‌خواهم که با همکاری قوه محترم قضاییه و وزارت محترم اطلاعات و با قاطعیت کامل، عاملان این تهاجم را شناسایی و برای اجرای عدالت به دستگاه قضایی معرفی کنند تا برای همیشه به اینگونه اعمال زشت پایان داده شود و امنیت کامل نمایندگی‌های سیاسی دولتها در جمهوری اسلامی ایران تضمین گردد.»

البته بعد از مطالبه روحانی، امت حزب‌الله مجددا در اعتراض به دژخیمان سعودی در مشهد تجمع و راهپیمایی کردند که نیروی انتظامی با ماشین‌های آب پاش به آنان حمله کرد و در یورش به حزب‌اللهی‌ها، مثل فتنه‌گران رفتار کرد.

بنابراین ، برداشت های زیر از روند فوق قابل احصاء است:

۱-دولت یازدهم ، با رویه منفعل خود در قبال رژیم جنایت کار سعودی آبرویی برای ام القرای جهان اسلام باقی نگذاشته است.

۲ - نیروی انتظامی با انفعال تکراری خود برای چندمین بار در یک بی تدبیری امنیتی ، قادر به هدایت خشم مقدس معترضان نبود.

۳ - دولت بی تدبیر ، طبق معمول ، براساس رویه جاری خود ، دستور أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم را به شکل بر عکس فهم و اجرا می کند.

۴ - نیروی انتظامی نیز برای بار چندم در بزنگاه ها سر بلند از آزمون خارج نشد.

رَبّنا انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِینَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ رَبِّ نَجِّنَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۱:۳۹
میم الف الف
شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۵ ب.ظ

و باز عالمی انقلابی شهید شد...

افسران - شیخ نمر در دوران جوانی



افسران - و باز عالمی انقلابی شهید شد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۱:۵۵
میم الف الف
پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۳۰ ب.ظ

بدون شرح....

افسران - بدون شرح...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۴ ، ۲۰:۳۰
میم الف الف
چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۲۸ ب.ظ

درسهای جاودان حماسه ۹ دی



«این فتنه، صرفا منحصر به حضور عده‌ای افراد در خیابان‌ها نبود، بلکه ناشی از یک بیماری بود که با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع شدن نبود، و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت ، که چنین هم شد... همانگونه که در ابتدای انقلاب ، محرم به کمک این مردم آمد و امام خمینی(ره) فرمود خون بر شمشیر پیروز است ، در قضایای ۹ دی هم ، عاشورا به کمک ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاری را خلق کرد.»
گزاره های فوق بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای ستاد بزرگداشت حماسه ۹ دی در روز۲۱ آذر ماه سال ۱۳۹۰ است.

حالا ۴ سال از آن تفسیر و ۷ سال از حماسه ۹ دی می‌گذرد. حماسه‌ای که رهبر انقلاب در همان دیدار آن را بزرگ خواندند و ضمن تاکید بر ضرورت پاسداشت در توصیه ای به مسئولین فرمودند: «اولاً در بزرگداشت نهم دی جنبه‌های شعاری غلبه پیدا نکند و ثانیاً به عمق شعارها که حرف اصلی ملت ایران بود ، توجه شود.»

در حالی ۷ سال از مالیده شدن پوزه فتنه گران به خاک توسط امت‌حزب الله می گذرد که افعی‌های گرما خورده فتنه چند صباحی است با وصله پینه آرائی حداقلی، به ختم غائله کهنه‌ای امید بسته اند که شراره‌های آن پیش از خاموش شدن به دست حزب الله ، پر و بال خود آنان را سوزاند. حزب الله در شرایطی به استقبال هشتمین سالگرد حماسه ۹ دی می رود که دو انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری را نیز پیش روی خود دارد.

اما افعی‌های جان به در برده از کافرکوب‌های حزب‌الله، به عمق شعارهایی که حرف اصلی ملت ایران در روز ۹ دی بود توجهی نکردند. صاحبِ نامه بی سلام به فرمانده کل قوا اسفند ماه گذشته تزِ پوسیده شورای رهبری را داغ کرده و مجلس به مجلس درباره آن سخن گفته بود.

مثلا در یک مجلس به روزنامه شرق گفته بود: «در زمان امام (ره) طبق قانون اساسی ، ایشان رهبر بودند و بعد هم آیت‌الله خامنه‌ای با رای خبرگان رهبر شدند. نیازی نبود که درباره شورای رهبری بحث کنیم. ولی اگر قرار شد دوباره درباره آن بحث شود ، ما باید آماده باشیم و خصوصیات را روشن کنیم. احتیاج دارد بحث بیشتری روی آن انجام شود که چگونه تقسیم کار کنیم؟ رییس چه کسی باشد؟ در محدوده چه کارهایی باشد؟ اینها بحث‌هایی است که در صورت وقوع، مطمئنا خبرگان به آنها وارد می‌شود.»

بگذریم از روایتی که کریمیِ قدوسی از ذوی الاولادین فتنه چی نقل کرده بود: «اخیرا آقای هاشمی در جمعی گفته اند باید ویژگی‌های رهبری را از هم تفکیک کنیم. یعنی اینکه اولا رهبری باید مدت دار باشد و خبرگان رهبری برای آن باید زمان بگذارد، دوم اینکه شورای فقاهتی باید کنار دست رهبری به وجود بیاید که ایشان برای حکم حکومتی با این شورا مشورت کند و سوم اینکه رهبری ملزم شود جهت اعمال اختیاراتی که در اصل ۱۱۰ قانون اساسی دارد با مجمع تشخیص مصلحت نظام مشورت کند.»

روز ۲۷ آذر ماه حسن خمینی نامزد مجلس خبرگان رهبری شد و روز۳۰ آذر نیز حسن روحانی با ثبت نام در این انتخابات ، وارد میدان رقابت شد و گفت: «برای ما خیلی مهم است که به دنیا هم در زبان و هم در عمل اعلام کنیم که تصمیم‌گیر اصلی برای مدیریت کشور آرای مردم و صندوق‌های انتخاباتی است. ما اولین کشوری هستیم که در منطقه نظام پارلمانی و انتخاباتی را در مشروطه قبول و به آن عمل کردیم. هر چند در سال‌های بعد انحرافی در آن ایجاد شد. در نظام اسلامی و مردم سالاری دینی هم ما اولین کشوری بودیم که انقلاب اسلامی را به ثمر رساندیم و امروز آماده می‌شویم برای برگزاری سی و سومین انتخابات.»

