جناب آقای حسن روحانی! به عنوان
یک حقوقدان به خوبی می دانید که رئیس جمهور علاوه بر رهبری نظام و مجلس
شورای اسلامی در قبال مردم ایران نیز مسؤول است و باید پاسخگوی سوالات آنان
باشد، چرا که رئیس جمهور، بنام جمهور بر جمهور حکومت می کند و قدرت خود را
مدیون جمهور است(والبته مشروعیت آن را هم از تنفیذ ولی فقیه به دست می
آورد)و فرد فرد شهروندان ایرانی حق دارند بابت قدرتی که به رئیس جمهور
واگذار کرده اند از او توضیح بخواهند و البته رئیس جمهور نیز مکلف است به
جمهور و جامعه و مردم در خصوص اقدامات و بیانات و تصمیماتش توضیح بدهد! بر
این اساس مطلوب است به سؤالات زیر توجه نموده در صورت داشتن پاسخ ، جامعه
را از آن محروم نفرمایید:
۱- چرا وزیر تحت امر شما بر خلاف خط قرمز
صریح تعیین شده از سوی رهبری نظام،در خصوص مسائلی غیر از مسئله هسته ای با
طرف آمریکایی مذاکره کرده است؟(مذاکره اخیر محمدجوادظریف با جان کری در
خصوص سوریه و یمن در نیویورک)آیا این اقدام خلاف شرع و مغایر با قانون
اساسی نیست؟آیا قانون اساسی، جنابعالی را متولی تعیین سیاستهای کلان نظام
دانسته و یا شخص ولی فقیه را؟
اگر فرصت مطالعه قانون اساسی را داشته
باشید متوجه خواهید شد که این مسئولیت بر عهده رهبری نظام قرار داده شده و
جنابعالی و کل بدنه دولت موظفید در چهارچوب سیاستهای کلان تعیین شده از
سوی رهبری حرکت و اقدام کنید!پس چرا جنابعالی در مصاحبه با رسانه های
آمریکایی از احتمال مذاکره با امریکا در مسائل غیرهسته ای سخن گفته اید؟
چرا زیر دستان شما(مثلاً آقای ابوطالبی یا آقای بعیدی نژاد)از ضرورت مذاکره
با آمریکا در امورغیرهستهای سخن گفتهاند؟
جوادظریف با کدام مجوز
شرعی و قانونی و با اجازه چه کسی با جان کری در خصوص مسائل سوریه و یمن
مذاکره کرده است؟ آیا وزیر امورخارجه حق دارد سرخود و خارج از چهارچوب
تعیین شده از سوی رهبری نظام تصمیم بگیرد؟ اقدام شما در قبال اقدام خلاف
شرع و مغایر قانون اساسی وزیر محبوبتان چه بوده است؟مگر شما برای پاسداری
از قانون اساسی سوگند نخورده اید؟اگر هم این خبر را تکذیب می کنید چرا به
طرف آمریکایی برای انتشار چنین اخباری به صورت رسمی اعتراض نکرده و نمی
کنید؟!
۲- شما در مراسم استقبال از پیکرهای قربانیان فاجعه
منا،بازگشت پیکرها را نتیجه تلاشهای وزیرامورخارجه و دولت دانسته و ضمن
تشکر فراوان از زیردستانتان و در انتهای فهرست در جمله ای کوتاه از رهبری
هم به دلیل تدبیری که در این موضوع به خرج دادند تشکر کردید!!
