یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم

یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم


اگر بند بند استخوان‌های مان را جدا سازنند، اگر سرمان را بالای دار ببرند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتش‌مان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگان‌مان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‌نامه‌ کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم. ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پا برهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم بر نمی‌داریم.


افسران - چقدر فحش دادن به محمود برای صندلیهای خالی!!!  فک کنم افتاده زمان ناهار و چای اینقد صندلیها خالیه!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۲:۲۰
میم الف الف


افسران - هزاران حاجی قربانی پیش پای یک حرامزاده سعودی


افسران - کی می کنیم ریشه آل سعود را...


افسران - همسر هاشمی رفسنجانی: من روابط ایران و عربستان را درست کردم

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۷:۵۵
میم الف الف
شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۵ ق.ظ

زن و موبایل ....!

طنز شبکه های اجتماعی, طنز زنانه



از آن روزی که اینترنت بنا شد
زن خونه ز مرد خود جدا شد

 

 نه چای آماده و نه استکانی  
دریغ از پختن یک لقمه نانی

 

سر صبحی که پی جو تا سحرگاه
موبایلش روشنه هر گاه و بی گاه

 

 گهی اینترنت و واتس آپ و گه چت  
پیامک میزنه این خط به اون خط

 

 خیالش نی بچه ش داره میمیره
خوراکش خورده یا اینکه نخورده

 

 خیالش نی که مردش خسته و زار  
میاد خونه شبانگاهان سر کار

 

سرش توی موبایلش هی میخنده  
پیامک میزنه خالی میبنده

 

 بجای همدمی با مرد خونه
موبایلا روز و شب همدمشونه

 

الهی این موبایلا را تو بشکن  
دل بیچاره ی مردا رو نشکن

 

قدیما مرد و زن همراه و همدل  
حالا همدم شده خط ایرانسل

 

الهی کابل اینترنت جدا شه  
موبایلا از دست زن ها رها شه

 

 از آن روزی که این تانگو بنا شد
زن خونه ز مرد خود جدا شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۸:۲۵
میم الف الف
جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۰۰ ب.ظ

نامه یک دانش آموز به رئیس جمهور

افسران - این خدا همان کدخداست آقا؟!!!!



جناب رئیس جمهور محترم

از شما تشکر می کنیم که این فرصت را در اختیار ما قرار داید تا پرسشگر باشیم و سوالهایمان را بپرسیم. آقا امروز که روز اول مهر بود اتفاقا روز  هم بود و ما مشغول به خواندن دعای  در روز عرفه شدیم. در این دعا اما حسین گفته: انت الذی  ، انت الذی  ، انت الذی  ، انت الذی  و ... 
آقا فارسی اش را هم زیرش نوشته بود. یعنی تویی که نعمت می دهی، تویی که بی نیاز می سازی، تویی که روزی می دهی، تویی که برای ما کافی هستی. یعنی اینها را به  می گوید. بعد پرسیدیم خدا این کارها را به تنهایی انجام می دهد یا کسی هم کمکش میکند؟ گفتند خدا شریکی ندارد. حتی در قرآن گفته خداست که بادهای بشارت آور را میفرستد و آب را از آسمان به اندازه نازل می کند. 
پس این خدا همان  ست درست است؟
آقا ولی اینها هیچ اسمی از کدخدا نمی آورند.اما آب و نان ما هم دست کدخداست. درست است؟ پس آن کسی که روزی می دهد، آب برای ما می فرستد و با وجود اوست که ما بی نیاز می شویم، همان کدخداست درست است؟ آقا ببخشید ما چون  یم زیاد می پرسیم. 
آقا می گویند زمان امام حسین هم یک کدخدایی بوده که اسمش یزید بوده. آقا می گویند امام حسین تشنه شهیدشد.

 کاش آن زمان شما بودید و با این تدبیری که دارید کمکشان می کردید.
شاید اگر شما بودید سایه جنگ از سر امام حسین و خانواده اش برطرف می شد. 
می گویند امام حسین  بوده اگرنه که  می کرد و خودش و خانواده اش را به کشتن نمیداد. 
خب یزید برای خودش یک امپراطوری داشته. با چند نفر اهل و عیال که نمی شود با یک امپراطوری جنگید!!!!!
بالاخره اگر کوتاه می آمد، آنها هم آب را باز می کردند و یک
 ی انجام می شد و همه چیز به خیر و خوشی و عاقبت بخیری تمام می شد و به جای جنگ و خونریزی چهره رحمانی اسلام را به جهانیان معرفی می کرد. مثل برادر بزرگش امام  که نجنگید. البته آقا می گویند امام حسن یار نداشت که بجنگد، می گویند اگر یار داشت او هم می جنگید درست است؟ اینها اصلا همه شان افراطی هستند. 
می گویند امام حسین حج را هم ناتمام گذاشته و به کربلا رفته. ظاهرا خیلی  بوده.از این آدمهای افراطی ودلواپس الان هم در جامعه ما زیاد هستند. آقا می گویند امام حسین گفته مرگ با عزت بهتر است از زندگی با ذلت. آقا شما معنی این جمله را می
دانید؟ 
آقا مگر عزت این نیست که برویم پیش کدخدا خودمان را شیرین کنیم تا شاید چیزی گیرمان بیاید؟ آقا می گویند امام  هم از همین افراطی ها بوده نه؟
میگفته کدخدا هیچ  نمی تواند بکند. البته اینها همه شان یک  هستند. اینها را جدی نگیرید. اکثریت بچه پولدارهای  پشت شما هستند. همین برای شما کافی است...



