یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم

یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم


اگر بند بند استخوان‌های مان را جدا سازنند، اگر سرمان را بالای دار ببرند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتش‌مان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگان‌مان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‌نامه‌ کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم. ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پا برهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم بر نمی‌داریم.
يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۱ ب.ظ

توبیخ نامه....!

انتشار توبیخ‌نامه برخی دوستان علیه هفته‌نامه یالثارات، بهانه شد جهت عرض سلامی و کلامی، بدان دلیل که ما امضاکنندگان ذیل توبیخ‌نامه را برادران محترم و خواهران محترمه خویش پنداشته و علیهذا به رسم اخوّت دینی و مرامی، انتقادات به حق عزیزان را به دیده منّت نهاده و مواردی که از سر غفلت و یا سهوغیرعمدی بر قلم نویسنده رفته و موجب رنجش آن عزیز و رواداشتن نسبت‌ها و واژه‌های نامهربانه در حق برادران خود در یالثارات شده را گوشزده می‌کند؛ تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

در همین ابتدای سخن متذکر می شود، هر آنچه را در این نوشته متعرض نقد آن نشده‌ایم لابد مورد پذیرش و طبعاً مورد امتنان ماست و اما موارد شایان نقد:

۱- در توبیخ نامه سخن از حرمت قلم و سوگند ذات باریتعالی برآن رفته است که باید بر آن افزود که همو خود صاحب برترین قلم است. چه آنکه «علّمه البیان» به انسان است چه بیان با بنان و قلم «علّم بالقلم» و چه بیان شفاهی و علیهذا شایسته نیست خداوندی که خود منشأ و آفریدگار احسن‌البیان است مغفول و خود ما جاعل حد افراط و تفریط قلم شویم. چنانچه قلم و بیان خداوندی هم خود. هم آموزگار کرامت است و هم شکافنده و زداینده هر آنچه زشتی و پلیدی است با همان احسن‌البیان، و اینکه دوستان هیچ‌گاه قلم بر ناسزا ناصواب نرانده‌ا‌ند، با عرض پوزش فیه بحث؛ چرا فراموش کرده‌ایم که سایت منتسب به فلان رجل سیاسی که برخی دوستان ما از قلمزنان ثابت یا موسمی آنند خود به کراّت و مراّت مرتکب استهزا و حرام شرعی - حسب نظر اجتهادی فقیه متفکرآیت الله حائری شیرازی- شده است و هنوز نیز بر این‌ وتیره اصرار دارد و در داستان چاپ عکس‌های رنگی سینماگران جشن حافظ نیز با تعریف و تمجید سنگ تمام گذاشت و بسی دامنه اشاعه تباهی و مدُپرستی گشود! وانگهی مگر بسیاری از دوستان مستقیم و غیرمستقیم از ایادی و کارگزاران حوزه هنری نیستند و با سکوت توجیه ناپذیر خود مهر تأیید مسبّب بر یکی از بی‌سابقه‌ترین فیلم‌های فسادخیز و شرم‌انگیز نشدند کجاست انتقاد جدّی و دوری از محافظه کاری دوستان!

۲- این چه سخنی است که دوستان یالثارات نام مبارک سیدالشهداء(ع) را یدک می کشند. این چه بخل ناروایی است در قبال برادرانی که سالیان دفاع مقدس در ذیل همین شعار مقدس شهید و ناقص العضو شدند و بقایای آنان هم اینک به نشانه التزام به آن مشی و مرام به این شعار وفادارند.

۳- تهمت اوج گیری ادبیات سخیف و غیر دینی در یالثارات که هیچ نشانی از رعایت اخلاق و ادب ندارد متأسفانه در قوطی هیچ عطاری جز لای پر قبای دوستان به اثبات نرسیده. آیا مبالغه و یک کلاغ، چهل کلاغ کردن، مصداق نقد منصفانه است. آنچه دوستان غفلتاً از کوه کاهی ساخته‌اند به فرض اثبات جز دو سه مورد بیش نبوده که طبعاً آن هم در صورت ادعای شاکی خصوصی در محکمه قضایی، صحت و سقم آن برملا خواهد شد.

گفته شد نسبت ناروا به هنرمند! کدام هنرمند. مگر بهره گیری از اسامی غیرواقعی بازدارنده از تحقّق نسبت به شخص معین در عرف روزنامه نگاری نیست.

۴- متأسفانه، واژه‌های مظلوم، قذف و خلاف شرع بدون توجه به وقوع و موضوعیت داشتن آن نقل و ثبات برخی شده که اساساً با فرهنگ دینی و شرعیات میانه چندانی نداشته‌اند و دوستان منتقد ما نیز از این خوان نعمت بی بهره نمانده‌اند!

۵- دوستان عزیز ما خود را متولیان «سعی در حل منطقی مسایل در جهت بهبود وضعیت فرهنگ» پنداشته‌اند و با اعتماد به این توانمندی -لابد انحصاری خود- رویه یالثارات را مشکوک قلمداد می‌کنند. آیا غنودن در زیر باد ارگان‌هایی که بر خلاف اهداف انقلابی و قانونی خود، جفای فاحش وذنب لایغفر در حق فرهنگ و اخلاق ومسلمین مرتکب می‌شوند، را لابد باید نشان صدق پندار دوستان بدانیم، خدا نیاورد روزی را که در اثر اصرار دوستان ادعاها و تهمت‌های به ناحق آنان در بوته عدالت و انصاف آقایان محک بخورد.

۶- آیا در عالم واقعیت عشه‌ای از قلم شهیدآوینی در قلم دوستان به چشم می‌آید؛ کسی که همواره علیه انحراف و مفاسد بی هنران مفسد و مقلّد سینمای مستهجن غرب می‌خروشید.
۷- به خلاف زعم دوستان، قلمزنان یالثارات عده‌ای هتّاک و بی‌ادب نیستند و اما چنین هم نیست که عرصه فرهنگ و هنر، ملک طلق و تیول انحصاری دوستان باشد.

گویا نویسنده توبیخ نامه علیه یالثارات، قوه قضائیه را با«قوه پهلوائیه» اشتباه فرموده باشند. قوه قضائیه با آن همه دغدغه‌ها و پرونده‌هائی که سرنوشت اقتصاد و معیشت مردم و آبروی انقلاب در گرو دادرسی مجدّانه و وقت‌بر آن است، بعید است فرصتی برای شنیدن هیاهوی خارج از گودنشینانی که فرمان لنگ کردن متحکّمانه و بدون طی مراحل دادرسی یالثارات صادر می‌کننند را داشته باشد.

درپایان، ذکر خاطره‌ای از رهبرمعظم انقلاب اسلامی، عبرت‌آموز همه ما و شماست. عده‌ای از فعالان مجموعه‌های حزب‌اللهی در تهران طوماری در حاشیه مراسم۲۲بهمن به امضای جمع بسیاری راهپیمایان تهرانی رسانده بودند که در آن از شورای نگهبان خواسته شده بود، برای انتخابات مجلسِ آن دوره صلاحیت لیبرال‌ها و تکنوکرات‌ را رد کند. حضرت آقا با مشاهده این مضمون، علیرغم امضای کثیر ذیل طومار، فرموده بودند شما نباید با شورای نگهبان اینگونه سخن بگوئید، زیرا شورای نگهبان به مّر قانون عمل می‌کند و نه خواست بنده و شما. آنگاه فرموده بودند، «شما باید از شورای نگهبان بخواهید با شجاعت مسئولیت‌های قانونی خود را ایفا کند.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۱
میم الف الف

سینمای پس از انقلاب تا نیمه دهه هفتاد مسیر درستی را طی می‌کرد و با وجود اینکه برخی فیلمها خط قرمزهای سیاسی را پشت سر می‌گذاشتند اما حریم اخلاق از جانب سینما مورد تعددی قرار نمی‌گرفت.

متاسفانه با ظهور شیاطین سیاسی در نیمه دهه هفتاد در جلد اصلاحات، نخستین مسئله ای که زیر تیغ اصلاح رفت اخلاق و حیا در جامعه بود. مردم به خاطر دارند که محمد خاتمی دائما از این دم می‌زد که با مردمش پیمانی خدایی دارد، غافل از اینکه رجز و دروغ از این بزرگتر در دوران صدارتش گفته نشد و زمانه نشان داد حامی فتنه ۸۸ با شیطان عهد و پیمان داشته است.

چون اگر عهد و پیمان شیاطین اصلاح‌طلب خدایی بود در عرض کمتر از دو سال ۱۰ سانتیمتر از لباس رسمی بانوان کوتاه نمی‌شد. همه چیز در دوره اصلاحات در حال کوتاه شدن بود از لباس بانوان، تا حیای عمومی در جامعه.

عفت برای دوره‌ای کوتاه از جامعه ایرانی رخت بربست. از سوی دیگر وزیر ارشاد دولت اصلاحات بیشتر از آنکه به فکر اصلاح فرهنگ جامعه اسلامی باشد، در حال زد و بندهای سیاسی بود تا فائقه آتشین (معروف به گوگوش) را از کشور خارج کند تا با حمایت وی در خارج از کشور، جنبش کذایی اصلاحات در دوره دوم نیز رای بیاورد.