آقای روحانی واقعاً باور دارید که بازگشت حجاج نتیجه اقدامات وزیر امورخارجه بوده است؟
مگر
ایشان غیر از زانوزدن در برابر امیر کویت و چندین بار درخواست ملاقات از
وزیر خارجه سعودی و شنیدن پاسخ منفی اقدام دیگری هم داشته اند؟
مگر
وزیر ارشاد شما غیر از دو روز انتظار در فرودگاه برای دریافت مجوز از جانب
سعودیها ( و البته پس از عدم همکاری سعودیها،برگشتن با دستان خالی)اقدام
دیگری انجام داده است؟
به نظر شما اگر رهبری در این مسئله ورود نمی
کردند از دولت شما چه بر میآمد؟ جز گردن کج کردن در برابر آل سعود و شنیدن
پاسخ منفی و بردن آبروی نظام و انقلاب و ایران؟آیا دانسته چنین خلاف واقع
سخن گفته اید یا ندانسته و از سر غفلت؟ به نظر شما ادب و اخلاق و سلسله
مراتب سیاسی حکم نمی کند که تشکر از اقدام قاطعانه رهبری (که تنها دلیل عقب
نشینی سعودیها در مسئله انتقال پیکرهای حجاج ایرانی بود) در صدر سخنان شما
جای می گرفت و نه در انتهای آن؟پیام این گونه سخن گفتن شما چه بود؟آیا قصد
داشتید نقش خود و زیردستانتان را پررنگ کنید و یا خدای ناکرده....!!
۳-
به نظر شما چه شده که دولت بحرین!! به خود اجازه داده تا با تحقیرآمیزترین
شکل ممکن به ملت ایران اهانت کند و دستور اخراج کاردار ایران در منامه را
صادر کند؟ شما که سالهاست در مناصب سیاسی و حکومتی قرار دارید و بسیار دانا
تر از منتقدان و مخالفانتان هستید، بفرمایید در تاریخ ایران چندبار مقامات
سعودی به درخواست های مکرر ملاقات وزیر امورخارجه ایران پاسخ منفی داده
اند؟ وآیا تاکنون این گونه شاهد اهانت سعودیها به کشورمان بوده ایم؟(در
قضیه عدم صدور روادید برای وزیر ارشاد و هیات همراه و پاسخ منفی به درخواست
های مکرر ملاقات وزیرامورخارجه).
به نظرشما این گستاخی ها ثمره
دیپلماسی دولت سراسر تدبیر جنابعالی نیست؟چرا قبل از دولت شما سعودیها جرأت
چنین بی ادبی هایی را نداشتند؟چه شد که به خود اجازه داده اند چنین به ملت
ایران و مقامات آن اهانت کنند؟آیا این همه توهین و تحقیر دلیل دیگری جز
دیپلماسی ذلیلانه دولت شما داشته است؟ آیا این موارد ثمره دیپلماسی ذلت
نیست؟
یادتان هست، سال پیش دولت شما روزنامه ای را به جرم نوشتن خبر
مرگ شاه سعودی توقیف کرد؟شما برای جلب خشنودی آل سعود انتشار خبر و اطلاع
رسانی در داخل کشور را ممنوع کردید و با گردن کج از تنشزدایی با آل سعود
سخن گفتید و هرچه توانستید کردید تا دل آل سعود را به دست آورید!
شما به دانشجویان و مردم معترض اجازه برپایی راهپیمایی و تجمع در برابر
سفارت سعودی در تهران را ندادید(مبادا به قبای نجس آل یهود بربخورد و از
شما برنجد!) وامروز ثمره آن همه دیپلماسی!!دهن کجی وزیر خارجه آل سعود به
شما و دولت و وزیر خارجه دیپلماتتان شده است!
آیا مردم به شما رأی
داده اند که اعتبار جمهوری اسلامی را تا این حد تنزل دهید؟ شمایی که خودتان
را آخر دیپلماسی می دانید و البته نمی دانید که معنای حقیقی دیپلماسی،
اقتدار و بهره گیری از اقتداراست و نه لبخند زدن به دشمن و گدایی رابطه
دوستانه!
