فضاسازی رسانهای توسط نشریات
«اجارهای» مانند آرمان و اعتماد از چند هفته پیش با به بازی گرفتن برخی
اصلاحطلبان مانند عرب سرخی، جلاییپور، تاجزاده و... کسانی مانند علی
مطهری آغاز شد و پس از آن سیدمحمد خاتمی مدعی شد در شرایطی که سران آمریکا
کشورمان را تهدید میکنند، باید آشتی ملی برگزار شده و همه نیروهای سیاسی
در مقابل این تهدیدات آمریکا همبستگی کنند. این طیف به همین بهانه خواستار
رفع حصر از دو تن از سران سرشکسته فتنه (موسوی و کروبی) شدند.
ادعای
همبستگی مقابل آمریکا در داخل در حالی است که همین طیف در فتنه و آشوب
نیابتی مثلث صهیونیسم مسیحی (آمریکا، انگلیس و اسرائیل به عنوان پیاده نظام
در نقشه سرویسهای اطلاعاتی CIA، MI۶ و موساد) عملی میکردند و در حقیقت
نقش داعش را در ایران به عهده گرفتند اما موفق نشدند.
بر اساس اخبار
به دست آمده از محافل داخلی افراطیون، در این نشستها با اظهار نگرانی
نسبت به سقوط شدید مقبولیت روحانی در نظرسنجیهای چند ماه اخیر، تصریح شده
که روحانی بدین ترتیب امکان رقابت با نامزدها و رای آوردن مجدد را ندارد.
بنابراین
یا باید محترمانه از روحانی عبور کنیم که در چشم مردم، فرصتطلب به نظر
میرسیم و در عین حال نمیتوانیم خود را از ناکامیهای برجام که آن را بزک
کردیم، تبرئه کنیم؛ یا اینکه با دادن موضوعات حاشیهای، فضای گفتوگو و بحث
عمومی را عوض کنیم؛ که در این صورت تهدیدهای ترامپ، بهانه خوبی است.
دیروز
هم روزنامه اجارهای اعتماد مدعی شد «۲۲ بهمن را با طعم آشتی ملی برگزار
کنیم». برخی از همکاران این روزنامه پس از شرکت در آشوب ۸۸، از کشور
گریختند و رسما به خدمت BBC، VOAو رادیو فردا درآمدند.
دعوت به
آشتی ملی ۲۲ بهمن در حالی است که همین طیف در ۲۲ بهمن سال ۸۸، دعوت بر
اجرای نقشه «اسب تروا» کردند اما این نقشه چنان افتضاح پیش رفت که از سوی
محافل ضدانقلاب به «درازگوش تروا» معروف شد.
همین خیانت باعث شد که افراطیون مدعی اصلاحطلبی دیگر جرئت حضور در جمع مردم انقلابی را نداشته باشند.
با عنایت به عملکرد امثال خاتمی و موسوی در فتنه و آشوب ۸۸، جرم آنها فساد فیالارض و بغی است.
حکایت دعوت وطنفروشان از این دست به آشتی ملی - با انبوه اسناد خیانتی که موجود میباشد - همان است که؛
آن یکی پرسید اشتر را که هی
از کجا میآیی ای فرخنده پی
گفت از حمام گرم کوی تو
گفت خود پیداست از زانوی تو
یادآور
میشود اغلب فتنهگران برخلاف تظاهر در زمینه دعوت به راهپیمایی ۲۲ بهمن،
جرئت آفتابی شدن در این مراسم ملی و انقلابی را پیدا نکردند.