در این بلبشو طبیعی است که سینماگران آلبالویی سینمای ایران از هرج و مرج فرهنگی موجود نهایت بهره بردند و طبیعی است که سینما با «آب و آتش» در دوران اصلاحات مسیر بی‌حیایی را آغاز کرد و این موج تا فیلم «من مادر هستم» همچنان ادامه پیدا کرد.

در سال ۱۳۷۹ ملتهب ترین فیلمهای سینمایی ساخته شدند. از آب و آتش، آواز قو، بچه‌های بد، پارتی ،خاکستری، دختری به نام تندر، قطعه نا تمام و... ساخته شدند. عمده فیلمهای ساخته شده زن محور بودند از «آب و آتش» ،در مورد زنان خیابانی تا قطعه ناتمام مازیار میری که محتوایش در مورد اعتراض به عدم آواز خوانی زنان بود.

فضای غیر قابل مهاری که با مهارت رسانه‌های اصلاح طلب مهار شده بود و هر گونه عبور از خطوط قرمز شرعی و عرفی جامعه رایج شده بود. نام فیلمسازان برده شده را مرور کنید فریدون جیرانی آب و آتش را در مورد دغدغه های عاشقانه یک زن روسپی می‌سازد که شوهر دارد و در این حین عاشق مرد دیگری هم می‌شود. تصور کنید که فیلم با حمایت حوزه هنری ساخته می‌شود حوزه هنری که در آن زمان مرزعه توتون بود و با سود واردات سیگار فیلم سینمایی ساخته می‌شد.

مثال‌های تاریخی و اشاره به گذشته موجب می‌شود که دریابیم از مقطع زمانی سال ۱۳۷۹ تا امروز هیچ اتفاقی نیفتاده است و جهل مرکب سینما به صورت رندانه و کارساز‌تری پر رنگ شده و هیچ چیزی تغییر نکرده است.

هنوز حوزه هنری همان حوزه هنری است به جای اینکه مزرعه توتون باشد، مرزعه انتشاراتی آقای مدیر ارشد است و زدو بندهای سینمایی پشت پرده. شاید فیلم های ضد اخلاقی توسط این نهاد ساخته نشود اما اکران و حمایت جدی می‌شود.

حوزه هنری سرمایه گذار اصلی فیلم های مارمولک و آب وآتش است. حوزه ای که روزگاری دغدغه های انقلابی مردم را برآورده می‌کرد، در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد کارش به جایی رسید که در مورد زنان خیابانی فیلم تهیه و تولید می‌کرد. امروز تهیه و تولیدش وقیحانه نیست اما پخش آثاری را در سینماهایش بر عهده دارد رنگ و بوی خیانت به اخلاق عمومی را دارد. کارزار وقاحت چنان شد که در همان سال مجید مجیدی در جشن خانه سینما اعتراض خود را به صورت رسمی اعلام کرد و گفت صدای پای ابتذال می‌آید.

تنها دوره‌ای که سینما روی آرامش دید و افسار گسیختگی اش تا حدودی طی یک برنامه بلند مدت تعدیل شد طی سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ بود. تنها مقطعی که کارسازی مدیریتی قاطعانه به مدد سینما آمد. اما همه آنچه که صفار هرندی و محمدرضا جعفری جلوه کاشته بود را شمقدری یک شبه درو کرد. شمقدری فضای آب و آتشی دوره اصلاحات را به سادگی به دوران من مادر هستم متصل کرد.

اما نکته اساسی این است که در نمودار کج و ناراستی که مسیر منطقی در سینما طی می‌کند، قوه قضائیه می‌تواند هرس کننده ناراستی‌ها و علف‌های هرز اخلاقی در سینما باشد.

منطق نظارتی سینما و تئاتر کار را به جایی رسانده که رهبر انقلاب در قبال تولیدات اخیر نمایشی، مواضع شفاف و رسمی خود را اعلام کرده‌اند. ایشان فرموده‌اند«فیلم و تئاتری نباید ساخته شود که ایمان جوانان انقلابی را خدشه دار کند». وقتی موضع وزارت ارشاد همچنان از سال ۱۳۷۹ دچار همان ناراستی‌های مرسوم در سینماست قوه قضائیه باید وارد عمل شود تا ایمان جوانان انقلابی آسیبی نبیند. از این رو قوه قضائیه در بخش نظارتی می‌تواند به سادگی ورود کند و نمایندگان این قوه، تئاترهای ساخته شده و فیلم‌های عرضه شده در سینما را رصد کنند و اگر التهابات و اعتراضات گروهی نسبت به اثر یا آثاری خاص وجود دارد را دنبال کند و با ورود به این حوزه، اقدام فضائی موثری را نسبت به وضع موجود انجام دهند.

مثلا در مورد فیلم کریه فروشنده اعتراضاتی به تدریج رسانه ای می‌شود، مثل اعتراض انجمن های مستقل دانشجویی که به صورت مکتوب در فضای مجازی منتشر می‌شود و نماینده اصناف معترض به آثار سینمایی و تئاترهایی که روی سن می‌رود می‌توانند به قوه قضائیه مراجعه کرده و قوه قضائیه سازندگان آثار را مورد پرسش قرار دهد. به این ترتیب بخش نظام مندی در قوه قضائیه نسبت به اعتراضات مردم انقلابی اخلاق دوست، ترتیب قضایی دهد.

حالا دامنه همان ابتذال در اشکال مختلفی ادامه یافته و انتظار می‌رود قوه قضائیه طبق فرموده رهبر انقلاب به صورت جدی وارد بخش نظارتی سینما و تئاتر شود. چون به هر صورت هر وزارت و نهادی که سکان هدایتی سینما و تئاتر را در دست گرفته به نوعی وادادگی دچار می‌شود. باری مردم نسبت به مدیران فرهنگی واداده دلسر شده اند و قوه قضائیه می‌توانند امیدها را دوباره زنده کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۳۹
میم الف الف
جمعه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۳:۳۵ ب.ظ

یک ماجرای واقعی از پشت صحنه کثیف سینما....

این که برخی سینماگران روابط آلوده و کثیف جنسی خود را به نام«روایت واقعیت جامعه» جا می‌زنند. خیانتی است رودست همه خیانت ها... خیانتی که همین آلودگان،همیشه با تردستی و هوچی‌گری از تاوان آن طفره رفته‌اند.

اما گاهی پرده ها بالا می‌رود و پته‌ها برآب می افتد. گزارش‌گونه حاضر یکی از این موارد است که پیش‌روی شماست:

اظهارات اخیر هوشنگ گلمکانی در برنامه اخیر هفت و سخنان حسین فرحبخش در برنامه اینترنتی ۳۵ تاکید و اشاره مستقیم به دو نکته بسیار مهم و اساسی داشتند. اشاره این بود که عده‌ای تندرو می‌خواهند سینما نباشد. مستقیم و غیر مستقیم اشاره به مردم انقلابی و همیشه در صحنه‌ای داشت،که برای خواست رهبرشان خمینی، فرزندانشان را فدای امنیت این کشور کردند و حالا دلشان می خواهد که فحشا در سینمای نظام جمهوری اسلامی نباشد. این سخنان و هوچی‌گری‌های رسانه‌ای موید این مهم است که عده‌ای سینماگر و روزنامه‌نگار می‌خواهند نشان دهند مردم انقلابی پایبند به اصول، از سینما تنفر دارند و می‌خواهند اصل سینما نباشد. همه اشارات اتهام است که به مردم انقلابی و مخالفان فحشا می زنند.

در مورد این شیطنت‌های رسانه‌ای باید نوشت همانطور که بزرگان نظام می‌خواهند سینما باید باشد اما سینمای منهای فحشا. هفته قبل بود که رهبری انقلاب در ملاقات با هیئت دولت فرمودند که چرا باید تئاتر یا فیلمی تولید شود که تیشه به ریشه‌ی ایمان این جوان بزند؟ پس می‌توان نتیجه گرفت که سایه فحشای اخلاقی گریبان سینمای دریده فعلی را رها نمی‌کند و سونامی آلبالوهای جنسی اینبار با فیلم فروشنده، مشتری غیرت مردان خواهد بود.

اما این سونامی آلبالویی چگونه در سینما شکل می‌گیرند. زندگی هنری - ذهنی فیلمسازان چگونه است که موجب خلق سونامی آلبالوهای جنسی در سینما می‌شود؟ آیا سونامی آلبالویی بازتابی از زندگی خود خالقان سینمایی چنین آثاری است؟
پاسخ این پرسش را با تعریف مثلث عشقی و کثیف سه تن از اهالی سینما با نامهای مستعار برای شما در این شماره روایت خواهیم کرد.