هنگامی که مقامات سعودی و اماراتی در سازمان ملل از اشغال
جزایر سه گانه توسط ایران سخن می گویند و این جزایر را اماراتی می خوانند،
دیپلماسی(به معنای دقیق و علمی آن)حکم می کندکه نماینده ملت ایران در
سازمان ملل (یعنی جنابعالی)با استفاده از تریبون این سازمان چنان قاطع و
مستدل پاسخ این ادعاها را بدهد که دیگر شاهد تکرار این ادعاها نباشیم. حال
آن که شما در سخنانتان فقط و فقط به عملکرد جمهوری اسلامی در سی سال گذشته
تاختید و به گونه ای سخن گفتید که نه به آمریکا و اروپا بر بخورد و نه به
جانیان رژیم صهیونیستی و حاکمان فاسق کشورهای خلیج فارس!
آیا
دیپلماسی یعنی این که اخم و غضب و سخنان تندتان نصیب منتقدان داخلی شما شود
و گردن کج و لبخند و سخنان نرمتان به دشمنان این ملت تقدیم گردد؟
راستی
شنیده اید وزیر امورخارجه سعودی گفته است"روحانی و جمهوری اسلامی باید
آخرین کسانی باشند که درباره دموکراسی سخن بگویند؟" وقتی این عبارت را
شنیدید چه احساسی به شما دست داد؟آیا حس نکردید که دیپلماسی شما و جواد
ظریفتان بیش از حدمثمرثمر و پربار بوده است؟
۴- آقای روحانی! کدام
سخن شما را باور کنیم ؟ فرمایش شما مبنی بر آن که مملکت از رکود خارج شده و
یا نامه وزرای دولتتان را که کشور را در آستانه بحران اقتصادی توصیف کرده
اند؟
یادتان هست روز پذیرش توافق ژنو فرمودید دیوار تحریمها ترک
برداشته است؟ راستی از "ترک" دیوار تحریمها چه خبر؟ هنوز هم در این
دیوار"ترک"می بینید؟ اگر این دیوار آن روز "ترک" برداشت پس چرا یک سال پس
از آن فرمودید تامین آب خوردن مملکت هم به مذاکرات هسته ای وابسته است؟ مگر
ممکن است دیوار تحریمها ترک بخورد و بعد وضعیت اقتصادی کشور به جای بهبود
در گرداب رکُود دست و پا بزند؟ نکند فرضیه شما از اول خطا بوده که وضعیت
نابسامان اقتصاد کشور را نتیجه تحریمها می دانستید؟
آقای رئیس
جمهور!توقع دارید ملت پس از شنیدن این همه عبارات غیرواقعی و نادرست به
فرمایشات شما اعتماد کنند؟ آیا راستگویی مدنظر شما در ایام تبلیغات ریاست
جمهوری "راست گویی" به این سبک وسیاق بود؟
۵- به نظر شما علل
موضعگیری مکرر مراجع عظام علیه معاون شما در امور زن و خانواده(خانم
مولاوردی)چیست؟چرا مراجع علیه سایر معاونان شما موضعگیری نمیکنند؟واکنش
شما به تصمیمات و مواضع ضددینی و مغایر با احکام شریعت این خانم چه بوده
است؟ آیا توقع دارید که یک زیردست شما به شکل مداوم به دنبال تعرض به خطوط
قرمز دینی و شرعی و مقدسات جامعه باشد و مراجع و مؤمنان در قبال هنجارشکنی
های معاون شما سکوت کنند؟
نکند که خدای ناکرده در این موارد هم
مراجع عظام و علمای بلاد را (مانند منتقدانتان) مورد نوازش مخصوص قرار
میدهید؟ آیا توقع دارید با این همه تعرض به دیانت و شریعت از جانب معاونت
امور زنان و خانواده ریاست جمهوری بازهم صلاحیت شما برای انتخابات آینده به
تایید مردم و یا شورای نگهبان برسد؟
۶- چرا قبل از آن که نهادهای
مسئول (مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی) موافقت قطعی خود با
اجرای برجام را اعلام کنند شما و زیرمجموعه شما با عجله تمام سراغ اجرایی
