یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم

یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم


اگر بند بند استخوان‌های مان را جدا سازنند، اگر سرمان را بالای دار ببرند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتش‌مان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگان‌مان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‌نامه‌ کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم. ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پا برهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم بر نمی‌داریم.

۲۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ب.ظ

عرفه تاعاشورا


افسران - عرفه تاعاشورا


روزی که بدان دل بسته بودیم که ما را گفته بودند اگر در لیالی‌قدر آمرزیده نشدید، عرفه را دریابید... و آمدنش را انتظار می‌کشیدیم و بعد از گذر نه شب از ذی‌الحجة‌الحرام از راه می‌رسد کم‌کم و یکباره ذکر یونسیه در روح‌ها، جان می‌گیرد.

روز نیایش؛ روز نجات است. لحظاتی استثنائی برای دست به دامان خدا شدن و بخشایش... ذکرهای شریف و خاصی در عمق وجود، جان می‌گیرند و لبها مترنم می‌شود به زمزمه‌های؛ یس... کهیعص... یس آرام می‌کند و کهیعص می‌آشوبد... مگر می‌شود عرفه برسد و صحبت از عرفات باشد و یاد حسین علیه‌السلام غوغا نکند؟...

عرفه را روز نیایش دانسته‌اند. روزی که خداوند فراخوان عمومی داده است برای آنکه بندگانش ساعات را به ستایش و حمد و طلب بخشایش بگذرانند... و آیا روزی که خداوند انسان را به ستایش و تحمید و ذکر خویش دعوت نموده، عید نیست؟

حالا بماند که توقف حسین بن علی علیه‌السلام در عرفات، در آن واپسین حج خویش، آن حج نیمه تمام،... عرفات را، حال دگری داد، شور دگری بخشید و سرزمین عرفات را به مقام و به جایگاه «شناخت» رساند...

عرفه روزیست چون لیالی قدر! با این فرق که تمام ثانیه‌هایش به نام و یاد و ذکر سیدالشهداء علیه‌السلام گره خورد... اصلا حسین علیه‌ا‌لسلام، عرفات و عرفه را منزلت شناخت بخشید و نیایش با تدبر را به بشر آموخت. تا بدانجا که استحباب روزه، روزی تا بدین حد حیاتی و مهم و پرفضیلت را مشروط کرده‌اند به اینکه اگر باعث ضعف و بی‌حالی و بی‌حالی در دعا و نیایش گردد...

و میان آن‌همه دعا که برای چنین روزی سفارش شد؛ دعایی که حسین بن علی علیه‌السلام با حال کربلایی و دیدگان اشکبار خواند ماندگار هماره روزگاران شد...

باید که پاک شد، حضور قلب یافت، از دنیا و تعلقاتش دل کند و با تمام وجود خویش را در محضر رب العالمین دید... سپس به لسان و لهجه‌ی قدسی حسین علیه‌السلام اقتدا نمود و کلمات دعای عرشی عرفه را خواند. دعایی که هر فرازش، آن چنان زلزالی در جان مستعد دریافت نور بیفکند که امیدی نباشد برای رسیدن به فراز بعدی!

ابتدا به خواندن دعا که کنی، حتی اگر بر تمام شیدایی‌ات برای حسین علیه‌السلام غالب بیایی، و تصور حالات و اشکهای حسین علیه‌السلام را به گاه قرائت دعا، تاب بیاوری... میخواهی با کلماتی که نظیری برایشان سراغ نداری، چه کنی؟ میخواهی با این قیامت چه کنی وقتی به این بیندیشی که حسین علیه‌السلام تمام آنچه (از علائق مجاری نور بصری گرفته تا... و دمی و شعری و بشری و عصبی) در دعایش گواه آورد برای شهادت به یگانگی خدا و حمد و سپاس پروردگار عالم و همه را در کربلا، در راه خدا تقدیم نمود...

هر سطر این دعا دل تو را به شناخت‌نو می‌رساند و متوجه مقام صفر بندگی‌ات در برابر بی نهایت خدایی رب‌العالمین می‌کند و چون به انشاء‌کننده آن توجه کنی یک دل تو را به عاشورا می برد و یکایک مصائب یوسف کربلا علیه‌السلام را برایت روضه خوانی می‌کند...