۱- نفر اول قباد نام دارد. کسی که در یک خانواده سرشناس فیلمساز متولد شده و پدربزرگش با بریتیش‌پترولیوم زد و بندهای فراوانی در زمان طاغوت داشت و به لطف ارتباط عمیق با انگلیسی‌ها موفق شده یک استودیوی بزرگ فیلمسازی در تهران راه اندازی کند. اما پدربزرگ قباد با وجود داشتن همسر و بچه و سگ ....با شاعره معروف زمان خودش نیز رابطه عجیب و غریبی داشت، بطوریکه پس از مرگ این شاعره ، مشاعرش را از دست داد و راهی موطن اربابانش در انگلیس شد و انگلیسی ها به پاس خدمات نفتی - سینمایی، قصر بزرگی را به او اعطا کردند.
مادر قباد با یکی از فیلمبرداران معروف در دوران فیلمفارسی ازدواج می کند و قباد حاصل ازدواج کوتاه مدت مادرش با این فیلمبردار معروف است.

قباد از همان دوران جوانی‌اش آرزو داشت فیلمساز شود، چیزی در مایه‌های مهرجویی یا یک چیزی شبیه کیارستمی . به همین دلیل همان مسیر مهرجویی را کپی و پیست کرد و راهی آمریکای شمالی ... شد تا در رشته فلسفه تحصیل کند. البته مشخص نیست که موفق به اخذ مدرک شده یا خیر؛ آیا واقعا فلسفه خوانده یا نخوانده.

دلیل این اشاره این است که رفتارش شبیه لمپن‌هاست و بیشتر به عشق فیلمهایی که کنترلچی سینما می‌شوند شباهت دارد تا مثلا فیلمساز. وقتی وارد ایران شد خیلی سعی کرد خودش را به مهرجویی بچسباند اما موفق نشد و البته تنها سهمی که گیرش آمد این بود که مستندی در مورد مهرجویی بسازد، مستندی که اصلا شبیه مستند نیست و یک تاک شوی چند نفره است. بالاخره با التماس و بواسطه نام پدرش با کمک چند سینماگر موفق شد فیلم اولش را بسازد که فیلم به محاق توقیف رفت. پس از مدتی با کیارستمی و فرزندانش پل زد تا بلکه چیزی نصیبش شود اما موفق به این کار نشد اما توانست چند‌تایی قصه از آنها بگیرد و یک از این فیلمها را بسازد که این فیلم پس از چندین سال ساختنش در گروه هنر و تجربه نمایش داده شد. طبیعی بود توی سینما علاّف و بیکار بود و هر روز آویزان یک نفر؛ تا اینکه به پست فرهاد خورد.

۲- فرهاد آدم باهوشی تو دانشگاه بود در کش‌رفتن مضامین و بازنویسی قصه‌های اجتماعی اسم و رسمی برای خودش در کرده بود . تا اینکه موفق شد بواسطه همسرش که تهیه کننده تلویزیون بود چند سریال بنویسد و کارگردانی کند. به علت هوش و پرکاری خاصی که داشت توانست مدارج ترقی را در سینما و تلویزیون طی کند و پس از مدتی همکاری با تلویزیون چند فیلم سینمایی بسازد. فرهاد آدم اصیل و مذهبی بود و خیلی زود هم در دانشگاه با همسرش آشنا شده بود اما سینما مثل رودی خروشان موجب استحاله اخلاقی افراد می‌شود. چون در متن سینما فحشای غلیظی وجود دارد.

سال ۱۳۸۴ قباد دید سومین فیلم فرهاد به موفقیت های فراوانی دست یافته است و بواسطه نام پدرش و پدربزرگش خود را به فرهاد چسباند تا موفقیتی بواسطه همکاری مشترک و یا گدایی فیلمنامه کسب کند. اما فرهاد قبل از این همکاری در سال ۱۳۸۴ با وجود داشتن همسر و فرزند، رابطه‌ای عشقی را با بازیگر جوان فیلم سومش آغاز می‌کند و این رابطه ( تفاوتی نمی کند چه مشروع و چه نامشروع) دور از چشم همسرش سالها ادامه پیدا می‌کند.

از طرفی قباد هم بدجوری چشم به شهرزاد داشت و با وجود اینکه می دانست فرهاد با شهرزاد رابطه عشقی عمیقی دارد تمام تلاش خود را بکار گرفته بود که او را از چنگ فرهاد درآورد. نخستین بار شهرزاد را در دفتر خیابان کریمخان فرهاد دیده بود وبدجوری شیدای شهرزاد شده بود.

قباد با دستاویز گول زنک «فیلمنامه مشترک بنویسیم و باهم کار کنیم»، سعی کرد رابطه خود را با فرهاد تقویت کند تا از این طریق به شهرزاد نزدیک شود. فیلمنامه مشترک تمام شد و در نیمه دهه هشتاد با هنرنمایی شهرزاد ساخته شد. داستان فیلم شبیه مثلث قباد، شهرزاد و فرهاد بود. شهرزاد در فیلم نقش زنی را بازی می کرد که از شوهرش دلزده شده بود و می خواست از چنگالش فرار کند و به کشور دیگری برود و با معشوقه سابقش زندگی کند.

سر فیلمبرداری حواس قباد (کارگردان) بیشتر از آنکه به فیلمنامه و فرم باشد به شهرزاد بود. او با چشم خود می دید که فرهاد پس از تمام شدن زمان فیلمبرداری دنبال شهرزاد می‌آید و او را با خود می‌برد اما هیچ نمی‌گفت و فقط سعی می‌کرد تا به او نزدیک شود.

پس از ساخت فیلم «خناس» توسط قباد، فرهاد فیلمنامه ای را نوشته بود که داستانش در شمال می گذرد و اتفاقا قباد را به عنوان بازیگر انتخاب کرد. گروه برای فیلمبرداری راهی شمال شدند و مثلث عشقی این سه نفر در محل فیلمبرداری، شکل تازه‌ای به خود گرفت. شهرزاد میان فرهاد و قباد دست به دست می شد. یک شب در هتل به اتاق فرهاد می رفت و یک شب به اتاق قباد.

فرهاد و قباد از روز سوم و چهارم فیلمبرداری می دانستند که بین آنها دارد چه اتفاقی می افتد و به همین دلیل فرهاد برای اینکه فیلمش خراب نشود تا پایان فیلمبرداری چیزی به قباد نمی گفت اما عصبی و مضطرب بود چون شهرزاد را حق طبیعی خود می دانست به همین دلیل با این وضعیت غیر اخلاقی سعی می کرد شبهایی که شهرزاد در اتاق قباد است را تحمل کند. وضعیت آلبالوی قرمزی میان این دو نفر شکل گرفته بود اما حرفی به یکدیگر نمی‌زدند چون هر لحظه ممکن بود کار به تنش برسد.

تا اینکه فیلمبرداری تمام شد و گروه به تهران آمد. قباد پس از فیلمبرداری یک روز به دفتر تهیه کننده فرهاد در خیابان مفتح رفت تا ببیند رقیب عشقی‌اش در چه حالی است. نکته جالب اینجاست که قباد از این وضعیت بسیار لذت می برد و از اینکه توانسته بود معشوقه قباد را از چنگش دربیاورد بسیار مسرور بود. فرهاد غیر علنی در چند نوبت در جاهای مختلفی گفته بود اگر می دانستم قباد شهرزاد را از چنگم در میاورد هرگز او را برای بازی در این فیلم انتخاب نمی‌کردم.

فرهاد آنقدر ناراحت بود که کارد به او اصابت می‌کرد خونش در نمی‌آمد و تقریبا جدالی پنهانی را علیه قباد آغاز کرد. او کارگردان شناخته شده و صاحب نفوذی شده بود وبلد بود چگونه از قباد انتقام بگیرد. تا اینکه کار به حراست وزارت ارشاد کشید. حراست وزارت ارشاد شهرزاد را خواست و به او اعلام کرد این حواشی و حاشیه ها در مورد مثلث عشقی آنان اگر همینطور دهان به دهان بپیچد ممنوع از کار خواهد شد. شهرزاد برای دور ماندن از حواشی سال ۱۳۸۸ راهی فرنگ شد تا این شایعات به گوش پدرش که از افراد سرشناس جامعه بود نرسد. در فرنگ با یک پسر ایرانی پولدار حسابی آشنا شد و رابطه آنان بالاخره به ازدواج منجر شد. اما قباد به‌هیچ‌وجه راضی به ازدواج شهرزاد نبود و به بهانه ساخت یک فیلم و ایفای نقش این بازیگر زن رابطه نامشروعش را با او از سر گرفت . اخیرا خبری منتشر شده که شهرزاد با وجود داشتن یک فرزند از شوهرش جدا می‌شود و رابطه‌اش را با قباد از سر خواهد گرفت.