عیسی سحرخیز مدیر کل مطبوعات داخلی در دولت اصلاحات- که چندی پیش به عنوان یکی از سر حلقه‌های نفوذ بازداشت شد ۲۹ دی ماه ۹۲ و یک هفته پس از دیدار با هاشمی گفته بود: «ما باید از حرکت‌های ساده به سمت حرکت‌های پیچیده حرکت کنیم... نحوه حمایت آقای هاشمی از دولت روحانی هوشیارانه است. این استراتژی صحیح و منطقی است. اول اینکه خطاها و اشتباهات دولت به گردن آقای هاشمی نمی‌افتد یا برعکس هم مصداق دارد. آقای هاشمی به گونه‌ای حلقه اتصال جریان‌هایی هستند که با جریانی که در ۸ سال گذشته بر کشور حاکم بوده ، مخالف است. ایشان به خوبی توانسته یک حلقه‌ای ایجاد کند که در آن به صورت توأمان و همزمان آقای روحانی، سید حسن خمینی، ناطق نوری، آقای خاتمی و حتی عبدالله نوری حضور دارد. این حلقه باید فارغ از نامگذاری‌ها و خط‌گذاری‌هایی چون محافظه‌کار، اصلاح‌طلب یا کارگزارانی ، در یک حرکت همگرایانه و متحد ، کار خودش را همچنان به پیش ببرد. نقش آقای هاشمی همانند نقش آقای خاتمی و در کنار آقای ناطق نوری به نظر من بسیار مهم است. ما نباید به این افراد به صورت انفرادی نگاه کنیم. حتی نباید یکی از این بزرگان را به عنوان چهره شاخص مطرح کنیم و نقش بقیه را کمرنگ جلوه بدهیم بلکه همه باید روی این جمع و این حلقه اتصال سرمایه‌گذاری کنند و در زمان‌های لازم از آن بهره ببرند. اصلاح‌طلبان باید برای انتخاب مجلس و خبرگان برنامه‌ریزی و سازماندهی کنند»

پایگاه خبری «جرس» اتاق فکر رسمی جنبش سبز نیز روز ۵ خرداد ۱۳۹۲ با انتشار مقاله‌ای تحت عنوان «آیت‌الله خمینی در برابر آیت‌الله خمینی»! نوشته بود:

«گذار در ایران بر گسل عمیق شدن شکاف میان شاگردان و اطرافیان درجه اول آیت‌الله خمینی رخ می‌دهد؛ دسته‌ای با محوریت آقای خامنه‌ای که خود شاگرد آقای خمینی بود به همراه کسانی چون آقای جنتی و دسته دیگر در عرض چند سال است (خصوصاً پس از انتخابات ۸۸ و ظهور جنبش سبز) به دموکراسی‌خواهی نزدیکتر و نزدیکتر می‌شوند، مهمترین افراد در این دسته دوم میرحسین موسوی ، مهدی کروبی، هاشمی رفسنجانی ، سید محمد خاتمی و بیت‌آیت‌الله خمینی هستند. به نظر می‌رسد استراتژی باید مانور دادن بر روی این شکاف باشد. باید کمک کرد که تمایز این دو دسته هر روز واضح‌تر شود و به تمایز طرفدار استبداد- طرفدار دموکراسی بدل شود. در این دید نباید با آیت‌الله خمینی همان معامله‌ای را کرد که با آقای خامنه‌ای می‌کنیم. آقای خمینی را باید به عنوان بخشی از تاریخ این کشور نقد کرد، منتها توجه کرد که او به همراه بیتش همچون متنی است که دو قرائت هرمنوتیکی کاملاً متضاد از آن می‌شود کرد و دموکراسی خواهان قرائت دموکراتیک را برمی‌گزینند. این نظریه البته احتیاج به صیقل خوردن دارد. البته که دموکراسی تعریف مشخصی دارد و یحتمل دموکراسی دینی بی‌معناست. با این حال به نظرم آقای خمینی و مجموعه سخنان او در سیاست ایران در وضعیت کنونی حکم متن مقدس قرآن یا انجیل برای مسلمانان یا مسیحیان را دارند. یک راه برخورد با این متون این است که نگاهی ذات‌گرا به قرآن یا انجیل داشته باشیم و بگوییم این متون کلاً تولید کننده خشونت‌اند، یک راه دیگر هم این است که همچون نواندیشان دینی بر آیات انسانگرایانه این متون مقدس بیشتر تأکید کنیم و به عنوان مثال آیات طرفدار جهاد و خونریزی را تأویل کنیم (مثلاً آنها را فقط مربوط به زمان خاص نزولشان بدانیم.) در یک جامعه مذهبی روش دوم بیشتر جواب می‌دهد. محتملاً در وضعیت خاص ایران تا اطلاع ثانوی، «آیت‌الله خمینی» حکم متن مقدسی را دارد که باید آن را به نفع دموکراسی تأویل کرد. هیچ اندیشیده‌ایم چرا عده زیادی در میان اندیشمندان دنیا از لاک گرفته تا مارتین لوترکینگ و سروش و مجتهد شبستری کوشیده‌اند بگویند دین با دموکراسی یا حقوق بشر سازگار است، بجای اینکه بر تضاد این دو به نحوی ذلت‌گرایانه انگشت نهند؟ یکی از توجیه‌های مهم این رویکرد آن است که توجه شود دین از منظر هویتی برای بسیاری از انسانها مهم است و بر این اساس بهتر است دموکراسی خواهان یا حقوق بشر دوستان به جای آنکه خود را در برابر دین قرار دهند، از نیروی آن استفاده کنند. هکذا است داستان آقای خمینی در وضعیت بغرنج کنونی ما در ایران. در این نظر قرار نیست دموکراسی را با معیار سخنان آقای هاشمی و خاتمی بسنجیم. البته که دموکراسی معیارهایی مستقل دارد. بلکه قرار است کوشش کنیم شکاف را عمیق‌تر کنیم. در این نگاه اصلاح‌طلبانی چون هاشمی یا خاتمی را در حال شدن و تغییر نگریسته می‌شوند نه هویت‌هایی لزوماً ثابت. تغییرات میرحسین و کروبی و رهنورد پس از جنبش سبز بهترین مثال های امکان چنان تغییری است».

