قبول کردن واقعیتهایی که تلخ
و ناگوار هستند، اگر چه آسان نیست اما مقدمه رفع معضلات و دفع
خطرات است. اینکه در فضای مجازی کشور چه اتفاقاتی جریان دارد و
بیتوجهیهای دستاندرکاران خصوصاً مدیران و مسئولان دولتی
در کنار سایرارگانهای اثرگذار، موجب وقوع چه اتفاقاتی شدهاند هم
از همین دست مسایل است.
تضعیف استقلال ملی یکی از نتایج رواج شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای ارتباطی خارجی در فضای مجازی کشورمان است.
در
حال حاضر متأسفانه مسئولان ما در وزارت ارتباطات عملاً در جایگاه
کارپردازی برای تلگرام قرار گرفتهاند. همین چند روز قبل بود
که واعظی وزیر ارتباطات دولت موسوم به تدبیر و امید، با رضایتی
وصفناشدنی گفت که مسئولان تلگرام، کانالهای مستهجن را بعد از گزارش
ما و نهایتاً تا ۶ ساعت بعد از دریافت گزارش، مسدود
میکنند.
البته وقوع این امر که به اذعان مسئولان دولت
اعتدال، حاصل تعامل با گردانندگان نرمافزار تلگرام است، چندان
هم جای شادی و رضایت ندارد چرا که ظاهراً تلگرام در این
زمینه به صورت دلخواه عمل میکند.
وقتی کانالهای متعدد
که مطالب ضددینی و مقدسات را منتشر میکنند، هنوز هم در
حال فعالیت هستند، یا باید قبول کنیم که اهالی دولت اعتدال
در گزارش کردن این کانالها به تلگرام کوتاهی کردهاند و یا
باید این نتیجه را بپذیریم که تلگرام به میل خود قصد دارد
تا فعالیت کانالهای ضد دین را محدود نکند.
آنچه
در این بین مورد تهاجم قرار گرفته و اوضاع نامطلوبی پیدا
میکند، استقلال ملی ما در فضای مجازی است؛ موضوعی که رهبر معظم
انقلاب نیز اخیراً بهوضوح مورد تأکید قرار دادهاند. اما
طیف وسیعی از نشریات و رسانههای دیگر، سعی بر کمتر دیده شدن
آن کردند. رفتاری که بیشباهت به سانسور نبوده و متأسفانه از سوی
عموم رسانهها از طیفهای مختلف صورت گرفت.
نرمافزارهای خارجی ابزار سلطۀ فرهنگی دشمن
ایشان
در سخنانی که به مناسبت ۱۴خرداد سالروز رحلت امام خمینی(ره) بیان
کردند، اینگونه به طرح مطلب پرداختند: «استقلال اقتصادی
مهم است، [امّا] اوّل در زمینهی فرهنگی عرض بکنم؛ استقلال فرهنگی به
اعتقاد بنده از همهی اینها مهمتر است. استقلال فرهنگی در این
است که سبک زندگی را، سبک زندگی اسلامی - ایرانی انتخاب بکنیم.