وقایع توصیف شده کاملا واقعی از پشت صحنه جنسی و کثیف سینماست اما نام‌های انتخابی برای افراد کاملا مستعار است اما این بریده از ماجراجویی‌هایی نامشروع و کثیف سینماگران نشان می‌دهد چگونه سونامی کثیف آلبالوهای جنسی روی پرده سینماظاهر می‌شود، سینمایی که قرار بود در آن فحشایی نباشد اما در متن و فرامتن آن همچنان فحشاست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۳۵
میم الف الف
پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۳۹ ب.ظ

هشدار به وزارت ورزش

برگزاری مسابقه فوتبال در شب شهادت امام جواد علیه السلام با آن حواشی اسفبار، بار دیگر بر طبل بی‌تدبیری وزارتخانه ورزش و جوانان دولت تدبیر و امید، کوبید و طرفه آنکه بنابرآن است تا، مسابقه بعدی در شب شهادت سید و سالار شهیدان،اباعبدالله الحسین، برگزار شود.

وقتی مجری شناخته شده برنامه ورزشی صداوسیما با تغافل آتش بیار و مکمّل بی تدبیری شرم‌آور وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال شود و پیشاپیش از تماشاچیان بخواهد با پیراهن سفید به استادیوم بیایند، دیگر از جشن و پایکوبی و شور وشادی تماشاچیان جوزده و غافل چه انتظاری است! آنچه انجام گرفت دقیقاً خلاف در فرهنگ اسلامی ایرانی ماست که اساساً مظلوم‌نوازی و همدردی با فرزندان آن مظلوم رسم اخلاقی و مرامی بوده باشد. به ویژه آنکه فرزند آن امام مظلوم شهید، امام حاضر عصرما حضرت بقیه الله باشد که تمام هویت انقلاب و امنیت کنونی کشور را مرهون دعا و عنایت های آن حضرت بوده‌ایم!

مگر جوانان ملت ما همان بر سر و سینه زنان در مصیبت فرزند رسول الله نیستند که در زیارت عاشورا،به شادی کنان در مصیبت شهادت سیدالشهداء لعن و نفرین می فرستند؟!

خدا نیاورد روزی را که به دلیل بی عرضگی و مسئولیت ناشناسی متولیان امور، ما در صف دودمان خبیث و کثیف بنی امیه قرار گیریم،هم آنان که روزشهادت امامان آل رسول الله را روز جشن و مبارکی خود قرار داده بودند که در عصر ما نیز داعشیان تکفیری فرزندان معنوی همان شجره خبیثه اند که هنرشان قتل عام زن و کودک و وحشیگری های کم سابقه در تاریخ است.

کجا رفتند کارگزاران دولتی که وظیفه شرعی و قانونی‌شان، رشد معنوی مردم است.

آیا تا به حال اندیشیده اند مواجب و حقوقی که از کیسه ملت مستضعف می گیرند ممکن است بنیان آن ها را به باد فنا دهد و درمیزان عدالت الهی، دزدانی خیانتکار به حقوق خلق مستضعف به شمار آیند!

و بالاخره باید هشدار داد، نجابت و صبر مردم ولایتمدار و عاشق اهل بیت حدّی دارد بیش از این حیثیت دینی و ولایی مردم را بازیچه خام اندیشی و بی‌تدبیری نکنند که ندامت و پشیمانی فردا بیهوده است و دست خشم و کیفر الهی چه بسا مجلس جشن و پایکوبی در شب عاشورا را محفل ماتم عزا کند.

وسیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۳۹
میم الف الف
پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۳۰ ب.ظ

کنسرت ناهم‌آهنگ دولت برای بیکاری!

رییس‌جمهور دوشنبه از موضع وزیر ارشاد درباره عدم برگزاری کنسرت در مشهد انتقاد کرد و گفت «وزیر باید تابع قانون باشد.»

حسن روحانی که در دیدار با جامعه پزشکی کشور سخن می گفت،با اشاره به ماجرای صدور مجوز کنسرت افزود «یک جا می‌خواهد کنسرتی برگزار شود مجلس قانون گذاری شکل می‌گیرد در حالی که ما مجلس شورای اسلامی داریم و هرکسی که صبح بیدار می‌شود و یک تریبون پیدا می‌کند نمی‌تواند قانون گذاری کند، و وزیر نباید نیز تبعیت کند چرا که وزیر باید تابع قانون باشد.

مجوزی که رییس جمهور درباره آن سخن گفته است یکی از مجموع ۱۷۸۰ مجوز احصاشده در پایگاه مجوزهای کسب و کار و ۱۱۹ مجوز مربوط به وزارت ارشاد است. بنا بر آخرین گزارش دبیرخانه هیأت مقررات زدایی وزارت ارشاد، با وجود الزام قانونی، اطلاعات خود را به صورت کامل در سایت وارد نکرده است. از سوی دیگر وزارت اقتصاد هم هنوز بررسی خود را درباره مجوزهای وزارت ارشاد کامل نکرده و هیات مقررات زدایی هم علی‌رغم پایان مهلتش ، یک سال است که در اصلاح مجوزها تاخیر کرده است.

تخلفات وزارت ارشاد که رییس جمهور از کنار آن به سادگی گذشته به همین جا ختم نمی شود. براساس آمار معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد، این وزارتخانه در صدور مجوز نزدیک به ۴۰۰ نشریه متقاضی مجوز، برخلاف قانون تاخیر کرده است. طی سال‌های بعد از انقلاب، ۳۶ قانون درباره مجوزهای کسب و کار تصویب شده است. حرف اصلی همه قوانین جدیدتر، مقررات زدایی و تسهیل صدور مجوز برای کارآفرینان است که به همین منظور قانون هیأتی را هم به ریاست وزیر اقتصاد مأمور کرده است.

وزیر امور اقتصادی و دارایی می‌گوید دفتری را به نام محیط کسب‌وکار و همچنین کمیته مستقل کسب‌وکار و سایتی راه‌اندازی کرده که در حال حاضر از طریق آن مجوزهای کسب‌وکار را ثبت می‌کند.طیب‌نیا می‌گوید ما به‌دنبال حذف فرایند زائد و تسهیل صدور مجوز هستیم.

سایتی که وزیر اقتصاد از آن سخن گفته براساس قانونی است که مجلس دولت را موظف کرده پایگاه اطلاع‌رسانی مجوزهای کسب و کار را راه‌اندازی کند.این پایگاه اینترنتی قرار بوده شرایط دریافت یا تمدید مجوز کسب و کار در همه مشاغل، صنایع، کشاورزی، خدمات، به تفکیک در آن درج و پس از سه‌ماه مرجع رسمی اعلام شرایط صدور یا تمدید مجوزهای کسب و کار محسوب شود.

سه‌ماه مهلتی که مجلس به دولت داده تا‌کنون بارها تمدید شده و آخرین مهلت ۲۶مرداد ۹۴ بوده است. تاخبر دولت در اجرای قانون اصلاح مجوزها آنقدر در بیکاری جوانان و ناامیدی کارآفرینان موثر بوده است که یکی از رسانه‌ها دو ماه پیش خواستار برگزاری دادگاه برای قانون‌شکنی وزیر اقتصاد و اخلال او در نظام اقتصادی کشور شد.

بنابر آخرین اعلام وزارت اقتصاد، تاکنون بیش از ۱۷۸۰مجوز از سوی دستگاه‌های اجرایی احصا شده ولی بررسی مبانی قانونی مجوزها و ضرورت وجودی آنها انجام نشده است.

اصلاح مقررات شروع نشده است
قادری عضو هیأت مقــــررات‌زدایـــــی می‌گوید:«بررسی اصلاح مقررات در هیأت هنوز آغاز هم نشده و کار اولیه آن به دانشگاه‌ها سپرده شده است.» به‌گفته وی جمع‌بندی هیأت اینگونه بوده است که اسامی متخلفین اعلام نشود.

براساس قانون تولید رقابت‌پذیر، این هیأت موظف بوده است حداکثر تا مدت سه‌ماه پس از ابلاغ این قانون، شرایط و مراحل صدور مجوزهای کسب و کار در مقررات، بخشنامه‌ها، آیین‌نامه‌ها و مانند اینها را به‌نحوی تسهیل و تسریع کند و هزینه‌های آن را به‌نحوی تقلیل دهد که صدور مجوز کسب و کار در کشور با حداقل هزینه و مراحل آن ترجیحاً به‌صورت آنی و غیرحضوری و راه‌اندازی آن کسب و کار در کمترین زمان ممکن صورت پذیرد.

باقانون شکنی وزارت اقتصاد در اصلاح مجوزهای کسب و کار، هیات وزیران ۱۳ تیرماه خود راسا وارد اصلاح یکی از ۱۷۸۰ مجوز کسب و کار شد و براساس پیشنهاد وزارت ارشاد در ارتباط با ماده ۲۰ آیین نامه اماکن عمومی مصوبه داشت.

بر اساس این مصوبه صدور مجوز جهت اجرای برنامه های فرهنگی و هنری از جمله اجرای موسیقی و تئاتر به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تنها از جهت بررسی نظامی و ترافیکی به نیروی انتظامی اعلام می شود. این نیرو سپس در مدت ۱۰ روز نظر خود را نسبت به برگزاری این مراسم اعلام می کند.