کردن برجام رفتهاید؟آیا واقعاً به تفکیک قوا و جمهوریت نظام اعتقاد دارید و
یا مانند مشاور دانشمندتان در مجلس(جنابآشنا) نمایندگان آن را پایینتر
از آن میدانید که درباره برجام ابراز نظر کنند؟آیا میدانید که بیاعتنایی
شما به نظر مجلس به معنای دیکتاتوری و زیرپانهادن قانون اساسی و تفکیک
قواست؟ اگر می دانید چرا قدم در ورطه دیکتاتوری نهاده اید؟آیا مردم برای
زیرپاگذاردن نظر نمایندگانشان در مجلس شورای اسلامی به شما رای دادهاند؟
۷-
با سوابقی که سراغ داریم پاسخ گویی از جانب شما به این سؤالات را بسیار
بسیار بعید می دانیم! وقتی به تعبیر نماینده تهران شما از دادن وقت ملاقات
به وزیرکابینه خودتان خودداری می کنید دیگر تکلیف منتقدان بی سوادی که مدتی
پیش جایگاهشان را جهنم تعیین فرمودید خود به خود معلوم است! اما رسالت
اسلامی و انقلابی ایجاب میکند تا ما به سهم خود انجام وظیفه کنیم!اینک این
شمایید و تاریخ و مردمی که چندی بعد محتاج رأی آنها خواهید بود! بسیار
مشتاق شنیدن پاسخهای شما هستیم!
طهران سنه ی یک هزار و سیصد و نود چهار هجری خورشیدی، مجلس شورای اسلامی به کلیات برجام رای موافق داد.
میگویند برجام کوتاه شده واژگان های برنامه جامع اقدام مشترک است.
آن روز ها رهبر انقلاب هشدارهای بسیار زیادی حول نفوذ اجانب و عدوین نظام جمهوری اسلامی به آنها داده بود .
آن روزها نزدیک به رای گیری مجلس بعدی بود و برخی روزهای محافظه کار شدن را
تجربه می کردند . آن روز برخی از نمایندگان مردم رای ممتنع دادند آن روز
در چند خیابان و محله آن طرف تر داشتند یکی از سرداران شهید و مظلوم مدافع
حرم زینب ، مبلغ راه حسینی، را تشییع می کردند ... آن روزها اگر رهبر حسینی
جمهوری اسلامی نمی بود مردم مانده بودند به کجا پناه ببرند ... امان از آن
روزها، که بر جام زهر نوشاندن با سلاح مصلحت چقدر پافشاری کردند اما جوان
هایی که اتفاقا بی سواد و تند رو خوانده می شدند رهبرشان را تنها نگذاشتند و
دوباره دل هایشان را به طوفان زدند و مردانه ایستادگی کردند ...
یه روز سعید عسکر برا
توبه رفته بود زیارت شاعبدالعظیم. وقتی داشت از دروازده صحن اصلی میومد
بیرون. یک زبلخانی که جلوی همه زائرای حرم میومد اومد جلوش. گفت: بخر دعای
چل کلیته(۴۰کلید)،بزرگترین حاجتت برآورده میشه!
سعید عسکر که یه
ساعت پیش توبه کرده بود که دیگه به چیزطلبا چپ نگاه نکنه به زبل گفت: باشه
یکی ازت می خرم. اما بدون بزرگترین حاجتم اینه که بمیرم اگه مُردم، جونم
خلاص،پولم حلالت!اما اگه نمُردم من اساسی حال تو یکی رو می گیرم.
*****************************************************
حاشیه: معطلت نکنم، قصه سعید عسکر تموم شد امّا حرفای من نه!
می
گم آقا سعید!بابا بی خیال دیگه!وقتی حسن روحانی با یه کلیت پفکی(یونولیت)
تموم مشکلات مملکتو حل کرد،چه اشکالی داره، اون مادر مرده،با چلتا کلید یه
حاجت تو جوجه رو حل کنه؟! نه اصلاً چرا راه دوری بریم. همین ظریف خوش ریش
شده خودمونو بگو. برگشت گفت: با اوباما دست دادم که دادم. مگه چیه؟ اتفاقی
بود!
یه زبلی هم برگشت گفت: دس خوش بابا.خوش ریش! مثلاً یه عمری ازت گذشته. تو هم آره؟!