در حالی به آستانه هشتمین سالگرد حماسه ۹ دی نزدیک می شویم که دوباره می خوانیم کلام یگانه رهبرمان را که روز ۲۹ دی ماه ۸۸ فرموده بود: «فتنه‌گر و دشمن همیشه هست ؛ امروز یک دشمن است، فردا یک دشمن دیگر است، پس‌فردا یک کس دیگر است، یک جور دیگر است. یک ملت وقتى بیدار بود، آگاه بود ، عازم بود ، ایمان خودش را حفظ کرد ، زنده بود ، رویش داشت ، با همه‌ این معارضه‌ها با آسانى - که روزبه‌روز آسانتر هم خواهد شد - ایستادگى میکند ، دست و پنجه نرم میکند ، بر همه‌ این معارضه‌ها هم فائق مى‌آید.»

آری و آری... حزب الله بیدار است و آگاه و عازم و رسمش رسوا سازی است. با خشم انقلابی در سینه و دندان های به هم فشرده نظاره گر است و میدان دار.

حزب الله تلاقی هشتمین سالروز حماسه ۹ دی را آن‌گونه که رهبر انقلاب فرمود پاس می دارد و لبیک گویان به نوّاب دوران در ۲۶ دی ماه ، اعلام می دارد که آماده رویارویی و دست و پنجه نرم کردن با معارضه های زمان و خُرد کردن گردن آنان است. پس بهتر است که سناریو نویسانِ خوش خیال برای پرهیز از گرفتار شدن دوباره در چنته حزب‌الله، به عمق شعارهای مردم در ۹ دی رجوع کنند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۱۸:۲۸
میم الف الف
يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۳۲ ب.ظ

تحریم جدید آمریکا برجام را شکست

اگرچه بر اساس وعده‌های دائم رئیس‌جمهور روحانی و سایر دولتمردان دولت یازدهم، قرار بود با انجام مذاکرات و توافقات هسته‌ای، سطح معیشت مردم ارتقا یابد و ایضاً هیچ تحریم جدیدی شامل حال ایران نشود اما این اتفاق طی دو و نیم سال گذشته به‌صورت بر عکس رخ داده است.

آنچه در واقعیت رخ داده این است که سطح معیشت مردم بدون تغییر مانده و آمریکا در کنار سایر کشورهای اروپایی نیز وقیحانه و بارها دست به تحریم ایران زده‌اند.

تحریم‌های جدید به‌ویژه پس از توافق موقت ژنو در سال ۹۲، پس از بیانیه لوزان در ابتدای سال ۹۴ و پس از عقد برجام یا همان توافق نهایی در ماه‌های اخیر بصورت محرزی رخ داده‌اند.

افکار عمومی به روشنی به یاد دارند که چگونه پس از توافق موقت ژنو، ۱۰۰ تحریم جدید علیه ایران اسلامی اعمال شد و مقامات دولت صرفاً اعلام کردند که تحریم‌های جدید خلاف روح توافق! است.

همین مقامات، تحریم‌های جدید پس از تفاهم لوزان را نیز «بدعهدی و بدقولی» خواندند اما حاضر نشدند آنها را نقض لوزان بنامند.

اخیراً نیز همگی شاهدیم که آمریکا پس از توافق برجام دست به اِعمال یک تحریم جدید علیه ایران زده است.

بر اساس تحریم جدید آمریکا که در دوران پسابرجام اِعمال شده، افرادی که از مارس سال ۲۰۱۱ به بعد به ایران،‌ عراق، سوریه یا سودان سفر کرده باشند، باید برای ورود به آمریکا روادید دریافت کنند، حتی اگر از اتباع کشورهایی باشند که با آمریکا موافقتنامه لغو روادید امضا کرده‌اند.

این اقدام که با تائید کامل دولت آمریکا انجام گرفت، دستکم بند ۲۹ برنامه جامع اقدام مشترک را که تیرماه امسال بین ایران و گروه ۱+۵ به دست آمد، نقض می‌کند. ضمن اینکه تحریم جدید، بر اساس دستور ۹ بندی مقام معظم رهبری نیز سبب نقض برجام می‌شود.

پس از اعلام تحریم جدید، جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا طی نامه‌ای به محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه دولت یازدهم، مدعی شد کاخ سفید اختیاراتی دارد که با استفاده از آن‌ها می‌تواند مانع اثرگذاری این قانون بر «منافع اقتصادی مشروع ایران» شود!

وی همچنین در نامه خود از ابزارهایی که گفته بود که برای جلوگیری از اثربخشی تحریم جدید در اختیار رئیس‌جمهور آمریکا قرار دارد اما در عین حال، هیچ اشاره‌ یا وعده‌ای را در زمینه استفاده از این ابزار بر زبان نیاورده بود.

بخش عجیب‌تر ماجرای مذکور اما توجیهاتی است که مقامات دولت یازدهم در قبال تحریم جدید و نامه کری به ظریف بیان کرده‌اند.

در واقع افکار عمومی انتظار داشتند که پس از برجام هیچ تحریم جدیدی علیه ایران رخ ندهد و یا اگر هم رخ داد، دولت یازدهم شجاعت اعلام نقض و میرایی برجام را داشته باشد.

اما این اتفاقات رخ نداده و به جای آن، عباس عراقچی، رئیس ستاد پیگیری برجام طی اظهاراتی گفته است که نامه وزیر خارجه آمریکا یک «تعهد حقوقی» به شمار می‌آید و او در این نامه اطمینان داده که دولت آمریکا قانون مربوط به لغو روادید را به گونه‌ای اجرا خواهد کرد که هیچ تاثیری بر اجرای موفق برجام نگذارد!

این ساده‌اندیشی، انتقادات فراوانی را در میان سیاسیون و خواص کشور برانگیخته است. بیش از ۱۰۰ نماینده مجلس شورای اسلامی پس از تحریم جدید به روحانی تذکر داده‌اند.

معاون فرهنگی سپاه پاسداران نیز با کنایه گفته است: اگر من به جای مسئولان و دولتمردان بودم این اندازه نسبت به دشمن ساده‌اندیشی نمی‌کردم.