ورود اختصاصی دولت برای اصلاح یک مورد خاص از ۱۷۸۰ مجوزهای کسب و کار در حالی صورت گرفت که صدها هزار جوان بیکار سالهاست منتظر اصلاح مجوزهای کسب و کار هستند. از جمله وزارتخانه هایی که در مقابل اصلاح مجوزها به شدت مقاومت غیرقانونی می کند وزارت بهداشت است که اتفاقا مراسم سخنرانی رییس جمهور در انتقاد از وزیر ارشاد را در روز پزشک برگزار کرده بود.

این وزارتخانه و مدیرانش بارها اعلام کرده اند اجازه نخواهند داد هر قدر نیاز است بیمارســتان ســاخته شــود یا هر قدر که می خواهند ام آرآی بزننــد و یا اجازه بدهیم به هر میزان که مردم تمایل دارند داروخانه ایجاد شــود. قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت کابینه هم سه ماه پیش اعلام کرد چاره مشکلات روحی و افسردگی جوانان را در برگزاری کنسرت می داند. سیاست های وزارت بهداشت در حوزه آموزش و محدود کردن ظرفیت دانشگاهها حداقل موجب از دست رفتن سیصد هزار فرصت شغلی شده است بگونه ای که بنابر امار، کشور فقط در حوزه پرستاری با کمبود ۲۵۰ هزار نیرو مواجه است.

رویّــه وزارت بهداشــت در محدودکردن صــدور مجوز برای مشاغل مرتبط با بهداشت و درمان از گذشــته با انتقاد حقوقدانان و اقتصاددانان مواجه شده بود. دکتر مرتضی عزتی، مســــئول کارگروه بررســی مجوزهای کســب و کار در وزارت اقتصــاد با انتقاد از انحصارگرایی در وزارت بهداشــت می گوید این امر موجب شــده اســت ده ها هزار فرصت شــغلی بــرای فارغ التحصیلان رشته های علوم پزشکی ایجاد نشود.

به گفته وی، در اعطــــای برخــــی مجوزهایی که مســــــئولیت آن با وزارت بهداشت است و سقف کمی وجود دارد از نظــــر علمــــی و قانونــــی هیچ گونه محدودیتی به معنای اشــــباع بازار نباید وجود داشته باشد قانونی کــه دکتر عزتی به آن اشــاره می کند قانون اصــلاح برخی مــواد قانــون اجرای سیاســت های کلــی اصل۴۴قانون اساسی است که در آن آمده است: هر یـــــک از مراجع صادرکننده مجوز کســــب و کار اجازه ندارند به دلیل «اشباع بودن بــازار» از پذیرش تقاضا یا صدور مجوز کســب و کار امتناع کنند.

همچنین در قانون مذکور آمده اســت که کلیه مراجعی که مجوز کســب و کار صادر می کنند بــه همراه «هیأت مقررات زدایــی و تســهیل صــــدور مجوزهای کســــب و کار»، موظف هســــتند حداکثر تا ۳ ماه پس از ابلاغ این قانون، شــــرایط و مراحل صدور مجوزهای کســب و کار در کشــور را به نحوی تســــهیل کرده و هزینه های آن را تقلیــل دهند تا صــدور مجوز کسب و کار با حداقل هزینه و مراحل، به صورت غیرحضــوری و در کمترین زمان ممکن صورت پذیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۳۰
میم الف الف
شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۲۵ ب.ظ

باید منتظر اکران فیلمفارسی‌های طاغوتی بود؟!

چندی پیش دادستانی تهران در حکمی چند شرکت پخش کننده را به واسطه تبلیغ فیلم‌هایشان در شبکه‌های ماهواره‌ای ممنوع الکار کرد.

ماجرا هم از این قرار بود که بعد از پیگیری خبرنگاران در مورد یک حکم قضایی، یکی از مسولان سینمایی گفته بود در متن این نامه به صراحت اسامی چند تهیه کننده و ازجمله علیرضا سرتیپی و همچنین دفتر پخش سینمایی او با نام فیلمیران ذکر شده بود.

با این حال، مدت کوتاهی بعد، عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران، بخشی از جزئیات اعلام شده در این نامه را رد و تأکید کرد، تنها پخش کننده این فیلم‌ها ممنوع الفعالیت شده‌اند که با این اوصاف، همچنان دفتر پخش فیلمیران به مدیریت علی سرتیپی ممنوع الفعالیت بود.

این ممنوعیت به واسطه تبلیغات ماهواره‌ای رخ داده بود و از آن پس، این پرسش اساسی شکل گرفت که با توجه به ممنوع الفعالیت بودن این دفاتر پخش و خصوصا فیلمیران، سرنوشت فیلم «فروشنده» به پخش کنندگی فیلمیران به عنوان قوی‌ترین پخش کشور، و به تعبیری مافیای پخش که اتفاقات سینمایی را روی انگشتش می‌گرداند، چه خواهد شد.

سوالی که رسیدن به پاسخش چندان طول نکشید. به قول قدیمی‌ها تو گویی نه خانی آمده و نه خانی رفته... از چند روز پیش همه دست به دست هم دادند تا این فیلم (احتمالا ارزشی از نگاه بعضی حضرات!!) با سلام و صلوات اکران شود و تازه ، چون احتمالا سرمایه گذار قطری و تهیه کننده و پخش کننده، تخم دو زرده کرده بودند قرار بود قیمتش را هم از فیلم محمد(ص) بالاتر ببرند و ملت را با بلیط‌های ۱۵ هزار تومانی بفرستند سینما و به قولی شور و شوق عمومی برای دیدن فروشنده بوجود بیاورند.

برای دیدن فیلمی که در نظام جمهوری اسلامی و با همکاری پردیس‌های سینمایی قرار است اکران شود. فیلمی که می‌گوید حتی اگر یکی هم به زنش تجاوز کرد، مرد نباید خشونت به خرج بدهد. لابد آن طرف آدم بیمار و بدبخت است که به دنبال زنی تن فروش آمده و یکباره خودش را مقابل خانم محترمی دیده است. نباید خشونت به خرج‌دهی چون حتی اگر یک سیلی به او بزنی، ممکن است قلب بیمارش تاب نیاورد و او بمیرد.

و دست آخر اینکه خوب دقت کن و ببین مردی که به زن تجاوز کرده از چه خانواده‌ای و با چه فرهنگ و تفکری است؟ ببین که زنش چطور یا ابوالفضل و یا زهرا ( و مواردی شبیه این) میگوید. شک نکن که او خانواده‌ای مذهبی است. مرد روشنفکر عاشق غلامحسین ساعدی، باید از خیر تنبیه آن خانواده متجاوز مذهبی بگذرد. اصلا آنها آنقدر حقیرند و ذلیل که حتی با یک سیلی قلبش ممکن است از کار بایستد. آن هم توی آن همه خانه... خانه‌هایی که یکیش دارد ترک بر‌می‌دارد و همه باید تخلیه‌اش کنند. خانه‌هایی که یکیش محل زندگی یک فاحشه بوده است. خانه‌هایی که جان مرد توی تئاتر را میگیرد. خانه‌هایی که همه بوی کثافت و ویرانی میدهند... تعجب نکنید. این فیلم قرار است از همین فردا در سینماها اکران شود. آن هم توسط پخش کننده‌ای که دادستان، او را ممنوع الفعالیت کرده است. مثل فوتبالیست‌هایی که دو کارت زرد دارند و سعی می‌کنند دور از چشم داور بمانند تا شاید داور یادش برود و از کارت قرمز جان به در ببرند.

فکر نمیکنید اگر این فیلم اکران شد و خوب فروخت، بهتر است بعد از آن به فکر ساخت و پخش فیلم‌هایی بیفتیم مثل: مهدی مشکی و پاشنه طلا و محلل و مادر زنم عاشق شده و ... گمان کنم اینها دست کم حرمت غیرت را نگاه میداشتند.تازه خدا را چه دیده اید. شاید بعضی نهادها و ادارات هم چرتکه انداختند و دیدند برایشان میصرفد. بعد هم مثلا همه سینماها و پردیسها با هم "بابا خالدار" را اکران کنند... باور کنید اتفاق افتادنش حالا دیگر چندان دور از ذهن نیست.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۲۵
میم الف الف
پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۱۲ ب.ظ

آیا ناراحتی امام زمانمان برای ما اهمیت دارد؟!

رسم تمامی دولت‌ها، لااقل، از ۲۸ سال قبل تاکنون، در مواجهه با مسئله پوشش و حیا و عفت زنان در جامعه،حواله دادن به واژگانی بی سروته و تعریف نشده و لغزان به نام«کار فرهنگی» بوده است!

اولین سئوال که در این وادی بازی با الفاظ مطرح بوده و هرگز پاسخ درست و درخوری نیافته این که: آیا این واژگان غلط انداز و چند پهلو، چه ارتباطی با ادبیات دینی ما دارد؟ آنچه مسلم است کارفرهنگی با هر تعریفی که از آن ارائه شود عین یا ما به‌ازای تقوا و مسئولیت دینی نیست و گرنه چه بخلی از به کار گرفتن واژگان شناسنامه دار و تعریف شده مکتبی می‌تواند وجود داشته باشد تا بخواهیم از یک لفظ لغزنده و پر ابهام مدد جوئیم؟!