چه سرّی است که عرفات و عرفه با حسین علیه‌السلام گره خورد؟ نمی‌دانم... همین اندازه می‌دانم که عرفات را حسین بن علی علیه‌السلام، منزلگاه شناخت نمود. مقام شناخت. موقعیت شناخت.

و اصلا باید که عرفات را «موقعیت حسین بن علی علیه السلام» در منظومه معظم حج ابراهیمی دانست.

همین اندازه می‌دانم که چه در عرفات باشی و چه از دور عرفه بخوانی، باید که به مقام شناخت برسی... چنانچه سیدالساجدین علیه‌السلام به کسی که از حج بازگشته بود فرمود: آیا خدا را آنگونه که باید به او معرفت بیابی، در عرفات شناختی و دانستی که زمامدار تو اوست و بر تمام کارهای آشکار و پنهانی تو آگاه است و از آنچه در قلب تو می‌گذرد باخبر است؟

عرفه... تو گویی قلب سال است! که؛ اگر عرفه را از روزهای سال حذف کنی، حتما تمام ایام سال، به سان سرگشته‌ها، دنبال گمشده‌ای می‌گردی... و در آخر می‌فهمی آنچه گمشده، خود تویی!

بدون حسین علیه السلام، هستی طعم و عطری ندارد. هستی، هستی ندارد. بدون حسین علیه السلام، هیچ ایمانی دوام و ثبات و استقراری ندارد، هیچ شناختی عمق ندارد و هیچ راز و نیازی، شایسته آن نیست که بالا رود و تعبیر گردد...

بدون حسین علیه‌السلام، معنی نیز معنای خویش را از دست می‌دهد...
و اصلا باید که عرفات را «موقعیت حسین بن علی علیه السلام» در منظومه معظم حج ابراهیمی و عرفه را «موقعیت شناخت» به واسطه تعلیم دعای عرشی حسین بن علی علیه‌السلام دانست.

عرفه، منزلگاه شناخت اصیل و جاودانه است و حسین علیه‌السلام معلم هماره‌ی این شناخت اصیل و جاودانه. حسین علیه‌السلام عرفه می‌خواند و... غروب از راه می‌رسد و قافله کوچک از جان گذشتگان به میقات کربلا می‌رود تا «و فدیناه بذبح عظیم » محقق گردد و خداوند، قربانی مقبول و شایسته و برگزیده را بخواند و شریان حسین علیه السلام در مقتل عشق بریده شود و جسم نازنین و هزار زخمش به زیر سم ستوران، شهادت به کلمه کلمه آنچه در عرفات خواند دهد و حسین علیه‌السلام، با دردها، با زخم ها، با جراحات، با مصائب بی شمار، عبودیت را به بشر بیاموزد...

حسین علیه السلام به کربلا می‌رود و عرفات الی الابد دلتنگ یوسف یگانه‌ی محمدی صلی الله علیه و آله می ماند...

شاید اگر دم دم‌های غروب نگاهی به صحرای سپیدپوش عرفات کنی، و یا از هرکجای عالم به آسمان خونرنگ نظری بیفکنی مفهوم سخنم را دریابی و در دلتنگی عرفات و عرفه سهیم گردی...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۶
میم الف الف

روز هشتم ذی‌الحجة معروف است به «یوم الترویه». یکی از سؤالاتی که درباره حضرت سیدالشهداء(ع) در دهه اول ذی الحجه مطرح می‌شود این است که چرا امام حسین علیه‌السلام حج خود را در روز «ترویه» ناتمام گذاشت و مکه را ترک کرد.

مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی به این شبهه پاسخ گفته است که در ادامه می‌خوانید:

قبل از آن که به تحلیل تاریخى این پرسش بپردازیم، باید این نکته را متذکر شویم که از دیدگاه فقهى، این سخن مشهور که امام حسین علیه‌السلام حج خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زیرا امام در روز هشتم ذى حجه «یوم الترویه» از مکه خارج شد (۱).در حالى‏ که اعمال حجّ که با احرام در مکه و وقوف در عرفات شروع مى‏‌شود از شب نهم ذى حجه آغاز مى‌‏شود. بنابراین، امام اصولاً وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نیمه تمام گذارد.