می
گن یکی یه ۵ سیری نجسی(همون عرق سگی سابق)انداخت بالا، صاف رفت تو عالم بی
خیالی(مستی سابق)بعدش رفت نشست پشت فرمون.گازشو گرفت. یهویی تقّی زد یکی
رو کُشت؛بازم یهویی پلیس(آژدان)رسید خفتش کرد. راننده بیخیال گفت: منو کجا
می بری،اتفاقی بود.آقا پلیسه هم گفت: بیفت جلو میبرمت جایی که اتفاقی یه
چوب بکنن تو آستینت این هوا!
در پی تصمیم دستاندرکاران، جهت
شرکت فیلم فاخر و ارزشمند سینمای ایران اسلامی«محمد رسولالله» در جشنواره
اسکار، از آنجا که این جشنواره همیشه با رویکردی خاص در راستای گسترش و
تعمیق فرهنگ مبتذل آمریکایی بوده است، آیا این مشارکت، فایده و نتیجه مورد
نظر را خواهد داشت؟ یا به نوعی مشروعیت بخشی به این جشنواره و فیلمهای
اکران شده در آن است!؟ برای آگاهی بیشتر از کم و کیف این جشنواره نظر سعید
مستغاثی کارشناس و منتقد سینما را جویا شدیم که مشروح سخنان وی در پی
میآید:
بارها در سالهای گذشته این مسئله را متذکر شدهایم که اگر
کسی با مراسم اسکار و مانیفست، بنیادهایش و راه و رسم آن آشنا باشد متوجه
میشود که این مراسم نه تنها یک مراسم آمریکایی بلکه یک مراسم لسآنجلسی
است، یعنی چی؟ یعنی اینکه فیلمهایی فقط در این مراسم میتوانند حضور داشته
باشند که مثلاً توسط کمپانی مینجر پخش شده باشد، کمپانی مینجر یکی از
کمپانیهای بزرگ و اصلی آمریکاست، یعنی آن فیلم حتماً باید در یک بازه
زمانی خاص از سال که معمولاً تا ژانویه است در یکی از سینماهای لسآنجلس
نمایش داده شده باشد، یعنی یک فیلمی اگر در تمام دنیا و حتی در آمریکا هم
پخش شده باشد اما درآن یک سینمای لسآنجلس اکران نشده باشد باز در اسکار
مورد قضات داوران جشنواره قرار نمیگیرد. یعنی ممکن است فیلمی را به اسکار
معرفی کنید اما این فیلم مورد قضاوت قرار نگیرد.
نکته بعد اینکه
بنیانگذاران این مراسم یعنی بنیانگذاران آکادمی علوم و هنرهای سینمای
آمریکا، وقتی که در سال ۱۹۲۸ در یک میهمانی بنیان این مراسم را گذاشتند یک
بیانیه دادند که مانیفست آنها بود. این بیانیه یا مانیفست مشخص میکنند که
به چه فیلمهایی جایزه میدهند؛ فیلمهایی که در جهت تقویت صنعت سینمای
آمریکا و بسط فرهنگ یا ایدئولوژی آمریکایی باشد.
از حدود ۱۰۰ سال
پیش این مانیفست و برنامه ترسیم شده است. لذا هر فیلمی که بخواهد در این
مراسم شرکت کند و مورد قضاوت قرار بگیرد باید چنین ویژگیهایی داشته باشد.
به
همین خاطر به نظر میرسد حضور ایران اسلامی در این جشنواره لسآنجلسی که
یک جشنواره کاملاً محلی است، بیفایده و بدون نتیجه است، فارغ از اینکه
این فیلم چه ارزشهایی دارد، یعنی حضور در این جشنواره، شرکت در یک مراسم
خالص لسآنجلسی است و نه حتی آمریکایی.