آیت‌الله آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه هم طی سخنانی، تحریم جدید آمریکا را خلاف مسائل طرح شده در برجام عنوان کرده و گفته است: مسئولان وزارت امور خارجه و دولت باید چاره‌ای در این خصوص بیاندیشند.
کارشناسان مبرّز مسائل بین‌المللی نیز تحریم جدید آمریکا را مصداق نقض برجام عنوان کرده‌اند.

با تمام این اوصاف اما رئیس‌جمهور و دولتمردان به گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است و این رئیس‌جمهور روحانی است که بعد از تحریم جدید آمریکا نیز در دیدار با سفرای جدید خارجی از امید خود به دوران پسابرجام برای افزایش سطح روابط سخن می‌گوید!

این بی‌حسّی و رخوت، نشان می‌دهد که دولت یازدهم همچنانکه چهره‌هایش در جریان توافقات هسته‌ای سال‌های ۸۲ و ۸۳ نیز حاضر به اعلام رسمی شکست توافقات و مذاکراتش نشدند، در مقطع فعلی نیز هرگز به‌صورت علی‌الرأس، شکست برجام را اعلام نخواهد کرد و آمریکا حتی اگر هزار تحریم جدید را نیز علیه ایران اعمال کند؛ دولتمردان دولت روحانی معترض جدی آن نخواهند شد.

مردم در روزهای اخیر به این فکر می‌کنند که چگونه توافقاتی با دشمنان ایران بسته شده که متن آنها دائم نقض می‌شود و بر اساس روحشان نیز وقوع هر نوع تحریم جدیدی علیه ایران امکانپذیر است. ضمن اینکه بر خلاف وعده‌های داده شده، هیچ اتفاق خاصی در سطح معیشت آنها نیز رخ نداده است.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۴ ، ۱۴:۳۲
میم الف الف



«خداوندا،دل های ما را بر ایمان به امام عصرعجل الله فرجه( وظهور او)قوّت بخش»۱

یکی از نقاط ضعف عمده بشر که در مواجهه با تعالیم پیامبران الهی آشکار می شود،عدم دستیابی به درک صحیح از توحید خداوندی است. به طوری که کتاب تبیان الهی در انعکاس سخن خالق انسان،در بیان این نقطه ضعف می فرماید:‌«ایمان اکثر مردم به خدا مشرکانه است»۲

دلیل این حقیقت آنکه انسان‌ها نوعاً در برخورد با نشانه های الهی دچار غفلت هستند و در برابر انبیاء و اوصیاء الهی که راهنمایان به توحید الهی‌اند راه گردنکشی و استکبار در پیش گرفته‌اند. نکته قابل توجه در این میان آنکه مشرکان تابلودار و رسمی،در مواجهه با پیامبران الهی،عمدتاً منکر خالق بودن خدا نبودند بلکه منکر ربوبیت الهی بودند. یعنی خدای خالق را "مالک و مدّبر و پرورنده” نمی دانستند و به همین دلیل با راهکارها و دستورات پروردگار که توسط پیامبران ابلاغ می شد، مقابله می کردند و اتفاقاً همین ضعف در بسیاری از مؤمنان نیز دیده می شد،گرچه رسماً و علناً در برابر پیامبران مقابله نمی کردند و مؤمن به خدا و پیامبرش بودند اما چنان مؤمنی که خداوند فرمود اکثر اینان در حقیقت مشرکند. شبیه همین روند در مورد سکولارهای مسلمان وطنی(البته با تفاوت هایی)وجود دارد و چون بسیاری از مردم در مسئله توحید‌ربوبی مشکل و یا شبهه دارند،همین نقطه ضعف، زمینه را برای سوء استفاده و سواری گرفتن سکولارهای مأمور و نشاندار فراهم می آورد.

مسلک سکولاریسم که همزمان با دوران نوزایی(رنسانس)در غرب مطرح شد. دارای شاخصه‌هایی است که اندکی تأمل در معنا و مفهوم این شاخصه‌ها،از کفر و شرک پنهان در بطن آن،پرده برمیگیرد. یکی از این شاخصه ها انسان‌مداری(اومانیسم) است که بر مبنای آن:« انسان،مدار و محور همه اشیاء و خالق ارزش ها و ملاک تشخیص خیر و شر است.در واقع انسان جای خدا می نشیند و قادر است بدون در‌نظرقراردادن دین و ارتباط با ماورای طبیعت،مشکلات زندگی و دنیای خود را حل و فصل کند. بنابراین‌اصل،انسان با دو اهرم علم وعقل،دیگر نیازی به دین ندارد.»۳

شاخصه دیگر،سکولاریسم، آزادی و تساهل(لیبرالیسم) است؛‌« در این رهگذر مذهب و اعتقادات شخصی،مسئله‌ای شخصی محسوب می شوند و فرد در انتخاب آنها آزاد است. اصالت بخشیدن به شناخت تجربی و تکیه بر حواس ظاهری، موجب تشکیک در معرفت دینی گردید. به گونه ای که با همه سنن و قوانین دینی،اخلاقی و اجتماعی،با دیدی نسبی‌گرایانه برخورد شد.»۴

اشاره‌ای گذرا به برخی کارکردهای سکولاریسم نیز در این مقال مناسب است:«ستیز با دین هدفی است که سکولاریسم با هریک از اصولی که بر شمردیم*،آن را تعقیب می کند.اندیشه های نویسندگان پس از رنسانس نیز بر این مدار بوده است.ماکیاول،از پیشتازان سنت‌ستیزی،دولت را پدیده ای طبیعی که هیچ تعلّقی به ماورای طبیعت ندارد، می شمارد و تنها نقشی که برای دین قائل است آن است که دین را به مثابه ابزاری در دست حکمران می داند، تا برای تحقّق اهداف خود از آن استفاده کند»۵

آنچه تاکنون ذکر شد آموزه‌هایی از مبانی و کارکردهای سکولاریسم در غرب بود که مع‌الاسف عده‌ای در داخل از همین آموزه ها به صورت خزنده و در‌لفافه،‌جهت‌ مقابله‌‌و‌ستیز با نظام دینی و اسلام ناب امام(ره) بهره می‌جویند: چندی پیش روحانی،رئیس جمهور در مقابله با یک تلاش مؤمنانه خواهران دانشجو،اظهار داشت«ما نمی توانیم مردم را به زور به بهشت ببریم» و قریب یکسال پس‌از آن، انواع ستیزه گری و ممانعت و بالاخره توقیف قانون امربه معروف را در دستور کار قرار داد و‌-‌علیرغم اصرار همه بزرگان نظام و علمای مبرّز،‌هنوز ‌بر عمل ضددینی و قانون شکنانه خود اصرار می ورزد-.‌به روشنی آشکار نمود تعبیر پوششی و غلط انداز او از به زور به بهشت نبردن مردم، چیزی جز هموارکردن راه فسق و فجور و تبهکاری برای به جهنم بردن مردم نیست!