آقای رئیس جمهور در نهایت خیلی متشکریم که فرصت پرسش را به ما دادید.
اما از پرسش مهمتر، پاسخی است که باید داده شود. منتظر پاسخ شما هستیم.



یک دانش آموز روستایی (آقا راستی ما روستایی هستیم جواب ما رو می دید؟)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۸:۰۰
میم الف الف
پنجشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۷ ب.ظ

مرعشی خودش بی شرف است

افسران - مرعشی خودش بی شرف است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۸:۱۷
میم الف الف
یکی از پدیده‌های عجیبی که سه دهه بعد از انقلاب فعالیتش به‌صورت خزنده شروع شد تلاش برای عادی سازی تکخوانی زنان بود!

شاید اولین تلاشها انتشار و برگزاری قطعاتی با همخوانی زنها کنار مردان بود. آرام آرام میزان صدای زنان در این قبیل آثار بالاتر رفت و به جایی رسید که حتی گاهی صدای مرد فقط به‌عنوان یک زیرصدا برای توجیه خوانندگی زنان بود.

اما یکی دو سال اخیر اتفاق عجیبی افتاد. گروهی به نام ماه بانو تمام احتیاط‌‌ها را کنار گذاشت و به‌صورت منسجم شروع به ضبط و توزیع آثاری با تکخوانی کامل خانم‌ها کرد. این گروه مرکب از چند خانم و یکی دو مرد بود. خانم‌هایی با آرایش‌های تند و غلیظ و با لباس‌های رنگارنگ و طراحی صحنه‌ای که می‌توانست به لحاظ بصری مخاطب را جلب کند.

صدا هم عموما تکخوانی و گاهی در بعضی قطعات همخوانی دو خانم و گروه بود. بعضی قطعات هم کاملا ریتمیک بود و یا به‌صورتی بود که می‎شد با آنها ضرب گرفت.

اما این پایان ماجرا نبود. گروه که می‌دید اعتراضی رسمی به‌وجود نیامده است قدم تند کرد. در زمانی که سخنرانی و مصاحبه یا حتی تبلیغ در شبکه‌های ماهواره‌ای و معاند ممنوع بود یکباره چند قطعه تصویری باکیفیت از این گروه و تکخوانی خواننده‌های زن آن در بسیاری از شبکه‌ها پخش شد.

پخش شدن بی محابای این قطعات از شبکه‌های ماهواره‌ای و با کیفیت اچ.دی هم درستی این شائبه را بسیار کمرنگ می‌کرد که احتمالا فیلم‌ها بدون اجازه گروه بوده یا به بیرون درز کرده و ...که اساسا اغلب این شبکه‌ها هیچگاه بدون اجازه مسئول قانونی گروه اقدام به پخش این قطعات و درگیر شدن با قانون را نمی‌کنند.

این حرکت عجیب که به‌نوعی اعتراض به عدم اجازه تکخوانی زنان هم تلقی می‌شد، درنهایت با اعتراض رسانه‌ها و مردم موجب واکنش دستگاه قضا شد. این گروه از سوی دادگاه عمومی و انقلاب مورد بازخواست قرار گرفتند. اما بر اساس خبر خبرگزاری فارس تمام اعضای گروه تبرئه شدند!

لازم به ذکر است طبق اعلام بعضی رسانه‌ها، چندی پیش گروه «ماه بانو» در لندن کنسرتی با تک خوانی خانم‌ها و به پاسداشت زنان خواننده پیش از انقلاب و در سالروز روز جهانی زن برگزار کرد و بعد از اعضای آن به صورت گروهی «کشف حجاب» کردند! و تصویرشان در شبکه‌های اجتماعی پخش شد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۷:۵۵
میم الف الف
سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ب.ظ

عرفه تاعاشورا


افسران - عرفه تاعاشورا


روزی که بدان دل بسته بودیم که ما را گفته بودند اگر در لیالی‌قدر آمرزیده نشدید، عرفه را دریابید... و آمدنش را انتظار می‌کشیدیم و بعد از گذر نه شب از ذی‌الحجة‌الحرام از راه می‌رسد کم‌کم و یکباره ذکر یونسیه در روح‌ها، جان می‌گیرد.