بله، مسلماً آن حضرت در هنگام ورود به مکه، عمره مفرده انجام داد و چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکه و احتمالاً در فاصله‏‌هاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حج نمى‌‏شود. در برخى از روایات تنها از انجام عمره مفرده از سوى حضرت سیدالشهدا(ع) سخن به میان آمده است.(۲)

گرچه معروف و مشهور است و در برخی کتاب‌ها مانند «الارشاد» شیخ مفید آمده که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرد و طواف و سعی انجام داد و از احرام بیرون آمد چون نمی‌توانست حج خود را تکمیل کند. (۳) ولی به نظر بعید می‌آید که آن حضرت به احرام حج محرم شده باشد چون کسی که می‌خواهد اعمال حج را انجام دهد علی القاعده روز هشتم یا روز نهم ذی الحجه محرم می‌شود و جهتی برای محرم شدن زودتر از موعد مقرر نیست.

برای تایید این مطلب روایاتی در کافی نقل شده که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ فِی أَشْهُرِ الْحَجِّ مُعْتَمِراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى بِلَادِهِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ إِنْ حَجَّ فِی عَامِهِ ذَلِکَ وَ أَفْرَدَ الْحَجَّ فَلَیْسَ عَلَیْهِ دَمٌ فَإِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع خَرَجَ قَبْلَ التَّرْوِیَةِ بِیَوْمٍ إِلَى الْعِرَاقِ وَ قَدْ کَانَ دَخَلَ مُعْتَمِراً .(۴)

از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمود: امام حسین(ع) قبل از روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد در حالی که قبلا در ماه حج با احرام عمره، به قصد انجام عمره وارد مکه شده بود و عمره انجام داده بود.

از این روایت بر نمی‌آید که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرده باشد.

در روایت دیگر امام صادق(ع) فرمود:

قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع فِی ذِی الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ یَوْمَ التَّرْوِیَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ یَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِی ذِی الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا یُرِیدُ الْحَجَّ .(۵)

امام حسین(ع) در ماه ذی الحجه عمره انجام داد و سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد و کسی که نمی‌خواهد حج انجام دهد می‌تواند عمره انجام دهد.

بله، مسلماً آن حضرت در هنگام ورود به مکه، عمره مفرده انجام داده و چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکه و احتمالاً در فاصله‏‌هاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حج نیست و شاید وقتی که خبر دار شد که نیروهای مخفی یزید قصد ترور آن حضرت را در حرم دارند، تصمیم گرفت به سوی عراق حرکت کند آن زمان امام حسین(ع) برای انجام یک عمره دیگر محرم شد و آن را تکمیل کرد و از احرام خارج شد و در روز ترویه یعنی هشتم ذی الحجه به سوی عراق از مکه خارج شد.

از نقطه نظر تاریخى بالأخره این پرسش باقى است که با وجود آن که یکى از علل انتخاب مکه، داشتن فرصت مناسب براى تبلیغ دیدگاه خود بود؛ چرا در این شرایط زمانى ویژه که اوج حضور حاجیان از سرتاسر نقاط مختلف در مکه، عرفات و منا است و بهترین فرصت تبلیغى براى آن حضرت فراهم آمده است ناگهان مکه را ترک کرد؟

به طور خلاصه مى‏‌توانیم علل این تصمیم ناگهانى را چنین ذکر کنیم:

۱- احتمال خطر جانى‏

از برخى عبارات امام حسین(ع) که در مقابل دیدگاه شخصیت‌‏هاى مختلفى که با بیرون رفتن آن حضرت از مکه و حرکت به سوى کوفه مخالف بودند، ابراز شده چنین بر مى‏‌آید که امام علیه‌السلام ماندن بیشتر در مکه را مساوى با بروز خطر جانى براى خود مى‏‌دانست؛ چنانکه در جواب ابن عباس مى‏‌فرماید: «کشته شدن در مکانى دیگر براى من دوست داشتنى‏‌تر از کشته شدن در مکه است»(۶)

نیز به عبداللَّه بن زبیر فرمود: «به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکه کشته شوم، براى من دوست داشتنى‏‌تر است تا آن که به اندازه یک وجب در داخل مکه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر من به لانه‏‌اى از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آن چه را از من مى‏‌خواهند، به دست آورند» (۷)

نیز به برادرش محمد حنفیه، به صراحت از قصد ترور یزید در محدوده حرم امن الهى نسبت به جان خود سخن به میان آورد .(۸) بالاخره در بعضى از متون به صراحت سخن از این مطلب به میان آمده که یزید، عده‌‏اى را همراه با سلاح‏‌هاى فراوان براى ترور امام حسین(ع) در مکه فرستاده بود. (۹)

۲- شکسته نشدن حرمت حَرَم‏

در ادامه برخى از عبارات پیش گفته، تذکّر این نکته از سوى حضرت سیدالشهدا(ع) وجود داشت که نمى‏‌خواهد حرمت حرم امن الهى، با ریخته شدن خون او در آن شکسته شود؛ گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموى باشد.