بنده در باب سبک زندگی دو سه سال قبل از این مفصّل صحبت
کردم؛ سبک زندگی از معماری، از زندگی شهری، از زیستِ انسانی، از
پیوندهای اجتماعی تا همهی مسائل گوناگون را شامل می شود. تقلید
از غرب و از بیگانه در سبک زندگی، درست نقطهی مقابل استقلال
فرهنگی است. امروز نظام سلطه بر روی این مسئله دارد کار می کند؛
همین مسئلهی مهندسی اطّلاعات، این ابزارهای جدیدی که وارد
میدان شده است، اینها همه ابزارهایی هستند برای تسلّط بر فرهنگ یک
کشور. بنده با این حرف نمیخواهم بگویم این ابزارها را از زندگی
خودمان خارج کنیم؛ نه، اینها ابزارهایی هستند که میتوانند
مفید واقع بشوند امّا سلطهی دشمن را از این ابزارها بایستی سلب
کرد. نمیتوانید شما برای اینکه مثلاً فرض بفرمایید رادیو و
تلویزیون داشته باشید، رادیو تلویزیونتان را بدهید در
اختیار دشمن؛ اینترنت هم همینجور است، فضای مجازی هم همینجور است،
دستگاههای اطّلاعاتی و ابزارهای اطّلاعاتی هم همینجور است، اینها را
نمیشود در اختیار دشمن قرار داد؛ امروز در اختیار
دشمن است؛ وسیله و ابزار نفوذ فرهنگی است؛ ابزار سلطهی فرهنگی دشمن
است.»(چهاردهم خرداد۹۵، حرم مطهر امام خمینیره)
همه نکاتی که باید مد نظر قرار دهیم
با
توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب، باید به مسایل بسیار مهمی توجه
کنیم؛ مسایلی که عدم توجه به آنها سبب از میان رفتن استقلال خواهد
شد.
برای تبیین عمق استراتژیک منویات اخیر ایشان کافیست به نکاتی
توجه کنیم که مستقیماً در بیانات ایشان مورد توجه قرار گرفته و نشان
میدهد که عدم وجود نگاه صحیح به مقتضیات فضای مجازی، چه
عواقبی خواهد داشت.
اهمیت استقلال فرهنگی تا آنجاست که رهبر
انقلاب آن را مهمتر از بسیاری مسایل دیگر میدانند. به یاد
داشته باشیم که ورود دستگاههای اجرایی به عرصه استفاده،
تبلیغ، حمایت و ترویج نرمافزارهای خارجی، تاکنون حاصلی جز کاهش عمق نفوذ
حاکمیت ملی در فضای مجازی نداشته است.
بیشک اگر فردی
بخواهد اثرگذاری فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بر عرصۀ فرهنگ را
نادیده گرفته و یا انکار کند، یا دچار بیاطلاعی شدید
بوده و یا غرضی جز باز کردن پای دشمنان به مهمترین عرصه از
عرصههای استقلال کشور را ندارد.
در این میان اشاره به بخش
دیگری از سخنان رهبر معظم انقلاب، میتواند به روشنگری بیشتر در
این زمینه کمک کند. «..در مسئلهی فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری
میکنم؛ در دستگاههای فرهنگی -اعم از دستگاههای دولتی و غیر
دولتی- یک نوع ولنگاری و بیاهتمامی در امر فرهنگ وجود
دارد.»( بیانات در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای
اسلامی ۱۶ اردیبهشت ۹۵)
وضعیت که در سخنان رهبر انقلاب تحت
عنوان ولنگاری فرهنگی مورد اشاره قرار گرفته است، اگر چه با توسعه
معضلات فضای مجازی و ترویج سیاستهای دولت فعلی ایجاد نشده است
اما نگاه دولت اعتدال به فضای مجازی از دلایل توسعه ان محسوب
میشود.
استقلال و حاکمیت ملی
بهتر است
دستکم با خودمان رودربایستی نداشته باشیم. تأکید رهبر
انقلاب بر موضوع استقلال فرهنگی نشان میدهد که در حال حاضر از
این ناحیه دچار ضعف هستیم و خواهناخواه این مسئولان اجرایی کشور
هستند که باید برای حل معضل وارد میدان شوند.
اینکه
از سوی جناح موسوم به اعتدال، سخنان شعارگونه درحوزه فرهنگ جانشین
اقدام و عمل شده است، متأسفانه یک واقعیت انکارناشدنی بوده و
قابل انکار نیز نیست.
دولتی که با همه تأکیدش بر استفاده
از فضای مجازی و نرمافزارهای ارتباطی، تاکنون نتوانسته حتی یک نرمافزار
مناسب داخلی را ایجاد، حمایت و یا ترویج کند، قاعدتاً گامی جهت
حفظ استقلال فرهنگی کشور در فضای مجازی برنداشته است.