روز نیایش؛ روز نجات است. لحظاتی استثنائی برای دست به دامان خدا شدن و بخشایش... ذکرهای شریف و خاصی در عمق وجود، جان می‌گیرند و لبها مترنم می‌شود به زمزمه‌های؛ یس... کهیعص... یس آرام می‌کند و کهیعص می‌آشوبد... مگر می‌شود عرفه برسد و صحبت از عرفات باشد و یاد حسین علیه‌السلام غوغا نکند؟...

عرفه را روز نیایش دانسته‌اند. روزی که خداوند فراخوان عمومی داده است برای آنکه بندگانش ساعات را به ستایش و حمد و طلب بخشایش بگذرانند... و آیا روزی که خداوند انسان را به ستایش و تحمید و ذکر خویش دعوت نموده، عید نیست؟

حالا بماند که توقف حسین بن علی علیه‌السلام در عرفات، در آن واپسین حج خویش، آن حج نیمه تمام،... عرفات را، حال دگری داد، شور دگری بخشید و سرزمین عرفات را به مقام و به جایگاه «شناخت» رساند...

عرفه روزیست چون لیالی قدر! با این فرق که تمام ثانیه‌هایش به نام و یاد و ذکر سیدالشهداء علیه‌السلام گره خورد... اصلا حسین علیه‌ا‌لسلام، عرفات و عرفه را منزلت شناخت بخشید و نیایش با تدبر را به بشر آموخت. تا بدانجا که استحباب روزه، روزی تا بدین حد حیاتی و مهم و پرفضیلت را مشروط کرده‌اند به اینکه اگر باعث ضعف و بی‌حالی و بی‌حالی در دعا و نیایش گردد...

و میان آن‌همه دعا که برای چنین روزی سفارش شد؛ دعایی که حسین بن علی علیه‌السلام با حال کربلایی و دیدگان اشکبار خواند ماندگار هماره روزگاران شد...

باید که پاک شد، حضور قلب یافت، از دنیا و تعلقاتش دل کند و با تمام وجود خویش را در محضر رب العالمین دید... سپس به لسان و لهجه‌ی قدسی حسین علیه‌السلام اقتدا نمود و کلمات دعای عرشی عرفه را خواند. دعایی که هر فرازش، آن چنان زلزالی در جان مستعد دریافت نور بیفکند که امیدی نباشد برای رسیدن به فراز بعدی!

ابتدا به خواندن دعا که کنی، حتی اگر بر تمام شیدایی‌ات برای حسین علیه‌السلام غالب بیایی، و تصور حالات و اشکهای حسین علیه‌السلام را به گاه قرائت دعا، تاب بیاوری... میخواهی با کلماتی که نظیری برایشان سراغ نداری، چه کنی؟ میخواهی با این قیامت چه کنی وقتی به این بیندیشی که حسین علیه‌السلام تمام آنچه (از علائق مجاری نور بصری گرفته تا... و دمی و شعری و بشری و عصبی) در دعایش گواه آورد برای شهادت به یگانگی خدا و حمد و سپاس پروردگار عالم و همه را در کربلا، در راه خدا تقدیم نمود...

هر سطر این دعا دل تو را به شناخت‌نو می‌رساند و متوجه مقام صفر بندگی‌ات در برابر بی نهایت خدایی رب‌العالمین می‌کند و چون به انشاء‌کننده آن توجه کنی یک دل تو را به عاشورا می برد و یکایک مصائب یوسف کربلا علیه‌السلام را برایت روضه خوانی می‌کند...

چه سرّی است که عرفات و عرفه با حسین علیه‌السلام گره خورد؟ نمی‌دانم... همین اندازه می‌دانم که عرفات را حسین بن علی علیه‌السلام، منزلگاه شناخت نمود. مقام شناخت. موقعیت شناخت.

و اصلا باید که عرفات را «موقعیت حسین بن علی علیه السلام» در منظومه معظم حج ابراهیمی دانست.

همین اندازه می‌دانم که چه در عرفات باشی و چه از دور عرفه بخوانی، باید که به مقام شناخت برسی... چنانچه سیدالساجدین علیه‌السلام به کسی که از حج بازگشته بود فرمود: آیا خدا را آنگونه که باید به او معرفت بیابی، در عرفات شناختی و دانستی که زمامدار تو اوست و بر تمام کارهای آشکار و پنهانی تو آگاه است و از آنچه در قلب تو می‌گذرد باخبر است؟

عرفه... تو گویی قلب سال است! که؛ اگر عرفه را از روزهای سال حذف کنی، حتما تمام ایام سال، به سان سرگشته‌ها، دنبال گمشده‌ای می‌گردی... و در آخر می‌فهمی آنچه گمشده، خود تویی!