آن حضرت این مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبیر و به گونه تعریض‌‏آمیز نسبت به او که بعدها در مکه موضع گرفته و لشکریان یزید حرمت حرم را خواهند شکست به صراحت بیان مى‏‌دارد. ایشان در جواب ابن زبیر مى‏‌فرماید:.«پدرم (على علیه‌السلام) براى من نقل کرد که در مکه قوچى است که به وسیله آن حرمت شهر شکسته مى‏‌شود و من دوست ندارم که مصداق آن قوچ باشم».(۱۰)
-----------------------------
پی‌نوشت‌ها:
۱. واقعة الطف، ص۱۴۷

۲ . وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۲۴۶، کتاب حج، باب ۷، ابواب العمرة ج ۲ و ۳.
۳ - شیخ مفید، الارشاد ج ۲ ص ۶۸ .
۴و۵- الکافی ج: ۴ ص :۵۳۶
۶.ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۱۵۹.
۷.واقعة الطف، ص ۱۵۲.
۸.سید بن طاووس، لهوف، ص ۸۲..
۹.همان،ص۸۲.
۱۰ . ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج ۲، ص ۵۴۶.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۵۶
میم الف الف
دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۲۱ ب.ظ

چه خبره....؟؟؟؟!!




در حالیکه بحث اول جوانان این مملکت در دو روز گذشته اختلاف بر سر اجرای دو کمدین برنامه خندوانه بوده،

شیعیان منطقه فوعه و کفریا از دیروز از شش جهت در حمله شدید قرار گرفتند و زنان و دختران از مراجع تقاضای فتوای خودکشی در صورت ورود نیروهای تکفیری کردند...

اینجا دعوا داریم که کدامیک از کمدین ها بیشتر و بهتر میخندانند آنجا دعوا دارند که کدامیک اول خودکشی کنند تا روی زشت تکفیر و تکفیریان را نبینند....

خدایا ما را ببخش که گرفتار غفلتیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۲۱
میم الف الف

روزگاری وقتی گفته می‌شد که فلان فیلمفارسی یا مثلا فیلم شبه‌روشنفکری، کپی فلان فیلم خارجی است، اگر چه آن فیلم خارجی، فیلم مطرحی محسوب شده و حتی بعضا علاقمند تماشایش بودیم اما عمل کپی نعل به نعل از آن و ساختن یک فیلم به اصطلاح ایرانی را علیرغم تغییر نام‌ها و برخی صحنه‌ها، ناپسند، سطحی‌نگرانه و غیرهنری تلقی می‌کردیم. توضیح آنکه کپی‌برداری اساسا با الهام یا درس گرفتن از آثار هنری متفاوت است.

موضوع اقتباس ادبی یا سینمایی که حاصلش می‌تواند چندین نسخه فیلم طی سال‌های مختلف و از زاویه نگرش فیلمسازان گوناگون باشد هم امری قابل قبول است. اما کپی سیر تا پیاز قصه یک فیلم و صحنه‌پردازی‌ها و حتی دیالوگ‌ها و کوچترین حرکات و رفتار شخصیت‌های آن بدون کاربرد هیچگونه خلاقیت، به هیچ وجه نمی‌تواند عنوان برداشت هنری یا الهام سینمایی و یا اقتباس را داشته باشد.

متاسفانه این عمل در سال‌های پس از انقلاب هم در عرصه سینمای ایران ادامه یافت و کوس این رسوایی تا آن حد در همه جا پیچید که گفته می‌شد تهیه‌کنندگان و تولید‌کنندگان فیلم، نوار ویدئویی فلان فیلم خارجی را در اختیار نویسنده و کارگردان قرار داده و از وی می‌خواهند با کمی تغییرات در عناوین و صحنه‌های غیرقابل نمایش، عین آن را ساخته و تحویل دهند! اما تاسف بیشتر آنجا بود که فیلم‌های خارجی کپی شده، حتی از میان آثار مطرح و خوش ساخت هم انتخاب نشده و اغلب از میان آثار بسیار تجاری و ضعیف و ساده پسند بیرون می‌آمد!!