شاید
توسعه اینترنت به اقصی نقاط کشور، فینفسه یک فعالیت عمرانی محسوب شود
اما هرگز نمیتواند بدون پیوستها و برنامهریزیهای فرهنگی، خالی از
ایرادات و آسیبهایی دراین حوزه مهم باشد.
عدم نفی استفاده از ابزارهای نوین
آنچه
مسلم است رهبر معظم انقلاب هرگز استفاده صحیح از ابزارهای موجود
در فضای مجازی را نفی نکرده بلکه به استفاده صحیح از اینگونه
فرصتها تأکید داشتهاند. آنچه در این بین مورد تأکید
قرار دارد، شیوه و کیفیت استفاده از این فضاست، کیفیتی که
قاعدتاً نمیتواند با حضور در زمین بازی دشمن به دست
آید. بر همین اساس کافیست تا بعضی از بیانات معظمله مورد بازبینی
قرار گیرد: «این فضای مجازی امروز از فضای حقیقیِ زندگی ما چند
برابر بزرگتر شده؛ بعضیها اصلاً در فضای مجازی تنفّس می کنند؛
اصلاً آنجا تنفّس میکنند، زندگیشان در فضای مجازی است. جوانان هم
سروکار دارند با فضای مجازی، با انواعواقسام چیزها و کارها، با
برنامههای علمیاش، با اینترنتش، با شبکههای اجتماعیاش، با مبادلات و
امثال اینها سروکار دارند؛ خب، اینجا لغزشگاه است. هیچکس نمی
گوید آقا جادّه نکش. اگر شما در یک منطقهای جادّهای لازم
دارید، خیلی خب، جادّه بکش، جادّهی اتوبان هم بکش امّا مواظب
باش! آنجایی که ریزش کوه محتمل است، آنجا محاسبهی لازم را بکنید. ما به
دستگاههای ارتباطی خودمان، به مجموعهی وزارت ارتباطات و شورای
عالی مجازی -که بنده از آن هم گله دارم- سفارشمان این است. ما
نمیگوییم این راه را ببندید؛ نه، اینکه بیعقلی است. یک کسانی
نشستهاند، فکر کردهاند، یک راهی باز کردهاند بهعنوان
این فضای مجازی و به قول خودشان سایبری؛ خیلی خب، از این استفاده
کنید منتها استفادهی درست بکنید؛ دیگران دارند
استفادهی درست میکنند؛ بعضی از کشورها طبق فرهنگ خودشان این
دستگاهها را قبضه کردهاند. ما چرا نمیکنیم؟ چرا حواسمان نیست؟
چرا رها میکنیم این فضای غیرقابل کنترل و غیرمنضبط را؟ مسئولند، یکی از
مسئولین هم همینها هستند؛ دستگاه وزارت ارتباطات است.» (بیانات
در دیدار معلمان و فرهنگیان، ۱۳اردیبهشت۹۵)
شرط استفاده از مزایای فضای مجازی
همانطور
که مشخص شد، براساس منویات رهبر معظم انقلاب، شرط استفاده از فضای
مجازی ایجاد انضباط و یا دستکم قبول واقعیت عدم وجود انضباط
در آن است.
حال پرسش مهم آن است که این بیانضباطی که جزئی از
ذات فضای مجازی محسوب میشود، چرا بهعنوان یک واقعیت از سوی مدیران
دولت تدبیروامید به رسمیت شناخته نمیشود؟ چرا رفتارهای اعضای
این دولت، از یکسو به نرمافزارهای خارجی، شأن و شخصیت تصمیمگیری
میدهد و از سوی دیگر آنها را در جایگاهی فراتر از نمونههای
داخلی قرار میدهد؟
چرا مسئولان دولت اعتدال
تأکید دارند که تلگرام و اینستاگرام و امثال آن تحت هیچ شرایطی
نباید با تنها ابزار کنترلی حاکمیت یعنی «فیلترینگ» مورد عتاب و خطاب
قرار گیرد. این رفتار گاه تا آنجا ادامه پیدا میکند که احساس
میشود نرمافزارهای خارجی به جای حوزه استقلال و حاکمیت ملی، عملاً خط
قرمز دولت موسوم به اعتدال هستند!