وقتی معاون امور مجلس روحانی، در کرمان در یک اجتماع عمومی، نظامات سکولاریستی ترکیه را برای اصلاح امور اجتماعی کشور به رخ نظام اسلامی کشید. در حالی که می‌دانیم در بلبشوی دوره اصلاحات «آلن تورن»-نظریه پرداز جامعه مدنی و متخصص در امور انقلابهای زنانه-سران اصلاحات را به تبعیت از الگوی ترکیه فرا خوانده است:«راه تجدّد ایران از مرزهای ترکیه عبور می کند. ترکیه برای ما آزمایشگاه است.آزمایشگاه خوبی ها و‌بدی‌های تجدّد و چالش ها و برون رفت‌های روشنفکران دینی از آن»۶

باری با این توصیف باید «آقای معاون» را کارگزار نظام دینی بدانیم یا کارگزار نفوذی نظامات برانداز و سلطه‌گر سکولاریستی جهانی؟!

از این دست تعارضات در کارکردهای دولت لیبرال دمکراسی روحانی با نظام اسلامی اندک نیست و ما بر حسب مناسبت، به برخی از آنها در همین مجموعه گفتارها اشاره داشته ایم و نیاز به تکرار نیست. جمع‌بندی این‌بخش از گفتار را سخن روشنگر اخیر مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه شریف قرار می دهیم که در حضور روحانی با دغدغه ای مقدس و از سر بصیرت و غیرت‌دینی چنین هشدار داد:‌«امیدواریم که در نیل به اهداف والای انقلاب اسلامی،استقلال و آزادی و پیشرفت تنها صورتی از آرمان ها باقی نماند و سیرت به فراموشی سپرده نشود. در نهایت امید داریم که جای کدخدا و خدا عوض نشود»۷

***

در این نوبت و این گفتار در اشاره و خوانش متن دستورالعمل حضرت ولّی عصر به شیعیان در دوران غیبت،به فرازی می رسیم که خواندن آن عرق شرم بر پیشانی و آثار شرمندگی را تا عمق وجدان می‌کشاند.باید با مطالعه این فراز دعا عرضه بداریم: ای حجت خدا و ای امام قائم!کار ما و حال ما خراب تر از اینهاست.اصولاً ما کی نسبت به تو معرفت شایسته( ولو اندک) داشته ایم و کی به یاد تو بوده ایم که حالا بخواهیم بگوئیم:« خداوندا،به سبب طولانی شدن دوران غیبت او و قطع گردیدن خبرش از ما ، یقینمان را مگیر ، و یادش را از خاطرمان مبر، و انتظار و ایمان به او و نیروی یقین در ظهورش و دعا برای حضرتش و درود فرستادن بر او را از ما مگیر، تا به دراز کشیدن غیبتش ما را از ظهور و قیامش ناامید نسازد ، و باورمان در مورد آن همچون باور داشتنمان نسبت به قیام فرستاده‌ات - که درود تو بر او و آلش باد - بوده باشد ، [و همچون یقینمان] بر آنچه از وحی و تنزیلت آورده، محکم بماند.

و دلهایمان را بر ایمان به او قوّت دِه تا ما را به دست او در مسیر هدایت سلوک دهی و به برترین دلیل و میانه‌ترین راه نایل سازی ، و ما را بر فرمانبرداری از او نیرو عطا فرمای و بر پیروی او پایدار گردان و ما را در حزب او و یاران و انصار او ، و از خشنودان به کارهای حضرتش قرار ده ، و این [عقاید] را نه در زندگی و نه در هنگام مرگ از ما سلب مکن ، تا اینکه ما را بمیرانی در حالی که بر همین باور باشیم -‌بی‌آنکه در شک افتیم و یا نقض عهد کنیم و یا مردد شویم و یا تکذیب کنیم- از دنیا ببری»*

و اینک در پایان گفتار چند نکته در حاشیه دستورالعمل ذکر شده حضرت ولّی عصر عجل الله فرجه:

۱- اگر خدای متعالی در کتاب مبین خود فرمان به یاد فراوان از خدا می دهد و از اهمیت و والایی نقش ذکر‌کثیر در زندگی مؤمنان خبر می دهد،ولیّ خدا و امام معصوم علیه السلام نیز،«یاد اهل بیت علیهم السلام را در زمره یاد خداوند بر می شمارد»۸ راستی،اگر دل و روح ما در سیطره یادخدا و یاد ولیّ خدا نباشد،خاطر جان و دل ما به‌جز جولانگاه وساوس و القائات و تزیین های نفسانی شیطان خواهد بود؟! و مگر نه آن است که پناه بردن به خدا،انسان را از شر شیطان در امان می‌گیرد، (وچون قرآن شیطان را خناس معرفی کرده و‌لحظه‌ای از اغوا و گمراه ساختن‌بشر،برکنار نمی‌ماند، بنابراین) یاد خدا و پناه به خدا دائماً باید در دل و جان و زبان جاری و پیوسته باشد. یار ولی عصر عجل الله فرجه نیز آثاری دارد که در ادامه همین فراز ذکر شده از دستور العمل حضرتش بدان اشارت رفت.

۲ -نکته بیدار کننده و وجدان آزار آنکه: حضرت فرمود:چنین و چنان کنید، تا به درازا کشیدن غیبت شما را از قیام من نا امید نکند» با عرض شرمندگی کُشنده و ندامت آمیز عرض می کنیم: اماما، بسیاری از ما اصولاً از بیخ مرخصیم و غیبت و فراق تو برای ما اهمیت و موضوعیتی نداشته که حالا نگران طولانی شدن دوره غیبت باشیم. و نتیجه اش هم رفتن به زیربار سکولارها و لیبرال هایی که علناً با بیّنات اسلام مخالفت می کنند.