ممکن است حضور در
جشنوارههایی مثل فیلم کن یا جشنواره برلین- که آنها هم مانیفیست خود را
دارند- مطرح شود که آنها لااقل جزء قوانین شان است که درظاهر هم که شده به
صورت تساوی فیلمهای کشورهای دیگر را نیز نمایش و مورد قضاوت قرار میدهند و
در نهایت انتخاب میکنند، اما در اسکار ظاهرش هم اینگونه نیست و فقط ۴
درصد از جوایز به فیلمهای خارجی زبان تعلق میگیرد که حتماً توسط کمپانی
مینجر دریکی از سینماهای لسآنجلس اکران و به صورت رسمی معرفی شده و در
نهایت این خصوصیات آمریکایی را داشته باشد.
لذا حضور ایران اسلامی
در اسکار این جشنواره محلی یک حضور و تلاش بیهوده است که هرسال متاسفانه
هیئتهای عریض و طویل جهت انتخاب فیلم برای ارسال به این جشنواره درست
میشوند، جشنوارهای که هیچ ارتباطی با دین، فرهنگ و ارزشهای ما ندارد.
حضور
در جشنواره لسآنجلسی اسکار خصوصیات خاص خودش را دارد، مثلاً پوشش و لباس
در آنجا قاعده خاص خود را دارد و اگر پوشش کسی خارج ازاین قاعده تعریف شده
لسانجلسی باشد باید اجازه بگیرد!
عدم حضور در جشنواره اسکار به
این معنی نیست که شما در سطح جهان مطرح نمی شوید، بسیاری از فیلم های بزرگ
دنیا بودند که در مراسم اسکار حضور نداشتند،۸۰ درصد کارگردانهای بزرگ دنیا
هیچ وقت در اسکار مطرح نشدهاند وجایزه نگرفتهاند. در هر سال هزاران فیلم
در دنیا ساخته می شود که اصلاً پایشان به این چنین جایی باز نمی شود، یعنی
اصلاً تلاشی هم برای حضور در آن نمی کنند.
لذا این یک حرکت نامأنوس
با فرهنگ ما است و یک حرکت بی جهت است، این اصلاً به معنای مطرح شدن در
سطح دنیا نیست چرا که شما می توانید این فیلم را در سطح کشورهای اسلامی و
حتی غیراسلامی در سطح مردم نمایش دهید و شرکت در اسکار به هیچوجه ارتباطی
با مردم ندارد. باید در زمینه اکران عمومی تعاملاتی با دیگر کشورها داشته
باشیم ولی متاسفانه سینمای ما همیشه به یک سری از این جشنوارهها و
مراسمها محدود شده و هیچ وقت نتوانسته آن ارتباط درست را نه تنها با مردم
دنیا حتی با مردم خودش هم برقرار نماید.
گفت:روحانی اول مهر رفته به
مدرسه ابتدائی و از بچه ها در حالی که کلاس اولی ها در صف به پهلوی همدیگه
سیخونک می زدند و تلویزیون هم اونا رو نشون داده، پرسیده : «سؤال بنده از
شما این است ،به نظر شما بعد از انجام توافق هسته ای با ۶ قدرت بزرگ دنیا
چه فرصت تازه ای پیش روی ما گشوده شده و فرصت های جدید چیست؟»
گفتم:
چه ایرادی داره، از قدیم ندیم گفتن حرف راست رو باید از بچه شنید.
روحانی،بنده خدا، از بس به قول کرمونشاهی ها ایلا ،اولا ( این ور،اون ور)
رفت و هی گفت: بعد از توافق همه جا گل و بلبل می شود، به خرج هیشکی نرفت
که نرفت و کسی برای حرفش تره هم خورد نکرد(الاّ روزنامه های شریک دزد و
رفیق قافله). حالا رفته سراغ بچه ها تا یک کلمه حرف راست بشنفه.