فرض دیگر آن که کار فرهنگی برگرفته و متناسب با همان تعابیر مکتبی باشد،که در این صورت باید پرسید مقولاتی مانند عفت و حیا و تقوای اجتماعی از کجای مفهوم این لفظ پرابهام برمی آید؟!

اما در ورای این قیل و قال، بیشتر به نظر می‌رسد بهره‌گیری از واژگان دهان پرکن کار فرهنگی از سوی دولتمردان مسئول، فرستادن مؤمنان و یاران انقلاب در پی نخودسیاه است و یا از باب تعلیق به محال.

زیرا با هیچ توجیهی نظارت و بازدارندگی- که لازمه درمان زخم چرکین و فراگیر بی حجابی و بی عفتی است- با این اصطلاح روشنفکر مآبانه سنخیت و همخوانی ندارد۱، و این در حالی است که تعابیر مکتبی ما همچون تقوا و عفت و حیا، کاملاً واجد ویژگی و جانمایه اثربخشی و بازدارندگی‌اند.

سخن حق در این باب آن است که صرف دانستن و آگاهی از چیزی هرگز موجب ایمان و التزام به آن نخواهد شد. اما در واژه مکتبی حیا، هم آگاهی انسان به نیکی و زشتی مطرح است و هم باور انسان نسبت به اطلاع خداوند بر انسان چنانچه فرموده کتاب مبین الهی است که«آیا انسان نمی‌داند که خدا(او را) می‌بیند»۲ و امام به‌حق ناطق، جعفربن محمد صادق نیز فرمود:«(چون) دانستم(و باور دارم) که خدای متعالی بر من مطلع است،حیا کردم»۳ ضمناً باید دانست مطابق تقریر اهل فن حیا امری فطری است و در سرشت هر انسانی قرار دارد.

حال با این مقدمه، نظری بر واقعیت اوضاع جاری در کوی و برزن جامعه(جامعه‌ای که مثلاً دولت جمهوری اسلامی متولی آن است) رهیافت درمان زخم چرکین و عفونت زای بی حجابی و بی عفتی و بی حیایی، میسور خواهد شد.

زیرا «حیا،نیروی کنترل کننده ایست که توان نظم دهی و مدیریت خود را به انسان می‌دهد. به وسیله حیا می‌توان از آنچه ناهنجاری است،دوری کرد و بدانچه به هنجار است، عمل کرد. فرد باحیا در برابر تکانه‌ها و وسوسه‌های نفس مقاومت می‌کند و آنچه را ناهنجار باشد، ترک می‌کند، هر چند مطابق میلش باشد و آنچه را به هنجار باشد، انجام می‌دهد، هرچند مخالف طبعش باشد»۴

بالاخره نکته تکمیلی بحث آن که چنانچه کسی به هر دلیل خواستار آن شود که زیور حیای فطری را لگدمال هوا و هوس نفسانی خود کند و علیرغم علم و آگاهی به زشتی و پلشتی منکری چون جلوه‌گری و عریانی، بر جولان مفسده‌انگیز خود ادامه دهد، تکلیف چیست؟

پرواضح است که چنین شخصی در واقع در ستیز با خداست و اطلاع و آگاهی الهی بر خود را به پشیزی نمی‌گیرد. طبعاً در مورد چنین اشخاصی ترس بازدارنده و درمان خواهد بود. و باید نیروی بازدارنده حکومت دینی نسبت به تضییع و بلکه توهین به حق خداوند،مرتکب منکر را از تداوم جنگ و ستیزه گری مقابل خداوند بازدارنده باشد. چرا که حیا و خوف هر دو از شاخه‌های تقواست. همان تقوایی که بدون آن خداوند هیچ عملی را از انسان نمی‌پذیرد.

***

اگر سخن از انتظار در میان است، این انتظار طبعاً تکالیف و رهاوردهای ویژه خود را دارد. اگر چه رئیس کشور پایگاه ظهور، خود در پی جهانی سازی غربی(آمریکایی) بدود۵ و چه بسا حال و روز جامعه را در همان مدار بپسندد که امروز جلوه‌های عفونت‌زای آنرا در شکل وشمایل جامعه شاهدیم اما آرمان فرد و جامعه منتظر،جهانی سازی مهدوی با تحقق ظهور آفتاب جانبخش و عالمتاب ولایت، حضرت بقیه‌الله عجل‌الله‌فرجه است، پر واضح است که چنین منتظری به ساز وکارهای آن انتظار راستین پایبند و ملتزم باشد:«دعای دلنشین اللهم ارزقنا توفیق الطاعه.۶ که از ادعیه ارزشمند آن امام همام عجل الله فرجه است، بیانگر مجموعه وظایف فرد و جامعه منتظر است. این دعا درسنامه گرانبهایی است که گرچه در پیکره نیایش انشا شده، آموزنده اوصافی است که مطلوب آن آخرین ذخیره الهی است و آراستگی به آن فضائل برای هر منتظر راستین بایسته است»۷

در اینجا به فراخور مقال به فرازی از این درسنامه اشاره می‌شود:«آفت بزرگی که می‌تواند مانع کارکرد اساسی و ثمربخش این بخش از اجتماع(زنان) شود و آنان را که قادرند عامل سعادت فرد و جامعه باشند به ابزار انحطاط خویش و جامعه شان بدل کند، همانا فقدان صفت هایی است که امام عصر(عجل الله فرجه)آنرا بایسته زنان امت مهدوی می‌داند و آراستگی به آن صفات را از درگاه عزّ ربوبی برایشان در خواست می‌کند:۱- حیا ۲- عفت».۸

حال با مقایسه این وضعیت مطلوب و وضع موجود، به کذب و ناروایی لقلقه‌ای به نام کار فرهنگی آقایان بیشتر پی می‌بریم. وضعیتی که یک توصیف از آن چنین است:«باید اقرار کرد که این فتنه سخت( همان فتنه آرایش و بدحجابی زنان آخر الزمان با توصیفی که پیامبر مکرم اسلام از آن داشته اند) در زمان ما به خوبی مشهود است و دختران و زنان جامعه ما نیز سخت گرفتار این دام‌های شیطانی شده‌اند و حتی ما مسلمانان کار را به جایی رسانده ایم که در یکی از تشرفات، امام زمان(ارواحنافداه) از وضعیت بدحجابی و بی توجهی زنان مسلمان و زیاد شدن فساد و فحشار اظهار ناراحتی و دلشکستگی نموده‌اند.۹ آیا ناراحتی امام زمانمان برای ما اهمیت دارد؟!»۱۰

در ادامه سخن از انتظار، یک بحث این است که حضرت حجت علیه السلام که شیعیان در انتظار ظهور آن موعودالهی هستند و از این جهت آن حضرت امام منتظَر است. در عین حال همو امام منتظِر نیز هست زیرا«کسی که در روی زمین شدیدترین و کامل ترین درجه انتظار فرج را دارد، همان کسی است که کامل‌ترین درجه ایمان را داراست و او در زمان حاضر کسی جز وجودمقدس حضرت بقیه الله‌الاعظم اروحنافداه، که همه مومنان در انتظار اویند، نمی‌باشد. ایشان در حال حاضر بیشترین رنج و مصیبت را به خاطر وقوع معاصی و ظلم‌ها در عالم، متحمل می‌شوند...»۱۱ آن هم چه انتظاری! اما شرح این حرمان۱۲ و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر.


والسلام


پاورقی:

۱- اشتباه نشود تفسیر پیش گفته از کارفرهنگی به معنای خصومت و حساسیت بیهوده داشتن نسبت به این اصطلاح و کاربرد آن توسط همه اشخاص نیست، بلکه منظور صرفاً کاربرد دغلکارانه این واژگان در ادبیات مسئولان مسئولیت گریز است./ ۲- قرآن کریم، س علق،ی۱۴/۳- بحارالانوار،ج۷۸،ص۲۲۸/ ۴- فرهنگ حیا،ص۳۳/ ۵- مستند این گزاره در مقالات«سخن نخست»های پیشین گذشت،آنجا که رئیس جمهور مقدمه ای بر کتاب جهانی سازی مشاور معلوم الحال خود نگاشته بود/ ۶- مفاتیح الجنان، آخرین دعاهای بخش ادعیه اوایل آن کتاب. از این دعا به نام دعای امام زمان(ع)تعبیر می شود/ ۷- «امام مهدی موعود موجود»،اثرآیت الله جوادی آملی،ص۲۰۰/ ۸- همان،ص۲۱۱ / ۹- کتاب شِکوه‌های صاحب الزمان(ع)ص۵۶/ ۱۰- سیمای زن در آخرالزمان،ص۷۰/ ۱۱- سلوک منتظران ص۸۴ و ۸۳ / ۱۲- واژه«هجران»عموماً در مصرع مذکور ثبت شده و جایگزینی واژه«حرمان» به جای آن از تصرفات ما و متناسب با مقال است و نه نشانه املای غلط آن واژه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۱۲
میم الف الف

الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک در مورد بکارگیری کودکان در منازعه مسلحانه" توسط رییس جمهور به مجلس ارسال شد. در این میان چند پرسش به ذهن متبادر می گردد.