۳ -یاری حضرت:عالم،عاشق مخلص،سیدمحمدتقی اصفهانی،هموکه به فرمان مستقیم مولا و مرادش، حضرت حجّت علیه السلام دست به تألیفی ارزشمند- برای بیدارسازی شیعیان و زدودن غفلت از آن حضرت در دوره غیبت- زد،در همین کتاب،برای یاری حضرت به این آیات استشهاد کرده است:«البته و قطعاً خداوند کسی که او را یاری کند،یاری خواهد کرد،زیرا خداوند مقتدر و مسلّط است.همانان که اگر آنانرا در زمین مکنت و حکومت دهیم،نماز را بپا داشته و زکات می پردازند و امربه معروف و نهی ازمنکر می کنند و عاقبت کارها با خداست»۹

با توجه به آن که عقلاً و شرعاً ،خداوند از یاری مخلوقات بی نیاز است،ائمه هدی علیهم السلام فرموده‌اند منظور از یاری خدا، یاری دین خدا و انبیاء و اولیاء و امامان علیهم السلام می‌باشد. از این جهت این آیه‌شریفه،شرایط و لوازم یاری خدا را،که اتفاقاً در عصر ما همان یاری حضرت ولیّ عصر علیه السلام می باشد بیان فرموده:اقامه نماز،پرداخت زکات،امربه معروف و نهی ازمنکر.

آری اقامه نمازی که اوضاع فسادزده اجتماعی که - اتفاقاً با حمایت رئیس و بخش فرهنگی دولت ، - دل و دماغی برای تمرکز و خواندن غیرساهیانه و غیرغافلانه‌آن! ‌باقی نگذاشته،پرداخت حقوق واجبه ای که از یکسو روحانی را درکاخ بیت المال در خوش آب هواترین نقطه کشور می آراماند و مستضعفان جنوب، به ویژه جنوب کرمان را،بدون آب آشامیدنی و کمترین بهداشت درمیان نیش های کشنده مار و عقرب صحرای خشک رها می سازد.

آن هم از امربه معروف و نهی از منکرش که رئیس دولت و دستیارانش عملاً در نفی و بلکه ستیز با آن قرار گرفته اند و....

اماما! فرمودی ترا یاری کنیم و خدای تو نیز پیشاپیش کیفیت یاری خود،- که یاری تو نیز هست - را بیان فرمود.

امّا شرمنده!شرمنده! شرمنده. با این بی حالی و بی معرفتی که بسیاری از ما داریم و شرمنده‌تر از جهت‌ دولتی که به جای یاری، با تو ستیز می کند.

۴ -و اما حزب امام عصر عجل الله فرجه: نبی مکرم و جدّ بزرگوار حجت‌حق، امام عصر علیه السلام پیشاپیش نوید دادند، آنانی که یاری می کنند فرزندم حضرت مهدی علیه السلام را،حزب الله هستند۱۰. آری همان حزب الله که سید الشهداء علیه السلام نیز فرمود:«ما حزب الله پیروز هستیم»۱۱

پیرامون چیستی وویژگی های حزب الله پیشتر از این به‌اندازه کافی سخن رفته است. و به ویژه حضرت الله در کتاب مکّرمش،حزب خود را شناسانده است. در عین‌حال،امّا،دو اشاره که پیامبراکرم و سید الشهداءعلیهم‌السلام به مصداق های حزب الله فرمودند، تکلیف را یکسره می کند.

یاران همراه! به نظر شما، چنانچه حزب الله - در تراز قرآن و عترت- پای کار باشد،تکلیف رئیس دولتی- که نه تنها خود از یاری امام واجب الاطاعه عصر عجل الله فرجه سرباز می زند و با بستن دست یاریگران امام عصر سلام‌الله‌علیه- عملاً در ستیز با حجت حق بر‌‌می‌خیزد به جز مبارزه برای تجدیدنظر،استعفا یا اسقاط آن جرموثه مدعی و غلط انداز است؟! به امید یاری حق‌،تا مجالی دیگر
والسلام
-----------------------------------------------
-۱ دعا در غیبت امام زمان(عج) ، اواخر مفاتیح -۲ سوره یوسف ، ی ۱۰۶، البته شرک به خدای متعال شکل های گوناگون دارد که یکی از عمده‌ترین آن همانست که در این مقال ذکر شد. ۳و۴و-۵ ویژه نامه خردنامه صص۵ و۶. ضمیمه همشهری ۸۴/۲/۲۸ *شایان ذکر است که شاخصه‌های سکولاریسم در متن مأخذ بیش از دو شاخصه است که به دلیل ضیق مجال فقط به دو شاخصه مهم‌تر آن اشاره داشتیم. -۶ سرمایه داری ، آمریکا و جهان ،گفتگو با آلن تورن ، روزنامه ایران ۸۱/۲/۱۸ نقل از ارتش سری روشنفکران ، ص۴۹ -۷ سخنرانی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه شریف ۹۴/۹/۱۶ *- ر.ک.پاورقی۱ -۸ امام باقر(ع) ،کافی ، ج۲، ص۴۹۶ نقل از راه وصال، ص۱۱۸ -۹ منظور کتاب «مکیال المکارم» است که ترجمه آن در ۲ جلد و بیش از ۱۲۰۰صفحه در دسترس علاقمندان است. -۱۰ سوره حج،آیه ۴۰ -۱۰ سیمای حضرت مهدی(ع) در قرآن ص۲۶۷ -۱۱ کتاب نهج الحیات،ر.ک، سخنان کوتاه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۱۴:۳۱
میم الف الف

تصور پا گذاشتن به نقطه‌ای آن قدر دور افتاده که حتی کودکانش در تمام عمر، «جعبه جادویی تلویزیون» را به چشم ندیده‌اند و حس فشردن کلید برق و روشن شدن فضای تاریک، برایشان باورنکردنی است، آن قدر غیرقابل باور هست که پیه ۲۰۰۰ کیلومتر سفر را به تن بمالی و تمام سختی و ناامنی رسیدن به این نقطه را به جان بخری؛ غیرقابل باور است مجسم کردن زندگی مردمانی که هیچ تصوری از زندگی امروز و مظاهر بَدَوی آن هم ندارند؛ از تلویزیون و تلفن و برق و اخبار و جنجال‌های سیاسی و فوتبالی تا تغذیه و بهداشت و حتی سرپناهی امن؛ آنقدر غیرقابل باور که حس ماجراجویت را زنده می‌کند و وقتی پا به این سفر می‌گذاری، می‌توانی حس عجیب کریستف کلمب در کشف نقطه‌ای ناشناخته روی این کره خاکی را بعد از قرن‌ها در وجودت حس کنی...