کار کپی و تقلیدهای تصویری به سینما محدود نشد و با گسترش ماهواره‌ها و کانال‌های ماهواره‌ای، به تقلیدهای سطحی و ساده‌نگرانه از برخی‌ برنامه‌های بعضا سخیف شبکه‌های ماهواره‌ای کشید، خصوصا از شبکه‌های فارسی زبان که به اعتراف خودشان اغلب از سطح استاندارد برنامه‌های تلویزیونی بسیار عقب هستند.

انگار همان توهمی که گریبان آن تولیدکنندگان فیلمفارسی را گرفته بود که گویا بیننده فیلم‌های سطحی و تجاری خارجی در بین تماشاگران سینمای ایران، فراوان بوده و همین امر می‌تواند فروش کپی فارسی آن فیلم‌ها را هم زیاد کند، در سال‌های اخیر به مقلدان برنامه‌های ماهواره‌ای هم سرایت کرد و موجب شد که سخیف‌ترین برنامه‌های شبکه‌های فارسی زبان خارج کشور و حتی دکور و ساختار و طرز رفتار مجریان آن‌ها نیز کپی شود!

ضمن احترام به همه برنامه‌سازان و مدیران متعهد و خلاق‌ رسانه ملی بایستی ابراز تأسف کرد که این تقلیدهای سبک و کپی‌برداری‌های سخیف، مدتی است به بعضی برنامه‌های این رسانه نیز سرایت کرده و در حالی که رسانه ملی و برنامه‌هایش باید سرمشق و الگوی دیگر رسانه‌ها باشد، بعضاً ضعیف‌ترین برنامه‌ها و سبکسرترین مجریان کانال‌های آن سوی آب‌ها، با دم دست‌ترین شیوه‌ها، مورد تقلید قرار می‌گیرند.

به خاطر دارم حدود ۱۵ سال پیش یکی از هنرپیشگان و برنامه‌سازان فراری که عناد و دشمنی‌اش با انقلاب و نظام اسلامی را هیچگاه پنهان نکرده و از شناخته شده‌ترین ضد انقلابیون به اصطلاح هنری در میان جماعت لس‌آنجلس‌نشین به شمار می‌رود، در یکی از مصاحبه‌هایش اعتراف کرد که تمام شبکه‌های تلویزیونی فارسی زبان در خارج از ایران، همه تلاش و کوشش و آرزویشان این است که به لحاظ کیفیت برنامه‌های تولیدی به پای شبکه‌های تلویزیونی جمهوری اسلامی برسند!

اما متأسفانه پس از این سالها، اینک شاهدیم که تمام تلاش و کوشش برخی برنامه‌سازان تلویزیون جمهوری اسلامی این است که از سخیف‌ترین برنامه‌های همان شبکه‌های فارسی زبان کپی بردارند!! شاید بتوان نخستین حرکت در این مسیر را کپی‌برداری (البته ساختاری و نه محتوایی) از برنامه «اتاق خبر» شبکه «من و تو» دانست که به انحاء مختلف در چندین برنامه خبری شبکه‌های مختلف سیمای جمهوری اسلامی صورت گرفت.

این کپی‌برداری از مجله خبری شبکه اول شروع شد تا بخشی از برنامه صبحگاهی شبکه خبر و... و بالاخره بانازل‌ترین صورت به شبکه افق و برنامه «عصرانه» آن رسید که با توجه به رویکرد و ماهیت و برنامه‌های دیگر این شبکه، تأسف‌بارتر بود.

با این اوصاف شاید نتوان ایراد چندانی به تقلید نعل به نعل مجموعه تلویزیونی «هفت سنگ» از سریال آمریکایی «خانواده مدرن» گرفت که صدای مجلات خارجی مانند «ورایتی» را هم درآورد و سبک زندگی یک خانواده آمریکایی را با تمام وجوهش در میان خانواده‌های ایرانی (آن هم در ماه مبارک رمضان) رواج می‌داد البته به جز همجنس‌گرا بودن دو مردی که در آن سریال آمریکایی می‌خواستند سرپرستی کودک بی‌سرپرست را قبول کنند و همچنین دختر بودن فرزند خانواده که دوست پسرش را به خانه دعوت کرده است!!

