دندانپزشک نیستم اما....
|

هر جامعه همانند یک اندام، به مغز، به قلب، به خون - ثار - نیازمند است«1». مغزى که تمام راه را بیابد و قلبى که از عشق سرشار باشد و خونى که خون خدا باشد و پاک از هر گونه اعتیاد و خالى از هر گونه مرض و آزاد از هر گونه جرثومهى فساد.
و انسان محتاج نمونه و رهبر و حجتى است که امین باشد«2» و به او خیانت نکند و نور باشد«3» و راه او را روشن کند.
انسان به روشنفکرى و روشن دلى، به عشق و شناخت، به حجت، به نور، به امین، نیازمند است. و ولایت، عهدهدار این نیازهاى عمیق و عظیم انسان است، آن هم انسانى که مىداند، نیازش بالاتر از رفاه و بالاتر از حریت و آزادى و بیشتر از عدالت است.
هنگامى که انسان خود را بیشتر از یک دهان نمىبیند که با یک مشت روده گره خورده و به آلت تناسلیش ختم مىشود. این دهان دراز، دیگر نه دین مىخواهد و نه امام و نه رهبرى و ولایت؛ که غریزه براى این و بالاتر از اینها کافى است.
اما انسانى که مىخواهد انسان باشد و جامعهاى انسانى تشکیل دهد، نه یک دامپرورى بزرگ و یک کندوى عادل، این انسان ضرورت این شناخت و عشق و این مغز و قلب و خون و این حجت و نور و امام و امین را مىیابد و به سوى او مىشتابد و او را بر خویشتن مقدم مىدارد؛ که او از او به او آگاهتر و مهربانتر و نزدیکتر است.
و زیر بنا و سرّ آن همه فداکارى و جانبازى شیعه در طول تاریخ همین شناخت و همین یافت برهانى و عینى است.
در آسمان دستهاى محمد
خورشیدى طلوع کرد
طلوعى بىغروب
طلوعى مهربان بر دلهاى مشتاق
چه کسى در روز روشن، خواب سیاه مىبیند.
مگر با چشم باز نمىبینى، خورشیدى را که از دستهاى محمد طلوع کرده است.
پس گوش کن
این تنها طلوع خورشید نیست،
که در بستر به خون نشستة تاریخ
سیلاب کلام رسول هم، على را زمزمه مىکند
آیا وقتى سیلاب کلام و طلوع خورشید همبستر شدند،
در دلهاى عاشق تصمیم نمىروید
بر شاخههاى تصمیم، اقدام نمىشکوفد.
هر چند دستهاى سیاه
شکوفههاى سفید را بسوزانند
آخر سوختن، زمزمه ساختن را
به گوش همانها که از دستهاشان آتش مىبارد، مىرساند.
در باغ شهادت مىبینى
شکوفههایى را که در آتش هم مىرویند.
در دشت تاریکى مىبینى
رویش شاد چراغهاى سرخ ولایت را.
آیا نمىخواهى زندگى شکوفهها را تجربه کنى
و از سینهى آتش،
بهشت را صدا بزنى؟؟
چه میشود کرد؟! خیانتکاران خیانت کردند و مطربها به جای آنکه از جامعه طرد شوند، ۱۴ سال است برای خود «مرکز» نیز دست و پا کردهاند و امروز طلبکارند! خب از قدیم گفتهاند «به مرده که رو بدهی کفن خود را هم خراب میکند».....