هشدار برای وزارت ارتباطات و شورای عالی مجازی
اشارات
دقیق، مستقیم و کاملاً واضح رهبر معظم انقلاب به موضوعات جاری در
فضای مجازی، تحت هیچ شرایطی نمیتواند نادیده گرفته شود.
به
یاد داشته باشیم که مخاطب اصلی این فرمایشات، وزارت ارتباطات و
شورای عالی فضای مجازی هستند. اگر قرار است از استقلال فرهنگی و حاکمیت
ملی در فضای مجازی دفاع شود، یقیناً وزارت ارتباطات و شورای عالی
فضای مجازی باید در صف مقدم و جایگاه برنامهریزی برای تحقق ان
قرار بگیرند.
سخنان رهبر انقلاب در حقیقت هشداری برای این
دو ارگان است تا علاوه بر انجام وظایف ذاتی خود، هرگونه تساهل در
زمینه برخورد با معضلات فضای مجازی را کنار بگذارند.
کار روزی زمین مانده انقلاب
چیست؟ میتوان لیستی از آنچه بر عهدهمان بوده و به سرانجام
نرساندیم آماده کنیم. اما بین همه کارهای ناتمام، یک ارزش ماندگار
و هدف عالیه وجود دارد که به مرور زمان توجهمان بدان کمتر
و کمتر شده است. این ارزش عالیه که هم ابزار است و هم هدف و به
تعبیر دیگر هم نقطه شروع است و هم پایان، نهضت خدمت رسانی است. نهضت
خدمت رسانی یادگار ماندگار بنیانگذار انقلاب اسلامی است که بصورت
امانت به دست یاران وفادار انقلاب قرار داد تا ان شاء الله به
صورت بیرق افراشته تحویل دولت ظهور و حکومت حضرت حجت دهند.
نهضت
خدمت رسانی روح این انقلاب است. نهضت خدمترسانی دینورزی روی
زمین است. خدمترسانی و خادمی عنوان پربرکتی است که حضرت امام بر
طرفداران واقعی انقلاب اسلامی نهاد.
انقلاب ما از ابتدا
به رنگ خدمت بود. بر همین اساس حضرت امام هم به جهت هدفگذاری،
ارزشهای حکومت اسلامی را در خدمت رسانی خلاصه کرد و هم در
تربیت نیروی مومن و انقلابی، خدمت را سرلوحه دانست و هم نهادهای
اجتماعی با محورت خدمت رسانی تشکیل داد که از جمله مهمترین آنها
جهاد سازندگی و بسیج مستضعفین و کمیته امداد و کمیته انقلاب
اسلامی و موارد مشابه است.
اما چه شده که با گذشت سالها،
دولتها به جای خادمی بر مردم، حاکم شدند و گروه های
اجتماعی انقلابی نیز حوزه فعالیت سیاسی و حزبی را بااهمیت تر از کار
اجتماعی و خدمت رسانی به مردم دانستند؟ شاید مناسب باشد
در سالگرد رحلت حضرت امام، مروری بر مهمترین خواسته آن بزرگ فرزانه
از جوان مومن انقلابی و حاکمان و مسئولین داشته باشیم.