۱- "و قتل داوود جالوت"(بقره ۲۵۱)‘ چرا طالوت _حاکم منصوب الهی_بر خلاف حقوق کودکان، داوود کم سن و سال را در منازعه ی مسلحانه به کار گرفت؟

۲- چرا امام حسین به قاسم بن الحسن نوجوان اذن جهاد داد؟

۳- چرا علمای شیعه همگی فتوا داده اند که در هنگام هجوم دشمنان، دفاع از کیان اسلام بر هر مکلفی، چه زن چه مرد و چه بزرگ و چه کوچک واجب است؟

۴- چرا در هشت سال دفاع مقدس این همه رزمنده زیر ۱۸ سال به جبهه ها رفتند و بسیاری از انها به شهادت رسیدند؟

۵- چرا امام فرمود رهبر ما ان طفل ۱۳ ساله ای است که نارنجک به خود می بندد و زیر تانک می رود؟

ظاهرا طالوت (ع)، امام حسین (ع)، همه علمای شیعه و حضرت امام (ره) همگی باید به سازمان ملل و بعضی دولتمردان ما پاسخگو باشند که چرا کودکان را در منازعه مسلحانه بکار گرفته اند.

بنظر می‌رسد بعضی مسئولان ارشد اجرایی با اعتراف صریح و اعتقاد راسخ به اینکه "نمی توانیم مقابل قدرت های بزرگ بایستیم" قصد دارند ارزشهای دینی و انقلابی این ملت را در قوانین و پروتکل ها و ارزش های نظام سلطه بین‌الملل هضم کنند.

۶- و سوال آخر و اصلی اینکه اگر ما می خواستیم با ارزشهای بین‌المللی غربی کشورمان را اداره کنیم چرا انقلاب کردیم و در مقابل قدرتهای بین‌المللی قد علم کردیم؟



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۲۸
میم الف الف
شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۲۹ ب.ظ

شوک‌درمانی دولت در سال پایانی تشدید می‌شود

روند ناکارآمدی‌ها در دولت یازدهم به جایی رسیده است که حامیان دیروز روحانی به منتقدان جدی و سرسخت سیاست‌های دولت در عرصه‌های مختلف تبدیل شده‌اند و هربار به بهانه‌ای به نقد دولت و عملکرد آن می‌پردازند. این روند کار را به جایی رسانده که عده‌ای از همین حامیان دیروز روحانی معتقدند این دولت اولین دولت تک‌دوره‌ای پس از انقلاب خواهد بود. با مهدی محمدی کارشناس مسائل سیاسی درباره ویژگی‌های منحصر به فرد دولت یازدهم در هفته‌دولت به گفت‌وگو نشستیم. محمدی معتقد است دولت تلاش می‌کند ناکارآمدی‌های خود را با شوک‌درمانی جبران ‌کند. پاسخ‌های مهدی محمدی به سئوالات یالثارات پیش‌روی شماست:

دولت تک سیاستی


۱- در مورد عملکرد دولت چند نکته قابل توجه ذکر می شود: تک سیاستی بودن این دولت است. در واقع این دولت از روز اولی که روی کار آمد بجز حل موضوع هسته ای و توافق در این موضوع و توافق با ۵+۱، هیچ برنامه دیگری در هیچ حوزه ای نداشت. حتی در این‌باره که بعد از توافق، چگونه این توافق را تبدیل به رفاه نماید، برنامه ای نداشت. در بقیه حوزه های سیاست خارجی مثل حوزه منطقه‌ای نیز مانند بهم ریختگی ابتدای دولت، این بهم ریختگی امروز تشدید شده است.

در واقع در هیچ یک از حوزه های سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و اجتماعی برنامه خاصی از دولت شاهد نبودیم؛ لذا عملکرد خاصی هم وجو نداشت. در واقع دولت، یک دولت تک سیاستی و تک کارنامه ای است و آن هم توافق هسته ای می باشد. بنابراین مجبور است به هر قیمتی از این تک سیاست و برنامه‌ای که اجرا شده است دفاع کند. این نکته مهم در مورد این دولت است که آسیب بسیار جدی وارد می کند. چرا که همه امکانات و ظرفیتها بر روی یک هدف متمرکز شده است که اگر آن هدف اشتباه انتخاب شده و یا شکست بخورد، خسارتهای سنگینی به کشور وارد می کند و گاهی این خسارات غیر قابل جبران می باشد؛که الان نیز در موضع برجام شاهد آن هستیم.

بازگشت به دوران هاشمی با نسخه بدلی


۲- ویژگی دوم این دولت این است که یک بازگشت جدی از حیث اصول کشورداری به سیاستهای دوران آقایان هاشمی و خاتمی را شاهد هستیم. در واقع سیاستهای آن۱۶ سال یعنی فاصله سالهای۶۸ تا ۸۴ عیناً و تقریباً در این دولت باز تولید شده است، حتی چهره هایی که در این دولت استفاده شده است، همان چهره ها هستند، بنابراین عملاً از لحاظ نحوه اداره کشور و کشورداری الگوی جدیدی در این دولت در همه حوزه ها بویژه اقتصادی ارائه نشده است. استراتژی این دولت در اقتصاد، استراتژی آزادسازی و هضم شدن در اقتصادجهانی، استقراض خارجی، جذب سرمایه گذاری خارجی، بی اعتنایی به تولید داخلی، قطع یارانه به صنایع داخلی و تبدیل شدن به شریک بنگاههای خدماتی و اقتصادی خارجی بوده است،که این سیاستها قبلاً در آن ۱۶ سال اجرایی و تجربه شده است.

از این جهت اساساً این دولت ایده قدرتمند و گفتمان مستقلی نداشته است، لذا به همین دلیل است که می بینیم نتایجی که این دولت گرفته بسیار ضعیف تر از نتایجی است که حتی در آن ۱۶سال گرفته شده است و این بدین دلیل است که آن نسخه، نسخه اصلی بوده و این نسخه، نسخه بدلی است. این دولت نتوانست یگ گفتمان مستقل و قائم به ذات برای خودش تولید کند و از این ناحیه ضربه خورده است.

ولنگاری امنیتی هم رسید


۳-ویژگی سوم این است که این دولت در برخورد و تعامل با طرف خارجی بسیار و شدیداً بی احتیاط است و این عملکرد سبب یک ولنگاری امنیتی شده است. ولنگاری که منجر شده است رهبرمعظم انقلاب نسبت به موضوع نفوذ مجدداً حساس بشنوند و هشدار بدهند. مسائل این موضوع بسیار متنوع است، حجم قابل توجهی از رفت و آمدها تعاملات، قراردادها، توافقات، پیوستن به کنوانسیونهای بین المللی، مذاکرات عادی، مذاکرات محرمانه بین دولت و طرف های مختلف خارجی راجع به طیف وسیعی از موضوعات در حال انجام است که نه اشراف اطلاعاتی کاملی روی آنها وجود دارد و نه موضوعات و نحوه بحث درباره این موضوعات جایی هماهنگ شده و نه روشن است که چه توافقاتی دارد انجام می شود و کدام دسته از این توافقات بدون اجازه نظام در حال اجرا شدن است؛ نمونه خیلی روشن آن نیز این توافقی است که دولت با کارگروه اقدام مالی «اف‌ای‌تی‌اف» در مورد موضوعات مربوط به تأمین مالی تروریسم در حوزه بانکی انجام داده و این توافقات در حال اجراست، اما نگرانی‌های فوق‌العاده جدی و امنیتی در خصوص آن وجود دارد.


اعتدالی که وجود ندارد


۴- ویژگی دیگر دولت این است به رغم ادعای اعتدال و ادعای استقلال از دو جناح اصلی سیاسی کشور و استفاده از ظرفیتهای هر دو جناح، عملاً می بینیم که دولت هم به لحاظ گفتمان و هم به لحاظ سازمانی به سمت اصلاحات گرایش پیدا کرده و ازآنها تبعیت و پیروی می کند و احتملاً در انتخابات۹۶ این گرایش تشدید خواهد شد در واقع استقلال سیاسی و گفتمان دولت به شدت زیر سئوال رفته است.

دولت بی‌حوصله

۵- بحران کارآمدی از ویژگی های دیگر و مهم این دولت است، یعنی دولت از حیث مشکلات واقعی مردم که خودش را به شکلهای مختلف از جمله نظرسنجی ها نشان می دهد، مسائلی که در صدر اولویتهای جامعه قرار دارند از حیث نحوه رسیدگی به اینها و حل این مشکلات و یا لااقل تخفیف این مشکلات، دولت به طور کامل می شود گفت که شکست خورده است.