بدون حسین علیه السلام، هستی طعم و عطری ندارد. هستی، هستی ندارد. بدون حسین علیه السلام، هیچ ایمانی دوام و ثبات و استقراری ندارد، هیچ شناختی عمق ندارد و هیچ راز و نیازی، شایسته آن نیست که بالا رود و تعبیر گردد...

بدون حسین علیه‌السلام، معنی نیز معنای خویش را از دست می‌دهد...
و اصلا باید که عرفات را «موقعیت حسین بن علی علیه السلام» در منظومه معظم حج ابراهیمی و عرفه را «موقعیت شناخت» به واسطه تعلیم دعای عرشی حسین بن علی علیه‌السلام دانست.

عرفه، منزلگاه شناخت اصیل و جاودانه است و حسین علیه‌السلام معلم هماره‌ی این شناخت اصیل و جاودانه. حسین علیه‌السلام عرفه می‌خواند و... غروب از راه می‌رسد و قافله کوچک از جان گذشتگان به میقات کربلا می‌رود تا «و فدیناه بذبح عظیم » محقق گردد و خداوند، قربانی مقبول و شایسته و برگزیده را بخواند و شریان حسین علیه السلام در مقتل عشق بریده شود و جسم نازنین و هزار زخمش به زیر سم ستوران، شهادت به کلمه کلمه آنچه در عرفات خواند دهد و حسین علیه‌السلام، با دردها، با زخم ها، با جراحات، با مصائب بی شمار، عبودیت را به بشر بیاموزد...

حسین علیه السلام به کربلا می‌رود و عرفات الی الابد دلتنگ یوسف یگانه‌ی محمدی صلی الله علیه و آله می ماند...

شاید اگر دم دم‌های غروب نگاهی به صحرای سپیدپوش عرفات کنی، و یا از هرکجای عالم به آسمان خونرنگ نظری بیفکنی مفهوم سخنم را دریابی و در دلتنگی عرفات و عرفه سهیم گردی...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۶
میم الف الف

روز هشتم ذی‌الحجة معروف است به «یوم الترویه». یکی از سؤالاتی که درباره حضرت سیدالشهداء(ع) در دهه اول ذی الحجه مطرح می‌شود این است که چرا امام حسین علیه‌السلام حج خود را در روز «ترویه» ناتمام گذاشت و مکه را ترک کرد.

مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی به این شبهه پاسخ گفته است که در ادامه می‌خوانید:

قبل از آن که به تحلیل تاریخى این پرسش بپردازیم، باید این نکته را متذکر شویم که از دیدگاه فقهى، این سخن مشهور که امام حسین علیه‌السلام حج خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زیرا امام در روز هشتم ذى حجه «یوم الترویه» از مکه خارج شد (۱).در حالى‏ که اعمال حجّ که با احرام در مکه و وقوف در عرفات شروع مى‏‌شود از شب نهم ذى حجه آغاز مى‌‏شود. بنابراین، امام اصولاً وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نیمه تمام گذارد.

بله، مسلماً آن حضرت در هنگام ورود به مکه، عمره مفرده انجام داد و چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکه و احتمالاً در فاصله‏‌هاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حج نمى‌‏شود. در برخى از روایات تنها از انجام عمره مفرده از سوى حضرت سیدالشهدا(ع) سخن به میان آمده است.(۲)

گرچه معروف و مشهور است و در برخی کتاب‌ها مانند «الارشاد» شیخ مفید آمده که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرد و طواف و سعی انجام داد و از احرام بیرون آمد چون نمی‌توانست حج خود را تکمیل کند. (۳) ولی به نظر بعید می‌آید که آن حضرت به احرام حج محرم شده باشد چون کسی که می‌خواهد اعمال حج را انجام دهد علی القاعده روز هشتم یا روز نهم ذی الحجه محرم می‌شود و جهتی برای محرم شدن زودتر از موعد مقرر نیست.

برای تایید این مطلب روایاتی در کافی نقل شده که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ فِی أَشْهُرِ الْحَجِّ مُعْتَمِراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى بِلَادِهِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ إِنْ حَجَّ فِی عَامِهِ ذَلِکَ وَ أَفْرَدَ الْحَجَّ فَلَیْسَ عَلَیْهِ دَمٌ فَإِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع خَرَجَ قَبْلَ التَّرْوِیَةِ بِیَوْمٍ إِلَى الْعِرَاقِ وَ قَدْ کَانَ دَخَلَ مُعْتَمِراً .(۴)

از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمود: امام حسین(ع) قبل از روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد در حالی که قبلا در ماه حج با احرام عمره، به قصد انجام عمره وارد مکه شده بود و عمره انجام داده بود.