از تهران به چابهار؛ از چابهار به نیک شهر؛ از نیک شهر به بنت و از بنت به «تُتان»؛ از اینجا به بعد هم دیگر نه جاده‌ای هست و نه نقشه‌ای؛ تا چشم کار می‌کند کوه است و صخره و سنگ و درختچه‌هایی که از لابه لای صخره‌ها، سر بر آورده و در کنار رودخانه بزرگ و نیمه خشک «هاکان»، بیابان نشین شده‌اند...

روستای پوقومزی آخرین روستایی است که می‌توان ته مانده‌های زندگی هزاره سوم را در آن دید و از اینجا به بعد باید قید تمام امکانات اولیه را زد؛ از امواج موبایل و دسترسی به تلفن تا برق و آب و حتی فرکانس رادیو و تلویزیون؛ زندگی در این نقطه از دنیا، یعنی زندگی به سبک ده‌ها سال پیش.

با یکی از اهالی و چند راه بلد، همراه می‌شویم؛ مسیر، آن قدر صعب العبور است که تنها تویوتای دو کابین، از پس عبور از سنگ و چاله‌هایش بر می‌آید... تنه آهنی و زنگ زده تویوتا، به آرامی‌کش و قوسی به خودش می‌دهد و کج و معوج و با احتیاط، یکی یکی، سنگ و کلوخ و چاله و تپه‌های سنگی و خاکی را رد می‌کند؛ در میان سکوت وهم آور کوهستان، صدای قژقژ فنرهای ژاپنی و تق تقِ به هم کوبیده شدن لوله‌های فلزی کلاشینکف‌های روسی داخل کابین، بد جوری توی دلت را خالی می‌کند؛ پسر جوانی که لباس بلوچی آبی به تن کرده، دستش را روی قنداق کلاشینکف روسی‌اش می‌گذارد و می‌گوید «اینجا امنه؛ مشکلی نیست» ولی لحن کلامش، طپش قلبت را بیشتر می‌کند.

راه بلد میانسال که منطقه را مثل کف دست می‌شناسد شروع می‌کند به شمردن روستاهای این منطقه؛ روستاهایی که نه برق دارند، نه آب و نه حتی پای امواج رادیو، تلویزیون و یا موبایل به آنجا رسیده؛ روستاهایی که ساکنانشان در محرومیت و فقر کامل به سر می‌برند... کج دار و مریض نام چند روستا را از میان لهجه غلیظ بلوچی راه بلدمان متوجه می‌شوم و یادداشت می‌کنم؛ روستای گورجه تک، تخت پشت، کُناردر، ریکو، زیبدوک، سرگِل، براگان، میرعبدالله، سیرکی، گزم آهو و ...؛ می‌گوید اینها نه برق دارند و نه آب.

زیر بار بردنمان به روستای گزم آهو، سیرکی و میرعبدالله نمی‌رود؛ می‌گوید:

- اینها را نمی‌شود رفت...

- چرا؟

- نه اینکه نمی‌شود؛ با ماشین راه نداره.

- حتی با این؟ (به تویوتا اشاره می‌کنم)

- نه اصلا راه دسترسی ندارن؛ اگر می‌خواید باید چند ساعتی پیاده بریم.

- خب باشد می‌رویم.

- نه امروز نمی‌شود؛ به تاریکی می‌خوریم.

کلاشینکف روسی‌اش را توی دست جا به جا می‌کند و فرمان تویوتا را به سمت روستای کُناردر می‌چرخاند؛ روستایی در مجاورت رودخانه سدیچ و درست در نقطه‌ای مقابل کوه عظیم میخان در مرز سیستان و بلوچستان و هرمزگان؛ روستایی به غایت محروم، با ۵۰-۴۰ خانواری که علی رغم وجود چند آلونک ویرانه سیمانی، هنوز کپرنشین مانده‌اند...

تویوتا با صدای بلندی در میان کپرها ترمز می‌کند؛ لاستیک‌های پهن ژاپنی، چند متری روی خاک‌ها کشیده می‌شود و حسابی گرد و خاک می‌کنند؛ گرد و خاک که فروکش می‌کند چهره آفتاب سوخته مردها، پوست چروکیده زن‌ها و پاهای برهنه کودکانی که تویوتا را دوره کرده اند، شوکه مان می‌کند؛ مردمانی که چهره‌هایشان از شدت خشونت طبیعت منطقه و سوءتغذیه شدید و محرومیت، لاغر، چروکیده و زرد شده و در اثر آفتاب سوزان، کاملا سوخته است.

نمی‌دانم به خاطر لباس‌های غیر بلوچی‌مان است که ما را با مسئولین اشتباه گرفته اند یا به دلیل هیکل‌های گوشتی‌مان؛ خلاصه دوره مان کرده اند و با زبان بلوچی محلی، از مشکلاتشان می‌گویند؛ هر کسی چیزی می‌گوید و در این میان تنها کودکانی که تا به حال غریبه‌ای را با این شکل و شمایل ندیده‌اند، مات و مبهوت نگاهمان می‌کنند؛ راه بلد میانسال، ما را به داخل کپر نوسازی می‌کشاند؛ کپر عروس و دامادی است که چند روز پیش ازدواج کرده اند؛ کپر «یکشنبه و همسرش»؛ اسم همسرش را نمی‌گوید؛ می‌گویند بلوچ عادت ندارد نام همسرش را پیش غریبه‌ها ببرد...