گفت:حرف
شما منو یاد یک شیخی انداخت که می خواست بره پیش مرجع تقلید ما. بهش
گفتم:شما که داری میری پیش آقا، سؤال منم رو بپرس. فردا ازش پرسیدم :حاج
آقا! پرسیدی؟ گفت: نه ، چون «آقا»شنگول نبود، نپرسیدم!گفتم عجب!مگه یک
روحانی مجتهد و مرجع تقلید هم از روی شنگولی حرف می زنه؟
گفتم : اما
یک روحانی داریم که یحتمل از روی شنگولی حرف زده باشه تو مدرسه با بچه ها و
گرنه مگه همین روحانی نبود که چند ماه پیش به نماینده هایی که برای توافق
نظر داده بودند گفت بی سواد ها و بعدش هم گفت برن به جهنم. حالا چطور شده
که ابتدایی های روز اول کلاس اول شدن باسواد؟!
گفت: نه بابا! روحانی
از تو بهتر می فهمیده که کلاس اولی ها هنوز سوات یاد نگرفتند و به جای گوش
کردن حرفای رئیس جمهور سیخونک بازی می کنند.
پیش خودش گفته بذار مث برنامه کودک یه چیزی بگم که بچه ها دعواشان نشه! چیزی مثل قصه شنگول و منگول، حبّه انگور...
همین دیروز یک
بابائی ورداشته هفت، هشت صفحه کپی کتاب مطالعات اجتماعی پایه هشتم متوسطه
را فرستاده به یه نشریه ای، که چه غافلید روحانی میخواهد رئیس جمهور مادام العمر
بشود. این هم مدرکش... ببینید این کتاب چطور به جای شرح وظایف رئیس جمهور،
روی خود روحانی زوم کرده که «هم اکنون رئیس جمهور ایران کیست؟ او چگونه به
این مقام انتخاب شده است؟آیا می دانید در زمان انتخاب او چند نفر دیگر
نامزد ریاست جمهوری بودند؟» دست مریزاد!
الحق که سوءاستفاده گروهی و
جناحی از این افتضاح تر. وانگهی مگر حسن روحانی تحفه بود که باید چند عکس
تبلیغاتی او را در کتاب بچاپانند؟! چرا عکس شهید رجایی نه و حسن روحانی
آره؟! عرض می شود که بابا جان !قربان ریشت! وقتی روحانی دم به دقیقه جار می
زند که ما میانه رو و اعتدالی هستیم مردم هم که می دانند رجائی انقلابی
بوده. شیر فهم شد چی می خوام بگم؟!این چه توقّعی است که وزیر یک دولت میانه
رو(یا زبانم لال لیبرال) اسم رجایی را در کتاب درسی بچه ها بیاره؟!!
سیّماً
شما ناراحت نباش، وزیر ناشی گل به سیستم خودش زده و به جای تبلیغ حسن
روحانی کار را خرابتر کرده. ورداشته برنامه های یک روز یک رئیس جمهور رو
لیست کرده، اولشم نوشته اقامه نماز صبح و تلاوت قرآن کریم ،ساعت۵ صبح !چه
عرض کنم!همه جورش رادیده بودیم الاّ اینکه رئیس جمهور مملکت همیشه آزگار سر
ساعت ۵ نماز صبحش را بخواند وانگهی وقتی روحانی به نیروی انتظامی می گوید
وظیفه شما اجرای اسلام نیست، لابد صبح ها بعد از نماز چندخط قرآن می خوانه و
بعد قرآن رو می بوسه و می ذاره رو طاقچه که روزها خیالش از بابت قرآن و
اجرای آن تخت باشه!. حالی شدی یا نه؟!
نور در جبینشان و صداقت در
نگاهشان موج میزند. یقین در قلبشان زانو زده است. ایشان کهاند که حقیقت
گفتارشان می لرزاند پشت دسیسههای دور و نزدیک را و میسوزاند ریشه هرچه
عناد و نفاق را؟ ایشان کهاند که با قلت تعدادشان صفوف هزار در هزار ابلیس
را میتارانند؟
دعوتی از جنس حقیقت و ایمان! دعوتی تاریخی که بر
تارک تاریخ هماره منور است و سستی شبکه عنکبوتی دشمنان خدا را پاره می کند.