از این روایت بر نمی‌آید که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرده باشد.

در روایت دیگر امام صادق(ع) فرمود:

قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع فِی ذِی الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ یَوْمَ التَّرْوِیَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ یَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِی ذِی الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا یُرِیدُ الْحَجَّ .(۵)

امام حسین(ع) در ماه ذی الحجه عمره انجام داد و سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد و کسی که نمی‌خواهد حج انجام دهد می‌تواند عمره انجام دهد.

بله، مسلماً آن حضرت در هنگام ورود به مکه، عمره مفرده انجام داده و چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکه و احتمالاً در فاصله‏‌هاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حج نیست و شاید وقتی که خبر دار شد که نیروهای مخفی یزید قصد ترور آن حضرت را در حرم دارند، تصمیم گرفت به سوی عراق حرکت کند آن زمان امام حسین(ع) برای انجام یک عمره دیگر محرم شد و آن را تکمیل کرد و از احرام خارج شد و در روز ترویه یعنی هشتم ذی الحجه به سوی عراق از مکه خارج شد.

از نقطه نظر تاریخى بالأخره این پرسش باقى است که با وجود آن که یکى از علل انتخاب مکه، داشتن فرصت مناسب براى تبلیغ دیدگاه خود بود؛ چرا در این شرایط زمانى ویژه که اوج حضور حاجیان از سرتاسر نقاط مختلف در مکه، عرفات و منا است و بهترین فرصت تبلیغى براى آن حضرت فراهم آمده است ناگهان مکه را ترک کرد؟

به طور خلاصه مى‏‌توانیم علل این تصمیم ناگهانى را چنین ذکر کنیم:

۱- احتمال خطر جانى‏

از برخى عبارات امام حسین(ع) که در مقابل دیدگاه شخصیت‌‏هاى مختلفى که با بیرون رفتن آن حضرت از مکه و حرکت به سوى کوفه مخالف بودند، ابراز شده چنین بر مى‏‌آید که امام علیه‌السلام ماندن بیشتر در مکه را مساوى با بروز خطر جانى براى خود مى‏‌دانست؛ چنانکه در جواب ابن عباس مى‏‌فرماید: «کشته شدن در مکانى دیگر براى من دوست داشتنى‏‌تر از کشته شدن در مکه است»(۶)

نیز به عبداللَّه بن زبیر فرمود: «به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکه کشته شوم، براى من دوست داشتنى‏‌تر است تا آن که به اندازه یک وجب در داخل مکه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر من به لانه‏‌اى از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آن چه را از من مى‏‌خواهند، به دست آورند» (۷)

نیز به برادرش محمد حنفیه، به صراحت از قصد ترور یزید در محدوده حرم امن الهى نسبت به جان خود سخن به میان آورد .(۸) بالاخره در بعضى از متون به صراحت سخن از این مطلب به میان آمده که یزید، عده‌‏اى را همراه با سلاح‏‌هاى فراوان براى ترور امام حسین(ع) در مکه فرستاده بود. (۹)

۲- شکسته نشدن حرمت حَرَم‏

در ادامه برخى از عبارات پیش گفته، تذکّر این نکته از سوى حضرت سیدالشهدا(ع) وجود داشت که نمى‏‌خواهد حرمت حرم امن الهى، با ریخته شدن خون او در آن شکسته شود؛ گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموى باشد.

آن حضرت این مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبیر و به گونه تعریض‌‏آمیز نسبت به او که بعدها در مکه موضع گرفته و لشکریان یزید حرمت حرم را خواهند شکست به صراحت بیان مى‏‌دارد. ایشان در جواب ابن زبیر مى‏‌فرماید:.«پدرم (على علیه‌السلام) براى من نقل کرد که در مکه قوچى است که به وسیله آن حرمت شهر شکسته مى‏‌شود و من دوست ندارم که مصداق آن قوچ باشم».(۱۰)
-----------------------------
پی‌نوشت‌ها:
۱. واقعة الطف، ص۱۴۷

۲ . وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۲۴۶، کتاب حج، باب ۷، ابواب العمرة ج ۲ و ۳.
۳ - شیخ مفید، الارشاد ج ۲ ص ۶۸ .
۴و۵- الکافی ج: ۴ ص :۵۳۶
۶.ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۱۵۹.
۷.واقعة الطف، ص ۱۵۲.
۸.سید بن طاووس، لهوف، ص ۸۲..
۹.همان،ص۸۲.
۱۰ . ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج ۲، ص ۵۴۶.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۵۶
میم الف الف
دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۲۱ ب.ظ

چه خبره....؟؟؟؟!!