شباهت حیرت‌انگیز دکور برنامه‌های «ماه عسل» و به خصوص «امشب» به دکور کنسرت خوانندگان بدنامی همچون «مدونا» و «ادل» را نیز در نگاهی خوش‌بینانه شاید بتوان ناشی از کم اطلاعی تهیه کنندگان و کلاه گشاد طراح صحنه بر سر آنها تلقی کرد.

اما با تقلید مجری جوان برنامه جدید «جیوگی» از فلان مجری شبکه تلویزیونی صدای آمریکا VOA چه باید کرد که کوچکترین سکنات و ریزترین حرکات وی را حتی در تأکیدات کلامی، از قلم نینداخته و همچون سرمشق مدرسه‌ای مورد اقتدا قرار داده است؟! ضمن اینکه وقتی در برنامه‌اش ناگهان به سراغ سوابق سیاسی میهمانش (که به منتقد سینمایی معروف است) می‌رود! و از به اصطلاح مبارزاتش در خارج و داخل کشور برای انقلاب سخن می‌گوید و ... از سوابق گروهکی‌اش حرفی نمی‌زند که وی در آن سالها عضو سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده بوده، سازمانی که بعداً به حزب رنجبران تغییر نام داد و از گروهک‌های مائوئیستی ضد انقلاب شد.

مجری برنامه «جیوگی» وقتی از سوابق میهمانش طی سالهای پس از انقلاب سخن می‌گوید، سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ را سانسور می‌کند چرا که میهمان گرامی در آن سالها به جرم سخنگویی حزب رنجبران در زندان جمهوری اسلامی بوده و اگرچه تصویری یک ثانیه‌ای از مصاحبه و اعترافات وی در زندان به صورت گذرا پخش می‌شود اما توضیحی درباره آن تصویر داده نمی‌شود. همین میهمان سیاسی/ سینمایی که بارها و بارها در مصاحبه‌های مختلف، شخصیت شهید سید مرتضی آوینی را تحریف کرده، باز هم در این برنامه تلویزیونی به تحریفات خود ادامه داده و وی را در تعامل با جریان روشنفکری معرفی نموده و ضمن اینکه خودش را با شهید آوینی در یک جبهه قرار می‌دهد، می‌گوید آنها (یعنی خودش و آوینی!) فرهنگ را هیچگاه ذیل سیاست تعریف نکرده و این دو مقوله را اساساً منفک از هم می‌دانستند، از همین روی کاملاً در تقابل با روزنامه‌هایی مانند کیهان قرار داشتند و به همین دلیل امثال کیهان به تخریب او و آوینی دست می‌زده‌اند!

این در حالی است که شهید آوینی در مقالات متعدد خود، اساساً برای جریان روشنفکری در ایران اصالتی قائل نبود و آن را به تمام معنا مصداق غربزدگی و تقلید کورکورانه از غرب محسوب می‌کرد. شهید آوینی در پاسخ به مطلب مسعود بهنود که در مجله آدینه شماره ۵۹ چاپ شده و تحت لوای فرهنگ، انقلاب و نظام اسلامی را تحریف کرده و آینده آن را زیر علامت سؤال برده بود، مقاله «تحلیل آسان» را نوشت که ابتدا در روزنامه کیهان به صورت پاورقی و سپس در شماره ششم مجله سوره چاپ شد.

مقاله‌ای که نشانه‌ای گویا و بارز از نگرش و نوع برخورد قاطع و تند شهید آوینی با جریان به اصطلاح روشنفکری (که خودش آن را «شبه روشنفکری» می‌خواند) است. او در این مقاله برخلاف تأکیدات مکرر میهمان برنامه «جیوگی» فرهنگ را ذیل سیاست تعریف می‌کند(۱) و باز هم علیرغم ادعای میهمان مذکور مبنی بر تقابل کیهان با آوینی (و بالعکس) مقاله‌اش را به روزنامه کیهان می‌دهد تا در آن به چاپ برسد.