دعوتی از جنس نور!
روزی متفاوت از تمام روزهای زیبای خدا که حق
تعالی اراده نمود تا در نبردی رو در رو، جبهه حق و جبهه باطل به مصاف هم
آیند و با هماورد طلبی حقانیت جبهه حق جلوهگر شود.و غیر این سلسله الهی چه
کسی را این چنین قوت و قدرت هماورد طلبی است.
جز خاندان وحی که
تکیه بر سخن حق تعالی دارند و خود و راه و منششان صراط مستقیم است چه کسی
را یارای آن است که دشمن را بیواهمه به میدان بخواند و بر طریق خود مطمئن
باشند تا با یک دعا هیمنه پوشالی منکران را در هم ریزند و این نیاید جز از
قلوبی که خداوند آنها را ظرف اراده خود قرار داده است و «صنائعالله»اند
که جز به اذن او سخن نمیگویند و جز حق نمیگویند "لا ینطق عن الهوی"
پشت
تاریخ میلرزد از قدرت کلام فرستاده آخرین حق تعالی وقتی که فریاد برآورد
«قل تعالوا ندع ابناء نا و ابناء کم»: بگو بیایید ما بخوانیم فرزندانمان
را و شما فرزندانتان را.
چه کسی منکر این حقیقت است حسن و
حسین(علیهماالسلام) فرزندان رسول خدایند و ایشان در مباهله رسول نور بر
جبین حاضر بودند؟ و فرمود: و نساء نا و نسائکم ما با زنان خود و شما با
زنان خود میآییم تا یکبار دیگر - ولی روشنتر و قاطعتر- برای هر طالب
حقیقتی خداشناسی متجلی گردد که شاخص زنان و سیده النساء فی العالمین فاطمه
است که فرمود فاطمه بضعه منی: فاطمه پاره تن من است"و فاطمه پاره تن رسول
مهربانی است، جگرگوشه رسول خاتم و یگانه سیب بهشتی رسول نور است و
دربارهاش آمده است: ومن وصلک فقد وصل رسول الله و من قطعک فقد قطع رسول
الله"
و شاخص مبین را در کلامش خواند و دشمن حساب کارش را کرد وقتی
فرمود: و انفسنا و انفسکم و این نفوس چه کسی است؟ کسی در تاریخ اسلام قادر
است قد علم کند و خود را جان رسول خدا یعنی خود رسول خدا بخواند؟ آیا
سزاوارتر از خود پیامبر بر جانشینی او هست؟ آیا آنکه نفس و جان رسول الله
بود در این هماورد تاریخی، جز ابرمرد مظلوم علی علیه السلام بود؟
آیا
منکرین حجتی دارند؟ آیا نشانه از این قویتر میخواهند؟ این پنج تن اسوه
حسنهاند و شاخص در ایمان و عبودیت و این تنها بار در تاریخ ادیان است که
به این قوت و قدرت و نورانیت بینظیر و بدین شکوه بی مثال حقیقت یکتاپرستی
را به این زیبایی بر دشمنان خدا جلوهگر میشوند.
حجت بینظیر
میشوند با قلوب یکپارچه ایمان و اخلاصشان در مباهلهای چنین نورانی که با
یقین خداییشان فوت سرد دشمنان خدا را خاموش میسازند.
و چون خود را معرفی می کنند آنگاه به دعا میخوانند منکران را ثم نبتهل و عاقبت آنکه: «فنجعل لعنتالله علی الکاذبین»
لعنت
خدا را بر دروغگویان میفرستند که برای همیشه در یادها بماند که سرنوشت
محتوم دشمنی با خدا، رانده شدن از حریمش، خوار گشتن و در تاریکی زیستن است و
سرنوشت تمامی طاغوتهای کوچک و بزرگ که در زی شیطنت و گمراهی میزیند و در
سلک باطل نفس میکشند و در صف ابلیس تلاش میکنند خاموشی، خواری، خود
وانهادگی و مردن مردابی است.