در حالیکه بحث اول جوانان این مملکت در دو روز گذشته اختلاف بر سر اجرای دو کمدین برنامه خندوانه بوده،

شیعیان منطقه فوعه و کفریا از دیروز از شش جهت در حمله شدید قرار گرفتند و زنان و دختران از مراجع تقاضای فتوای خودکشی در صورت ورود نیروهای تکفیری کردند...

اینجا دعوا داریم که کدامیک از کمدین ها بیشتر و بهتر میخندانند آنجا دعوا دارند که کدامیک اول خودکشی کنند تا روی زشت تکفیر و تکفیریان را نبینند....

خدایا ما را ببخش که گرفتار غفلتیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۲۱
میم الف الف

روزگاری وقتی گفته می‌شد که فلان فیلمفارسی یا مثلا فیلم شبه‌روشنفکری، کپی فلان فیلم خارجی است، اگر چه آن فیلم خارجی، فیلم مطرحی محسوب شده و حتی بعضا علاقمند تماشایش بودیم اما عمل کپی نعل به نعل از آن و ساختن یک فیلم به اصطلاح ایرانی را علیرغم تغییر نام‌ها و برخی صحنه‌ها، ناپسند، سطحی‌نگرانه و غیرهنری تلقی می‌کردیم. توضیح آنکه کپی‌برداری اساسا با الهام یا درس گرفتن از آثار هنری متفاوت است.

موضوع اقتباس ادبی یا سینمایی که حاصلش می‌تواند چندین نسخه فیلم طی سال‌های مختلف و از زاویه نگرش فیلمسازان گوناگون باشد هم امری قابل قبول است. اما کپی سیر تا پیاز قصه یک فیلم و صحنه‌پردازی‌ها و حتی دیالوگ‌ها و کوچترین حرکات و رفتار شخصیت‌های آن بدون کاربرد هیچگونه خلاقیت، به هیچ وجه نمی‌تواند عنوان برداشت هنری یا الهام سینمایی و یا اقتباس را داشته باشد.

متاسفانه این عمل در سال‌های پس از انقلاب هم در عرصه سینمای ایران ادامه یافت و کوس این رسوایی تا آن حد در همه جا پیچید که گفته می‌شد تهیه‌کنندگان و تولید‌کنندگان فیلم، نوار ویدئویی فلان فیلم خارجی را در اختیار نویسنده و کارگردان قرار داده و از وی می‌خواهند با کمی تغییرات در عناوین و صحنه‌های غیرقابل نمایش، عین آن را ساخته و تحویل دهند! اما تاسف بیشتر آنجا بود که فیلم‌های خارجی کپی شده، حتی از میان آثار مطرح و خوش ساخت هم انتخاب نشده و اغلب از میان آثار بسیار تجاری و ضعیف و ساده پسند بیرون می‌آمد!!

کار کپی و تقلیدهای تصویری به سینما محدود نشد و با گسترش ماهواره‌ها و کانال‌های ماهواره‌ای، به تقلیدهای سطحی و ساده‌نگرانه از برخی‌ برنامه‌های بعضا سخیف شبکه‌های ماهواره‌ای کشید، خصوصا از شبکه‌های فارسی زبان که به اعتراف خودشان اغلب از سطح استاندارد برنامه‌های تلویزیونی بسیار عقب هستند.

انگار همان توهمی که گریبان آن تولیدکنندگان فیلمفارسی را گرفته بود که گویا بیننده فیلم‌های سطحی و تجاری خارجی در بین تماشاگران سینمای ایران، فراوان بوده و همین امر می‌تواند فروش کپی فارسی آن فیلم‌ها را هم زیاد کند، در سال‌های اخیر به مقلدان برنامه‌های ماهواره‌ای هم سرایت کرد و موجب شد که سخیف‌ترین برنامه‌های شبکه‌های فارسی زبان خارج کشور و حتی دکور و ساختار و طرز رفتار مجریان آن‌ها نیز کپی شود!

ضمن احترام به همه برنامه‌سازان و مدیران متعهد و خلاق‌ رسانه ملی بایستی ابراز تأسف کرد که این تقلیدهای سبک و کپی‌برداری‌های سخیف، مدتی است به بعضی برنامه‌های این رسانه نیز سرایت کرده و در حالی که رسانه ملی و برنامه‌هایش باید سرمشق و الگوی دیگر رسانه‌ها باشد، بعضاً ضعیف‌ترین برنامه‌ها و سبکسرترین مجریان کانال‌های آن سوی آب‌ها، با دم دست‌ترین شیوه‌ها، مورد تقلید قرار می‌گیرند.