آه! دوباره یومالله افتاده
آدینه! روز متعلق به حضرت صاحبالزمان! قریب ۴۰ سال است که به «آزادی»
رسیدهایم اما به آزادی از این روزگار غریب غیبت، نه! فردا فریاد ما، جز
خواندن شما نیست یابنالحسن! فردا ما خود سخنها داریم! و این شعارهای ما
ملت است که سخن و سخنران اصلی مراسم را معین میکند! آقاجان! ما چون معمای
حل گشته، حمل بر آسان بودنش نمیکنیم! و بر این باوریم سرنگونی رژیم شاه،
کاری نشدنی بود اگر دست امام ما را نمیگرفتی! مستظهر به لطف و عنایت شما
بود که ترس در قاموس خمینی، محلی از اعراب نداشت! ما را ببخش، اگر گاهی
فراموش میکنیم شما را! هر روز هم به یادتان باشیم، باز نتوانستهایم قدر
شما را بشناسیم! گمانم ما واقف نیستیم «غیبت» یعنی چه و الا تا به حال آمده
بودی! قریب ۴۰ سال است چو فردایی، جشن پیروزی میگیریم، به آن نشانه که
برای واقعه عظمای ظهور در صحنه حاضریم! فردا تا ساعاتی دیگر خواهد آمد! و
یقین داریم آن فردای موعود نیز! این درست که غیبت، دست نالایق ما را از
دامان شما کوتاه کرده اما امام مگر میتواند به فکر امت خود نباشد؟! و
برایشان دعا نکند؟! دعای تو اگر نبود، کدام «طریقالقدس» به «فتحالمبین»
میرسید؟! و کدام خرمشهر، آزادی را جشن میگرفت؟! حق داشتند شهدا، این همه
امام زمانی بودند! این همه تهدید، این همه تحریم، این همه جنگ، این همه
فتنه، لکن این همه راه که آمدیم، یعنی در گذر هر حادثهای، مراقب ما
بودهای! و امام ما بودهای! امامِ خمینی! و امامِ خامنهای! رهبر ما، خطبه
جمعه، آن همه میگوید و میگوید، تا دست آخر، با امام خود، نجوایی کند:
«مولای ما تویی! صاحب ما تویی!» آقاجان! غم جدایی از آفتاب را، از همه
بیشتر ماه میداند! و آن ستاره شهید مدافع حرم که آرزو داشت جانش قربانی آن
راهی شود که عاقبت به آمدن شما ختم میشود!
آه! دوباره یومالله
افتاده آدینه! فردا باید «ندبه» را انقلابیتر از همیشه بخوانیم! و «سمات»
را پر شورتر و از هر جمعهای بیشتر، تو را از خدا بخواهیم! به یمن تقارن
فردا از این پس باید آدینههای ما بیشتر رنگ انتظار بگیرد! آن موعود
فرخنده، اگر شمایی، باید «ایستاده» منتظر بود! «انقلابی» منتظر بود! جوری
که انگار هر ثانیه این غیبت، عمری به درازای یک قرن دارد!
آقاجان!
پیامبری نیامده است الا آنکه خود را از منتظران شما خوانده باشد! و خدا
وعده آمدن تو را، قبل از همه به «آدم» داد! و «عیسی» خود را از حواریون تو
میداند! و «محمد» که سلام و صلوات خدا بر او باد، وعده آمدن تو را میداد!
اگر چشم دنیا به آخرین رسول روشن شد، دوباره باز یک روز، چشم ما به واپسین
امام میافتد! آدمیزاد قدرت را ندانست! و همین شد راز غیبت! ما از گناه
خود پشیمانیم! به گلدستههای مسجدالحرام نگاه میکردم، دیدم استعاره از
دستان ما ابنای آدم است که به علامت تسلیم رفته بالا! و دیدم این همه بت که
گستاخانه سایه بر خانه خدا انداختهاند، بتشکنی بتشکنتر از ابراهیم
میخواهد! تو یوسفی هستی که از خیل پیامبران، فقط یعقوب انتظارت را
نمیکشد! تو مهدی فاطمهای... و فردا، همه فریاد ما!
تو این کانال
همه نگاه ها به سوی ماست
این نگاهها سرشار از نگفته هاست
برای ما....!!
تا ما چه پند گیریم ......!!