در این
رابطه جمله معروفی از حضرت امام وجود دارد که
میفرماید:«محرومیت زدایی، عقیده و راه و رسم زندگی ماست»
حضرت
امام به صراحت میفرمایند فلسفه تشکیل حکومت خدمت به مردم است:
حالی کنند به مردم که حکومت اسلامی، حکومت خدمت است. پیغمبر اکرم
خدمت گزار مردم بود، با آن که مقامش آن بود ولی خدمتگزار
بود»...
خدمت را باید فراتر از یک انگاره مادی
دید. تحلیل سطح خدمت شبیه به دیگر عناوین مادی است و اما
فرامتن خدمت، یک نظام فکری مستحکم و با سابقه است. «خدمت» برگرفته از
مبانی دینی و الهی و تحلیلهای فلسفی انقلاب اسلامی است که تا روی زمین
کشیده شده است. به تعبیری خدمت عملیات اجرایی یک نظام فکری
توحیدی است. به یک عنوان خدمت یک تعبیر خنثی نیست و در درون
خودش دارای یک نظام منسجم و سیستموار فکری است. خدمت که میگوییم
ارتباط با خالق روشن میشود و خروجی عملیاتی یک نظام ولایی و توحیدی
است.
«خدمت»، نظام توجهات انقلاب را در عرصههای مختلف
سیاسی اجتماعی فرهنگی و اقتصادی روشن میکند. در خدمت جنگ فقر
و غنا تحلیل میشود. خدمت در بعد بین المللی آن جایگاه انقلاب
اسلامی و مبارزه با استکبار را به بهترین شکل تببین میکند.
بدین
جهت خدمت انگاره عملیاتی برای یک نظام فکری فلسفی-عرفانی از انقلاب
اسلامی است که همه اهداف انقلاب را در درون خود دارد.
اما
در بیانات حضرت امام، خدمت رسانی به مردم با تاکید بر
گروههای «مردم تر» تصریح شده است. مردمترها در جمهوری
اسلامی مستضعفین و پابرهنگان هستند. حضرت امام صریحا میفرمایند که
در امر خدمترسانی اولویت خدمت با محرومین است.
در اجمالی ترین نگاه محرومین از چند زاویه مورد تاکید حضرت امام میباشند:
۱- محرومین موتور اصلی حرکت انقلاب اسلامی هستند.
«همین محرومین به مملکت خدمت کردند و قیام کردند و با
دست همین طبقه این نهضت به اینجا رسید. این یک مطلبى است که براى ما و
بر هیچ کس پوشیده نیست که آن طبقه اى که این نهضت را به ثمر
رساندند، آن طبقه محروم، از زن و مرد بود.
اینهایى که
در خیابانها ریختند و با صداى «اللَّه اکبر» و با مشت فشرده و
با ایمان، اعتنا به قدرتهاى شیطانى نکردند همین زنهاى محترم و
مردهاى عزیز محترم بودند که از طبقه محروم در آن رژیم
بودند»(ج۷ ص۴۷۵ صحیفه)
این مساله از چند زاویه مهم است
اولا این ادعا به این معنا است که مهمترین قشری که حرکت جبهه حق را پیش
میبرد قشر محرومین است. آن طبقه ای که اهداف والای انقلاب از جمله
شکل دادن نظام و دولت اسلامی و جامعه اسلامی و بین الملل اسلامی و
تمدن اسلامی و همه ارزشهای انقلاب مثل تولید دانش و بیداری
اسلامی و پیشرفت و عدالت و هر ارزشی را که مربوط به انقلاب اسلامی است
پیش میبرد این قشر است.
با این حساب مساله دوم این خواهد
بود که پس این قشر کیست و چه تعریفی دارد. نکته دیگر این که این
تحلیل نشان میدهد مخاطب اصلی رهبر انقلاب این قشر میباشند و همین
طور مهمترین نقطه برای سرمایه گذاری تبلیغی و ترویجی و فرهنگ سازی همین قشر
میباشند. اینها به نوعی قشر جلودارهای و خطشکنهای جریان حق هستند و
با این حساب مساله محرومیت برای هر کسی که بخواهد به پیشبرد حرکت
اسلام بیندیشد مساله ای فوقالعاده مهم خواهد بود.