به خاطر دارم حدود ۱۵ سال پیش یکی از هنرپیشگان و برنامه‌سازان فراری که عناد و دشمنی‌اش با انقلاب و نظام اسلامی را هیچگاه پنهان نکرده و از شناخته شده‌ترین ضد انقلابیون به اصطلاح هنری در میان جماعت لس‌آنجلس‌نشین به شمار می‌رود، در یکی از مصاحبه‌هایش اعتراف کرد که تمام شبکه‌های تلویزیونی فارسی زبان در خارج از ایران، همه تلاش و کوشش و آرزویشان این است که به لحاظ کیفیت برنامه‌های تولیدی به پای شبکه‌های تلویزیونی جمهوری اسلامی برسند!

اما متأسفانه پس از این سالها، اینک شاهدیم که تمام تلاش و کوشش برخی برنامه‌سازان تلویزیون جمهوری اسلامی این است که از سخیف‌ترین برنامه‌های همان شبکه‌های فارسی زبان کپی بردارند!! شاید بتوان نخستین حرکت در این مسیر را کپی‌برداری (البته ساختاری و نه محتوایی) از برنامه «اتاق خبر» شبکه «من و تو» دانست که به انحاء مختلف در چندین برنامه خبری شبکه‌های مختلف سیمای جمهوری اسلامی صورت گرفت.

این کپی‌برداری از مجله خبری شبکه اول شروع شد تا بخشی از برنامه صبحگاهی شبکه خبر و... و بالاخره بانازل‌ترین صورت به شبکه افق و برنامه «عصرانه» آن رسید که با توجه به رویکرد و ماهیت و برنامه‌های دیگر این شبکه، تأسف‌بارتر بود.

با این اوصاف شاید نتوان ایراد چندانی به تقلید نعل به نعل مجموعه تلویزیونی «هفت سنگ» از سریال آمریکایی «خانواده مدرن» گرفت که صدای مجلات خارجی مانند «ورایتی» را هم درآورد و سبک زندگی یک خانواده آمریکایی را با تمام وجوهش در میان خانواده‌های ایرانی (آن هم در ماه مبارک رمضان) رواج می‌داد البته به جز همجنس‌گرا بودن دو مردی که در آن سریال آمریکایی می‌خواستند سرپرستی کودک بی‌سرپرست را قبول کنند و همچنین دختر بودن فرزند خانواده که دوست پسرش را به خانه دعوت کرده است!!

شباهت حیرت‌انگیز دکور برنامه‌های «ماه عسل» و به خصوص «امشب» به دکور کنسرت خوانندگان بدنامی همچون «مدونا» و «ادل» را نیز در نگاهی خوش‌بینانه شاید بتوان ناشی از کم اطلاعی تهیه کنندگان و کلاه گشاد طراح صحنه بر سر آنها تلقی کرد.

اما با تقلید مجری جوان برنامه جدید «جیوگی» از فلان مجری شبکه تلویزیونی صدای آمریکا VOA چه باید کرد که کوچکترین سکنات و ریزترین حرکات وی را حتی در تأکیدات کلامی، از قلم نینداخته و همچون سرمشق مدرسه‌ای مورد اقتدا قرار داده است؟! ضمن اینکه وقتی در برنامه‌اش ناگهان به سراغ سوابق سیاسی میهمانش (که به منتقد سینمایی معروف است) می‌رود! و از به اصطلاح مبارزاتش در خارج و داخل کشور برای انقلاب سخن می‌گوید و ... از سوابق گروهکی‌اش حرفی نمی‌زند که وی در آن سالها عضو سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده بوده، سازمانی که بعداً به حزب رنجبران تغییر نام داد و از گروهک‌های مائوئیستی ضد انقلاب شد.

مجری برنامه «جیوگی» وقتی از سوابق میهمانش طی سالهای پس از انقلاب سخن می‌گوید، سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ را سانسور می‌کند چرا که میهمان گرامی در آن سالها به جرم سخنگویی حزب رنجبران در زندان جمهوری اسلامی بوده و اگرچه تصویری یک ثانیه‌ای از مصاحبه و اعترافات وی در زندان به صورت گذرا پخش می‌شود اما توضیحی درباره آن تصویر داده نمی‌شود. همین میهمان سیاسی/ سینمایی که بارها و بارها در مصاحبه‌های مختلف، شخصیت شهید سید مرتضی آوینی را تحریف کرده، باز هم در این برنامه تلویزیونی به تحریفات خود ادامه داده و وی را در تعامل با جریان روشنفکری معرفی نموده و ضمن اینکه خودش را با شهید آوینی در یک جبهه قرار می‌دهد، می‌گوید آنها (یعنی خودش و آوینی!) فرهنگ را هیچگاه ذیل سیاست تعریف نکرده و این دو مقوله را اساساً منفک از هم می‌دانستند، از همین روی کاملاً در تقابل با روزنامه‌هایی مانند کیهان قرار داشتند و به همین دلیل امثال کیهان به تخریب او و آوینی دست می‌زده‌اند!