اگرچه به مانند اختلاف سلیقه‌ای که در میان مؤمنین به انقلاب اسلامی و دوستداران نظام جمهوری اسلامی در تمامی عرصه‌های فرهنگی و سیاسی وجود دارد، بعضی تفاوت‌های سلیقه‌ای (و نه بر سر اصول) مابین کیهان و شهید آوینی هم وجود داشت اما همچون اختلاف سلایق در میان جامعه مسلمین، دلیل بر تقابل و تفرقه و دشمنی به حساب نمی‌آمد. در همین جهت بود که شهید آوینی در پاسخ به چند سؤال، مقاله‌ای دیگر برای کیهان نوشت که در بهمن سال ۱۳۷۰ بازهم به صورت پاورقی در این روزنامه به چاپ رسید.

اما جدای از همه این حرف و سخن‌ها، معلوم نیست چرا مجری جوان برنامه «جیوگی» برای معرفی ابتدایی میهمان سینمایی‌اش، از نویسنده ضد دین و هتاک، صادق هدایت مایه می‌گذارد و وی را عنصر شاخص جریان روشنفکری معرفی کرده و پس از آن با سؤالات و نتیجه‌گیری‌های یکطرفه‌اش ضمن هویت دادن به این جریان در گذشته و حال این سرزمین سعی می‌کند برای شهید آوینی هم یک وجه روشنفکری بتراشد؟!!

مخلص کلام اینکه ملت ایران، شرایط بودجه‌ای و کمبودهای کنونی رسانه ملی را درک می‌کند و انتظارات چندان بالایی از آن ندارد. ولی کلام امامش را به خاطر دارد که این رسانه باید دانشگاه باشد و طبیعی است دانشگاه، آنگاه دانشگاه است که تولید علم (و در اینجا تولید رسانه‌ای) داشته باشد نه اینکه ضمن الگو قرار دادن سطح پایین‌ترین تولیدات رسانه‌ای فراریان به خارج کشور، همچنان پس از گذشت ۳۷ سال از پیروزی انقلاب اسلامی بخواهند شخصیت شهدای انقلاب را به نفع جریانات لاییک و سکولار تحریف کرده، عناصر معلوم‌الحال هتاک رابه عنوان نویسنده شاخص روشنفکر نبش قبر نموده و از این طریق راه نفوذ بیگانگان را فراهم سازند.
--------------------------

۱- شهید آوینی در بخشی از مقاله «تحلیل آسان»، شبه روشنفکرانی مانند بهنود که برای انقلاب و نظام اسلامی نسخه‌های انگلیسی و آمریکایی می‌پیچند را اینگونه لقب می‌دهد:
«... میراث خوران خوش‌نشین دیار غرب و وابستگان داخلی استکبار و خودباختگان مرعوب مدینه فاوستی، رجّالگان و زُنّاربستگان دیر «مایکل جکسون» و «بوش» قداره بند و بزمجه‌های از ترس رعد و شیفتگان جزایر ناتورالیست‌ها و مداحان پروسترویکای مفلوک شوروی مفلوک‌تر و نوچه‌های کمربسته برق به سوراخ خزیده... پهلوان پنبه‌های جُبّان فضای خالی میان سطور نشریات نشخوارگر جویده‌های فرنگیان...»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۵۹
میم الف الف
شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۱۸ ب.ظ

آی جرثقیل کجایی....؟!!!!

افسران - آی جرثقیل کجایی....؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۱۸
میم الف الف
«از دشمن که نباید غفلت کرد. دشمن‌ دانستنِ دشمن که عیب نیست؛ اینکه ما روى دشمن مدام تکیه می‌کنیم، معنایش این نیست که از عیوب خودمان و مشکلات درونى خودمان غافلیم؛ نه، اَعدى‌ عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتى بَینَ جَنبَیک...» (بیانات مقام معظم رهبری در جمع اساتید دانشگاه ها؛ ۱۱ تیرماه ۹۳)

این روزها شبکه‌های اجتماعی، تبدیل به محلی برای اظهار نظرهای هنرمندان، مسئولان فرهنگی و شخصیت‌های سیاسی کشور شده است. به طوری که مجله‌های خبری صدا و سیما، منبع موثق(!!!) بسیاری از اخبار داغ مذاکرات و دیگر مسائل روز کشور را، همین شبکه‌های اجتماعی ذکر می‌کنند.