۲- فشار اصلی ناشی از حرکت انقلاب بر دوش محرومین است.
این نکته دیگری است و آن اینکه بار اصلی حرکت انقلاب در میدان هر
مبارزهای بر دوش محرومین و مستضعفین است و آنها فشار انقلاب را تحمل
میکنند. «با توجه به اینکه بار سنگین انقلاب بر دوش قشر مستضعف است و
آنها با امکانات کم و ساده قانع هستند، وظیفه داریم فعالیت و توجه را
به نواحى محروم، خصوصاً جنوب شهر، که در رژیم گذشته توجهى به آنها
نشده، معطوف کنیم.»(صحیفه ج۱۵ص۲۷۳)
همین نکته نیز کافی است که نوع
توجه حرکت عظیم انقلاب اسلامی به این قشر متفاوت باشد و شناخت این قشر
از انقلاب و جهت کلی و حرکت آن ضرورت پیدا کند.
۳- جهت گیری
اقتصادی و دنیایی جریان انقلاب به نفع محرومین است. «نمایندگان محترم
مجلس قبل از پرداختن به لوایح و تبصرهها و مواد غیر ضرورى به فکر
مسائل اصلى و کلیدى کشور باشند و بر اساس اسلام عزیز در کمیسیونها با
طرح قوانین و لوایح به سمتى حرکت کنند که مشکلات اساسى کشور مرتفع و
سیاستهاى زیر بنایى کشور در امور فرهنگى و اقتصادى و اجتماعى و سیاسى
در راستاى کمک به محرومین و رفع استضعاف، مدون و به مورد اجرا
درآید.»(صحیفه امام، ج۲۱، ص: ۵۱)
روشن است که در لایه دنیا
و صحنه اقتصاد پیشرفت مادی دنیایی دوش به دوش و در بستر
عدالت محقق می شود و این یعنی جهت گیری اقتصادی و دنیایی انقلاب
اسلامی به نفع محرومین است. نفع دنیایی انقلاب اول باید به محرومین
برسد.
۴- محروم بودن و با محرومین بودن یک ارزش انقلابی است.
این
نکته مهمی است که هر کس میخواهد جزو پیشقراولان جبهه حق و انقلاب
اسلامی باشد چه به عنوان راهنما و رهبر و چه به عنوان مدیر و کارگزار و
خط شکن باید خود را در این قشر تعریف کند.
«همه مدیران و
کارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و
مستمندان و پابرهنهها بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و
رفاقت داشته باشند تا متمکنین و مرفهین...» (صحیفه امام ج۲۰ص۳۴۰)
خلاصه
اینکه؛ اگر مهمترین مخاطب حضرت امام در حرکت گسترده انقلاب اسلامی،
مردم هستند در میان این توده عظیم بی رنگ شاید بتوان گفت محرومین
از دیگر اقشار مردمترند و به حقیقت مردم نزدیکترند چرا که
مردم اشاره به آن توده بیشکل و بیتعین عمومیت یافته دارد که در
این میان محرومین از همه اقشار دیگر بیتعینترند و به این حقیقت
بیرنگ فطری نزدیکترند. محرومین مخاطب اصلی و دال مرکزی اشاره انقلاب
به مردم میباشند.
محرومین جلودار انقلاب هستند و بار
انقلاب هم بر دوش آنها است. اگر جبهه کفر برای ضربهزدن به انقلاب و
حرکت اسلام ناب باید بر قشر مرفهین و بالا شهریها سرمایهگذاری کند
قطعا جبهه حق و گروههای سیاسی فعال در این جبهه باید توان اصلی خود
را بر قشر محروم و پایین شهری معطوف نمایند.