عزیز تنها جوانی است که فارسی را سلیس صحبت می‌کند؛ از وضعیت زندگی اهالی می‌پرسم و می‌گوید: «از دستاوردهای جمهوری اسلامی، تنها ۴۵ هزار تومانی است که نصیب برخی‌ها می شود و بعضی از اهالی هم از آن محرومند و گرنه از بقیه امکانات محروم مانده‌ایم؛ نه آب شربی داریم و نه برق و امکاناتی برای درمان؛ خداکند که شما برای ما کاری کنید که پیش امام خمینی و رهبری و شهدا شرمنده نباشید»


با دست به زن چروکیده‌ای اشاره می‌کند که کودک حدوداً یک ساله‌ای را در آغوش گرفته و می‌گوید: «این بچه دستش امروز سوخته؛ خودتان ببینید؛ ولی ما کاری نمی‌توانیم بکنیم؛ نه دکتری هست نه دارویی»... سراغ کودک می‌روم؛ دستش بدجوری سوخته و پوست نازک دستش حسابی تاول زده و ور آمده؛ آنقدر شدید گریه می‌کند که هر از گاهی نفسش بند می‌آید...

- مگه بیمه روستایی نیستید؟

- (تلخ می‌خندد) اینها حتی شناسنامه هم ندارن چه برسه به بیمه؛ اینها یارانه هم نمی‌گیرن...

- خب تا نزدیک ترین بیمارستان چقدر فاصله داریم؟

- تا تُتان ۴۰ کیلومتر راهه؛ اونجا هم همیشه دکتر نیست؛ اگر هم باشه ماشینی نداریم که تا اونجا بریم؛ اونجا هم فقط یه بهداریه؛ بیمارستان توی بنته که ۱۰۰ کیلومتر با اینجا فاصله داره...

پدرش، محمد یک ساله را بغل می‌گیرد و شیشه شیر کبره بسته‌ای را که سرش کنده شده، در دهان محمد یک ساله می‌گذارد تا آرام شود؛ شروع می‌کند به صحبت؛ لهجه‌اش بلوچی است و بیشتر از آنکه لب‌هایش تکان بخورد، دست‌هایش تکان می‌خورد تا با ایما و اشاره منظورش را برساند؛ چشم‌هایش نشئه است و با همان حال نشئگی به شیشه شیر کبره بسته محمد اشاره می‌کند و می‌گوید:

- توی این ۸ ماه فقط چای خورده.

متعجب نگاهش می‌کنم

- مادرش رو ببین؛ شیر داره که به این بچه بده؟! خشکه خشکه؛ - و با دست به مادر محمد اشاره می‌کند که از سوتغذیه رنگش زرد زرد شده و لباس بلند و گشاد بلوچی‌اش به تنش زار می‌زند؛ محمد گریه می‌کند و با چشم‌های کم رمقش، رد شیشه شیری که در دست پدرش و با ایما و اشاره‌هایش تکان تکان می‌خورد را دنبال می‌کند و برای رساندن دهانش به شیشه شیر کبره بسته تقلا می‌کند- ما هم که پول نداریم براش شیر بخریم؛ مجبوریم که با چای، سیرش کنیم.

عزیز وسط حرف‌هایش می‌پرد و می‌گوید: این وضع همه اهالی اینجا است و با دست به پسربچه ۶-۵ ساله‌ای اشاره می‌کند که در حال خوردن ساقه درخت است...

از درآمد اهالی می‌پرسم و مادر محمد با لهجه غلیظش کلماتی را می‌گوید و عزیز ترجمه می‌کند:

- می‌گه تنها درآمدشون حصیر بافیه؛ توی یه ماه هرچی حصیر می‌بافن می‌فروشن و یه کیسه آرد می‌خرن.

راه بلد، لب‌هایش را به گوشم نزدیک می‌کند و می‌گوید: تمام غذای این‌ها نونه و خرما و شیر بز؛ اگه حیونی هم در حال تلف شدن باشه حلالش می‌کنن و گوشتش رو همون روز می‌خورن؛ متعجب نگاهش می‌کنم و می‌گم همون روز؟ سر تکان می‌دهد و با لهجه غلیظ بلوچی، به زن میانسالی که کنار عزیز ایستاده چیزی می‌گوید. عزیز دست ما را می‌گیرد و به همراه زن میانسال به سمت چند تکه چوبی که توی زمین کاشته شده و دورش حصیری کشیده شده می‌برد؛ زن میانسال که تقریباً هیچ کدام از کلماتش برایمان مفهوم نیست، قسمتی از حصیر را کنار می‌زند و دبه‌های آب را نشانمان می‌دهد و با ایما و اشاره به ما می‌فهماند که این محوطه، یخچال اهالی «کنار در» است و دبه‌های آب را برای خنک شدن اینجا می‌گذارند؛ یخچالی کاملاً اولیه و بدوی...

محرومیت اهالی این روستا و زندگی بدوی آن‌ها چنان تحت تاثیرمان قرار داده که باورش امکان پذیر نیست؛ زندگی به سبک و روش صدها سال پیش در گوشه‌ای از ایران خودمان؛ زندگی عجیبی که رسانه‌ها و اخبار هیچ جایی در آن ندارند و امواج رادیو و تلویزیون و موبایل و یا هر وسیله ارتباطی دیگری راه به آنجا نیافته و زندگی اهالی این خطه را در عین سختی، کاملاً ایزوله کرده است؛ آنقدر ایزوله که برخی از اهالی، حتی نام رئیس جمهور فعلی و روسای جمهور قبل را هم نمی‌دانند و تنها نام احمدی نژاد را به واسطه یارانه‌ای که زندگی‌شان را متحول کرده، شنیده‌اند...

اما فارغ از تمام محرومیت‌های زندگی اهالی این روستا، چگونگی تهیه آب آشامیدنی اهالی روستا نیز دیدنی بود؛ آنجا که زنان و دختران این روستا هر روز مجبور بودند ۶-۵ نوبت، نزدیک به ۳۰ دقیقه راه را پیاده تا رسیدن به چشمه‌ای که در نزدیک رودخانه قرار داشت طی کنند و در هر نوبت، قابلمه یا دبه‌ای را از آب پر کرده و تا روستا به دوش بکشند.

اقامت چند ساعته در میان این روستا و در شرایط آب و هوایی و گرم این منطقه، آنقدر دردآور است که تصور قرار گرفتن به جای اهالی این روستا را غیر قابل درک می‌کند؛ غیرقابل درک و تحمل نه از باب محرومیت‌های صرف این روستا، بلکه بابت احساسی که مثل خوره، به جان این اهالی افتاده و حس ناخوشایندی فراموش شدن را در وجودشان پررنگ و امید به بهبود شرایط را در دل‌های خسته‌شان کمرنگ‌ کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۴ ، ۲۰:۲۴
میم الف الف