این در حالی است که شهید آوینی در مقالات متعدد خود، اساساً برای جریان روشنفکری در ایران اصالتی قائل نبود و آن را به تمام معنا مصداق غربزدگی و تقلید کورکورانه از غرب محسوب می‌کرد. شهید آوینی در پاسخ به مطلب مسعود بهنود که در مجله آدینه شماره ۵۹ چاپ شده و تحت لوای فرهنگ، انقلاب و نظام اسلامی را تحریف کرده و آینده آن را زیر علامت سؤال برده بود، مقاله «تحلیل آسان» را نوشت که ابتدا در روزنامه کیهان به صورت پاورقی و سپس در شماره ششم مجله سوره چاپ شد.

مقاله‌ای که نشانه‌ای گویا و بارز از نگرش و نوع برخورد قاطع و تند شهید آوینی با جریان به اصطلاح روشنفکری (که خودش آن را «شبه روشنفکری» می‌خواند) است. او در این مقاله برخلاف تأکیدات مکرر میهمان برنامه «جیوگی» فرهنگ را ذیل سیاست تعریف می‌کند(۱) و باز هم علیرغم ادعای میهمان مذکور مبنی بر تقابل کیهان با آوینی (و بالعکس) مقاله‌اش را به روزنامه کیهان می‌دهد تا در آن به چاپ برسد.

اگرچه به مانند اختلاف سلیقه‌ای که در میان مؤمنین به انقلاب اسلامی و دوستداران نظام جمهوری اسلامی در تمامی عرصه‌های فرهنگی و سیاسی وجود دارد، بعضی تفاوت‌های سلیقه‌ای (و نه بر سر اصول) مابین کیهان و شهید آوینی هم وجود داشت اما همچون اختلاف سلایق در میان جامعه مسلمین، دلیل بر تقابل و تفرقه و دشمنی به حساب نمی‌آمد. در همین جهت بود که شهید آوینی در پاسخ به چند سؤال، مقاله‌ای دیگر برای کیهان نوشت که در بهمن سال ۱۳۷۰ بازهم به صورت پاورقی در این روزنامه به چاپ رسید.

اما جدای از همه این حرف و سخن‌ها، معلوم نیست چرا مجری جوان برنامه «جیوگی» برای معرفی ابتدایی میهمان سینمایی‌اش، از نویسنده ضد دین و هتاک، صادق هدایت مایه می‌گذارد و وی را عنصر شاخص جریان روشنفکری معرفی کرده و پس از آن با سؤالات و نتیجه‌گیری‌های یکطرفه‌اش ضمن هویت دادن به این جریان در گذشته و حال این سرزمین سعی می‌کند برای شهید آوینی هم یک وجه روشنفکری بتراشد؟!!

مخلص کلام اینکه ملت ایران، شرایط بودجه‌ای و کمبودهای کنونی رسانه ملی را درک می‌کند و انتظارات چندان بالایی از آن ندارد. ولی کلام امامش را به خاطر دارد که این رسانه باید دانشگاه باشد و طبیعی است دانشگاه، آنگاه دانشگاه است که تولید علم (و در اینجا تولید رسانه‌ای) داشته باشد نه اینکه ضمن الگو قرار دادن سطح پایین‌ترین تولیدات رسانه‌ای فراریان به خارج کشور، همچنان پس از گذشت ۳۷ سال از پیروزی انقلاب اسلامی بخواهند شخصیت شهدای انقلاب را به نفع جریانات لاییک و سکولار تحریف کرده، عناصر معلوم‌الحال هتاک رابه عنوان نویسنده شاخص روشنفکر نبش قبر نموده و از این طریق راه نفوذ بیگانگان را فراهم سازند.
--------------------------

۱- شهید آوینی در بخشی از مقاله «تحلیل آسان»، شبه روشنفکرانی مانند بهنود که برای انقلاب و نظام اسلامی نسخه‌های انگلیسی و آمریکایی می‌پیچند را اینگونه لقب می‌دهد:
«... میراث خوران خوش‌نشین دیار غرب و وابستگان داخلی استکبار و خودباختگان مرعوب مدینه فاوستی، رجّالگان و زُنّاربستگان دیر «مایکل جکسون» و «بوش» قداره بند و بزمجه‌های از ترس رعد و شیفتگان جزایر ناتورالیست‌ها و مداحان پروسترویکای مفلوک شوروی مفلوک‌تر و نوچه‌های کمربسته برق به سوراخ خزیده... پهلوان پنبه‌های جُبّان فضای خالی میان سطور نشریات نشخوارگر جویده‌های فرنگیان...»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۵۹
میم الف الف