۱- وزیر ارشاد پس از آن که چند
ده هزار نفر از مردم به تماشای فیلم «پنجاه کیلو آلبالو» نشستند
درباره این فیلم چنین فرمودند: «این فیلم با اینکه مجوز اکران گرفته و
از آن استقبال هم شده ، اشکالات فراوانی دارد من پس از اعتراض هایی که
توسط برخی رسانه ها شد شخصأ این فیلم را بازبینی کردم واقعأ فیلم
نامناسبی است و فروپاشی و سقوط خانواده را ترویج می کند و با آرایش
نامناسب بازیگران الگوی نامناسبی ارائه می دهد و من شخصأ مخالف اکران این
فیلم هستم» و جالب اینجاست که اکران این فیلم هنوز ادامه دارد ! البته
ایشان در جای دیگری هم چنین اضافه کردهاند که: «من از ساخت چنین فیلمی
اطلاع نداشتم وگرنه اجازه تولید آن را نمی دادم!»
۲- صورت
مسئله ساده است. فیلمی با اجازه وزارت ارشاد ساخته شده و به نمایش
درآمده و به دومین فیلم پرفروش سال جاری تبدیل شده و آقای وزیر
میگوید از ساخت چنین فیلمی خبر نداشته و چون بعضی رسانهها به این فیلم
اعتراض کردهاند شخصاً آن را دیده و فهمیده که ای دل غافل فیلم
اشکالات فراوانی دارد!
یعنی اگر بعضی رسانهها اعتراض
نمیکردند وزیر هم این فیلم را نمیدید و متوجه اشکالات این فیلم
نمیشد و هیچ اتفاقی نمیافتاد و آقای وزیر مانند گذشته به ترویج این
نظریه ادامه می داد که باید ممیزیها را حذف کرد و مردم و سینماگران
بهترین ممیزانند! در اینجا یک سئوال جزئی مطرح میشود: چرا وزیر ارشاد
از محتوای دومین فیلم پرفروش سال جاری بی خبر است؟ مگر شغل او پرداختن به
این مسائل نیست؟ اگر ایشان از ساخت و نمایش چنین اثری بیخبر است پس وزیر
بهداشت باید از چنین مسائلی با خبر باشد؟ مگر در سینمای ایران سالانه
چند فیلم تولید میشود که وزیر از محتوای آنها اظهار بیاطلاعی میکند؟
آن هم فیلمی این همه جنجالی وپرفروش و به قول خود ایشان همراه با
استقبال مردمی؟ نکند شخص وزیر تمام وقت دنبال فیلترشکن و فیسبوکبازی و
تلاش برای رفع فیلتر از فضاهای مجازیاند که برای مطلع شدن از آنچه در
سینمای ایران میگذرد وقت ندارند؟ آقای وزیر باید پاسخ بدهند که از
دفاع ریاست سازمان سینمایی (معاون آقای وزیر!) از این فیلم باخبرند؟
نکند که این مطلب را هم باید پس از اعتراض برخی رسانهها به عملکرد
سازمان سینمایی و ریاست آن متوجه شوند؟
۳ – نمیدانیم چه اتفاقی
باید رخ بدهد که آقای وزیر متوجه هزاران «کیلو» اشکالات در فیلمهایی
بشوند که در زمان وزارت ایشان ساخته و پخش شده و میشود! شاید آقای
وزیر در پاسخ بگوید من فردی را به ریاست سازمان منصوب کردهام که ایشان
مسئول سینمای ایران باشد و آن را رصد کند و جلوی ساخت فیلمهای فاسد
را بگیرد.