هیچ مشکل اجتماعی و اقصادی نبوده که در این سه سال دولت یک ورود موفقی به آن داشته باشد و بتواند یک باری را از دوش مردم سبک کند. دولت به شدت مشکل اجرایی و عملیاتی دارد، حتی در مواردی که می‌داند می خواهد چکار کند، ابزارهای لازم و حوصله لازم، مهارت و توانایی لازم برای رسیدن به اهدافش را ندارد.

مثلاً می بینیم که دولت برای حل مسئله ای مثل تورم و رکود می‌آید درب منابع را بر روی مردم و صنایع می‌بندد که این اقدام منجر به عمیق شدن رکود شده است.

در واقع دولت برای حل مشکلات مردم ساده ترین راه را انتخاب می کند و دلیلش نیز این است که اساساً کسانی که در این دولت کار می‌کنند حال و حوصله و توانایی رفتن راههای دشوار و خلاقانه را برای حل مشکلات ندارند.

دولت به کدام سمت و سو می‌رود


به نظر می‌رسد این وضعیت تغییر نخواهد کرد، چون دولت فاقد کارنامه است لذا تلاش می کند تا صورت مسئله های موجود را تخفیف کند و برای پوشاندن ضعفهای عملکرد خود، شوک تولید کند و شوکهایی به فضای اجتماعی و سیاسی وارد نماید. همین تمرکزی که دولت روی کنسرتها انجام داده است هیچ دلیل منطقی ندارد جز اینکه دولت بخواهد ناکارآمدی و ضعفهای خود را در حوزه های اقتصادی و حتی در حوزه سیاست خارجی و دیپلماتیک و به ویژه برجام پوشانده شود و توجهات به سمت دیگری جلب بشود و یقیناً این روند تا نزدیک های انتخابات تشدید نیز بشود.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۲۹
میم الف الف
چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۳۳ ب.ظ

دین‌داری با چاشنی بی حجابی!

در روزهایی که عده‌ای شیپور برداشته‌اند و از ته آن در حمایت از ماهواره حنجره پاره می‌کنند و هر روز به بهانه‌ای بر طبل قانون‌گریزی می‌کوبند، ماهواره‌ای‌ها به غارت حیا و عفت زنان و دختران مشغولند. اینکه اجنبی‌ها تلاش می‌کنند تا سبک زندگی مردم و بویژه زنان جامعه را غربی کنند و عریانی زنان! چه در رفتار و چه در پوشش را کلید زده و تشدید کنند بر کسی پوشیده نیست اما اینکه عده‌ای که وظیفه‌شان تعالی فرهنگ انقلابی و اسلامی است کار و بار خود را رها کرده و در حمایت از آزادی ماهواره این گنداب غربی‌ها یقه بدرانند و اجنبی‌دوستی‌شان را تابلو کرده و در دست بگیرند ،‌از عجایب و تحفه های تازه اعتدال است. لذا در این نوشتار برآنیم که برخی شواهدی که پروژه این روزهای ماهواره ‌ها برای زنان مسلمان بر ملا می‌کند را بازخوانی کنیم:

شاید اصلی‌ترین مسئله تبلیغات ماهواره را بتوان در حوزه مدل‌سازی برای پوشش زن ایرانی توصیف کرد. د رواقع حذف پوشش اسلامی و مطالبه برای عریانی به سبک غربی شاه‌کلید تغییرات اساسی در حوزه زنان و بعد تعمیم آن به ساختار نظام سیاسی و اسلامی ایران است.

مصادیق تبلیغ برای عریانی به دلیل گستره و سابقه آن موضوع جدیدی نیست و در مورد آن بسیار گفته شده است، اما یکی از ابعاد جدید این مسئله که امروز در شبکه‌های ماهواره‌ای به شکلی هماهنگ تبلیغ می‌گردد، بی‌حجابی در عین دین‌داری است! به عبارت دیگر القای این مسئله که دین‌داری مقوله‌ای جدا از حجاب است، غیر از مطرح شدن در مباحث نظری و بحث‌های دینی در این شبکه‌ها به شکلی زیر پوستی نیز با ارائه مدل‌هایی در این زمینه مطرح می‌شود که نمونه آن را می‌توان به تصویر کشیدن زنان ظاهراً باحجابی عنوان کرد که با نامحرم دست می‌دهند، دیده‌بوسی می‌کنند و در چنین جمع‌هایی می‌رقصند و آواز می‌خوانند.

حتی در این زمینه برخی از سریال‌های عموماً ترکیه‌ای در شبکه‌های ماهواره‌ای این‌گونه نمایش می‌دهند که می‌توان در عین مسلمان بودن مشروب نوشید و گوشت حرام خورد! از نمونه‌های این مضحکه می‌توان به استفاده از خواننده محجبه در برنامه آکادمی موسیقی گوگوش، یا نمونه‌هایی در برنامه بفرمایید شما نام برد که در عین ادعای پایبندی به اعتقادات دینی و مذهبی از ارتباط، دیده‌بوسی و عریانی در کنار مردان ابایی ندارند.

مُد نیز مسئله‌ای کاملاً گره خورده به مسئله حجاب است، زیرا نفی حجاب بدون ارائه الگوی جایگزین موفقیت چندانی نخواهد داشت. کسب منزلت اجتماعی از طریق نمایش سلیقه موضوعی است که بدون شک اکنون در بخشی از جامعه ایران پذیرفته شده و بدون شک اصلی‌ترین خواستگاه آن نیز ماهواره است. در این میان الگوهای ارائه شده برای پذیرش مدلی خاص از پوشش به عنوان مُد روز در عین سعی برای نمایش ظاهری پوشیده (آنطور که جامعه زنان ایران با سابقه باورهای مذهبی و سنتی حاضر به پذیرش آن باشند)، تلاش می‌کند پوششی تحریک کننده را رواج دهد. شاید واژه «حجاب اروتیک» که چندی پیش برای اولین بار در یکی از مقالات سایت بی‌بی‌سی مطرح شد، تعریفی کامل برای این نوع از پوشش باشد. استفاده از پوششی به نام ساپورت از نمونه‌های این تبلیغ است که برای اولین بار توسط یک شبکه ماهواره‌ای در نوروز سال ۹۱ تبلیغ شد و متأسفانه به سرعت در بخشی از جامعه ایران فراگیر شد. این در حالی است که این نوع از لباس پیش از این هم در جامعه وجود داشته ولی به هیچ گاه به عنوان لباسی برای حضور در انظار عمومی استفاده نمی‌شده است.

برخی برنامه‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای نیز برای زندگی غربی و تعریف خود از آزادی برای مخاطب زن ایرانی تصویر‌سازی می‌کنند. این سبک از برنامه‌‌سازی حس هم‌ذات پنداری با مخاطبان داخل کشور ایجاد می‌کند که در نهایت در برخی موارد یا در دراز مدت موجب تأثیرپذیری نیز می‌گردد. سوژه ‌های زن این برنامه عموماً درگیر زندگی‌های مجردی و با جمع دوستان بوده، بدون هیچ‌گونه قیدی لباس می‌پوشند، با نامحرم ارتباط برقرار می‌کنند و در بیان سلایق و خواسته‌های خود نیز یک زندگی غربی را به عنوان مطلوب خود معرفی می‌کنند.

همه اینها در حالی است که در این برنامه فقط ۴ شب از ۴ میهمانی به تصویر کشیده می‌شود و به نوعی با سانسور بخش‌های مشکل و سخت زندگی این افراد، جنبه‌های تنهایی، اجبار برای برخی مشاغل غیر متناسب و حتی پست و دور از شأن زن ایرانی و... فقط تصویری از چند لحظه لذت و خوشی این افراد بازنمایی می‌گردد و در نهایت این سبک از زندگی به عنوان مدلی مناسب و معیار برای مخاطب به تصویر کشیده می‌شود.

گفتمان‌سازی در خصوص نقش محدود زنان در جامعه ایران و رقابت بی‌معنی میان زنان با مردان برای حضور در عرصه‌‌هایی از اجتماع که اساساً با سنخ ، روحیات و قابلیت‌‌های ذهنی زن همخوانی ندارد، یکی دیگر از محورهای تبلیغ شبکه‌های ماهواره‌ای برای تأثیرگذاری بر جامعه زنان ایران را تشکیل می‌دهد.

برنامه‌های گفتگو محور شبکه‌های ماهواره‌ای، خصوصاً آنها که در حوزه سبک زندگی فعالیت می‌کنند، به شدت بر مسائل حقوقی زنان تأکید دارند. در این برنامه‌‌ها که دامنه گسترده‌ای نیز در حوزه برنامه‌های خبری و سریال‌ها نیز دارد مسائلی مانند حق طلاق، ولایت پدر بر دختر، چند همسری، حضانت و نگهداری کودکان و... مورد بحث و بررسی واقع می‌شوند. در این میان آنچه به عنوان الگوی صحیح به زن ایرانی القا می‌گردد در واقع یک مدل کاملاً غربی است و برای رسیدن به این مدل نیز راه‌کارهای حقوقی و روش‌های مبارزه مدنی پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۳۳
میم الف الف