حال که آقای وزیر فهمیدهاند رئیس سازمان سینمایی از
این فیلم دفاع کرده و به منتقدان و مخالفان آن پوزخند زده و آنان را
به نوشیدن «یک پیاله میناب» دعوت کرده عقل و منطق چه حکم میکند؟ آیا
تداوم ریاست چنین شخصی (که نگرشها و دیدگاهش با وزیر این چنین متفاوت
است) بر سازمان سینمایی باعث تداوم ساخت چنین فیلم هایی نخواهد شد؟ وزیر
به صراحت فیلمی را غیر قابل ساخت و نمایش معرفی می کند و زیر دستش از
ساخت و نمایش چنین فیلمی دفاع کرده است! آیا آقای وزیر نمیداند که از
این به بعد باید مرتب برای دسته گلهایی که «موسیو ایوبی» به آب داده
باید عذرخواهی کند و بگوید من از ساخت چنین آثاری اطلاع نداشتم و....؟!
۴ – ممکن است گفته شود که وزیر مانند زیردستش فکر میکند و پس
از بالا گرفتن کار و اعتراض مراجع و مؤمنان به ساخت چنین فیلمی مجبور شده
دربرابر آن موضع بگیرد! این بیان یعنی آنکه شخص وزیر دروغ میگوید
و.... حال آنکه اصل بر آن است که چنین نیست و «علی جنتی» صادقانه مخالف
ساخت و نمایش چنین آثاری است و این صداقت ایجاب می کند که شخص خاطی و
ناهماهنگ با نگرش وزیر توبیخ و عزل شود! وقتی وزیر به دلیل نگرش غلط
زیردست خود مجبور به عذرخواهی رسمی و علنی میشود و آبرویش به دلیل
اعتماد به فردی که مانند او به مسائل اخلاقی و اعتقادی حساس نیست در
معرض ریختن است چاره کار چیست؟ چه تضمینی وجود دارد که تا آخر سال چند
فیلم بدتر از فیلم مورد بحث به نمایش در نیاید ؟ آیا اقای وزیر می
خواهد همچنان به این ریسک پرخطر ادامه دهد؟
۵ – این حادثه
نشان داد که بعید نیست آقای وزیر به علت کثرت مشغله نتوانسته باشند از
محتوای بسیاری از فیلم هایی که در زمان وزارت ایشان و با مجوز سازمان
سینمایی ساخته و به نمایش در آمده است بی اطلاع باشند و صرف اعتماد به
رئیس سازمان سینمایی از عملکرد سینمای ایران در زمان وزارت خود دفاع
کردهاند! به همین دلیل پیشنهاد می کنیم که ایشان تعدادی از
فیلمهایی که در دو سال اخیر از سوی مؤمنان و متدینان به دلیل «ترویج
فروپاشی و سقوط خانواده» و ارائه الگوی نامناسب از حجاب و آرایش مورد
مخالفت قرار گرفته را شخصاً بازبینی بفرمایند!
۶ – برادر علی
جنتی! شما بسیار بهتر از حقیر میدانید که در محکمه عدل الهی آوردن
بهانه برای فرار از مسئولیت دادن اجازه ساخت و نمایش به فیلم هایی مانند
«پنجاه کیلو...» غیر ممکن است! شما بهتر از حقیر و امثال حقیر می
دانید که ساخت و نمایش چنین فیلمهایی چه عواقب شرعی و اخلاقی و انسانی
به دنبال دارد! شما خوب می دانید که تا همین جا ناخواسته در همه
گناهان و امور خلاف شرع و اخلاقی که به دنبال ساخت و نمایش چنین فیلم هایی
رخ داده و می دهد شریک شدهاید! چرا وقتی گناهش را دیگری می کند و
منافع مادیش را دیگری می برد فقط عذاب اخروی و عذرخواهیاش سهم الشراکه
شما شود؟
آیا وقت کشیدن دندان فاسد فرا نرسیده است؟ نکند
شما قصد دارید به دلیل نگرش و بینش غلط ریاست سازمان سینمایی ۵۰هزار
سال عذاب جهنم را در ازای «پنجاه کیلو آلبالو» تحمل کنید؟ شما خوب
میدانید که جهنم جای «جنتی» نیست و نباید باشد!