دور زمانی نبود که حتی نام بردن از این شبکه‌های به اصطلاح اجتماعی در رسانه‌ها، قبیح می‌نمود؛ لیکن در چند ماه اخیر شاهد تابوشکنی صدا و سیما در این زمینه هستیم. به طوری که تنها پل ارتباطی بسیاری از برنامه‌های پربیننده صدا و سیما، همین شبکه‌های به اصطلاح اجتماعی صهیونیستی شده است. نمی‌توان تصور نمود که مسئولان این نهاد حکومتی، از ماهیت صهیونیستی این برنامه‌ها آگاه نیستند؛ آن هم با توجه به برنامه‌های روشنگرانه گاه و بیگاه صدا و سیما!...

به واقع جای سوال است که چرا صدا و سیما، این دانشگاه عمومی قدمی در جهت روشنگری مردم در زمینه مواجهه با شبکه‌های ضد اجتماعی که متعلق به سرویس‌های جاسوسی_تروریستی دولت‌های صهیونیستی هستند، بر نمی‌دارد... به راستی مسئولان این نهاد را چه شده که علیرغم توصیه‌های مقام عظمای ولایت مبنی بر دشمن‌شناسی، هیچ برنامه‌ی مدونی در این رابطه به نمایش نمی‌گذارند؟

حضرت امام خامنه‌ای در ششم تیرماه سال جاری در جمع خانواده‌های شهدای هفتم تیر فرمودند: «احتیاج داریم دشمن را بشناسیم. آن کسانی که امروز سعی می‌کنند از این هیولا - که سیاست‌های آمریکایی و سیاست‌های بعضی از دنباله‌روان آمریکا است - یک چهره‌ی موجّهی معرّفی کنند، اینها دارند خیانت می‌کنند؛ اینها دارند جنایت می‌کنند.

این کسانی که این حقیقت روشن را کتمان می‌کنند، این دشمنی خباثت‌آلود را در زیر پرده‌های توجیه می‌پوشانند، اینها دارند خیانت می‌کنند به این ملّت. کشور ما و ملّت ما احتیاج دارد دشمن را بشناسد، عمق دشمنی را بفهمد. و احتیاج دارد به اینکه خود را آماده کند برای مواجهه. این مواجهه همیشه مواجهه‌ی سخت نیست، مواجهه‌ی در میدان جنگ نظامی نیست؛ دشوارتر از آن، مواجهه‌ی در میدان جنگ نرم است، در میدان فرهنگ است، در میدان سیاست است، در میدان زندگی اجتماعی است.»

با این اوصاف، مدیران و برنامه سازان صدا و سیما، چرا حرکتی درخور و شایسته از خود به نمایش نمی‌گذارند؟ چرا مانع از تبلیغ شبکه‌های ضد اجتماعی صهیونیستی مانند اینستاگرام، توئیتر، فیسبوک و... در رسانه ملی نمی‌شوند؟ مگر نه این است که کسانی که دشمنی‌های این جنایت کاران را توجیه می‌کنند، خیانت کار هستند؟ پس چرا برخی مدیران حکومتی و مسئولان دولتی، دست در دست صهیونیسم خبیث و آمریکای مستکبر، یدک‌کش خیانت شده‌اند؟

آیا پوشاندن دشمنی‌ها و خباثت‌های سرویس‌های جاسوسی- تروریستی دولت‌های صهیونیستی در قبال ملت‌های مسلمان و بالاخص ملت شهید پرور ایران، شراکت در جنایت‌های آنان نیست؟ اجر مواجهه با این جنگ نرم در فضای مجازی، اگر بیشتر از جهاد در میدان جنگ نباشد، کمتر نیست؛ پس چه بر سر مسئولان دولتی و مدیران حکومتی ما آمده است که در هنگامه‌ی پر آتش این جنگ نرم، به خواب رفته‌اند؟ که به فرموده مولای متقیان حضرت امام علی علیه‌السلام:«هرکس در وقت یاری رهبرش در خواب باشد، زیر لگد دشمن بیدار می‌شود.»

امید است در هنگامه‌ای که اکثر نهادهای دولتی و حکومتی در مقابل فعالیت سرویس‌های جاسوسی دولت‌های صهیونیستی در خاک مجازی کشور، سکوت کرده‌اند، «سپاه پاسداران» که هماره حافظ انقلاب و دستاوردهای آن بوده است، قاطعانه وارد میدان شده و مانع از تاخت و تاز دشمنان خارجی و خائنان داخلی شود. دشمن این بار نه با ظاهری سخت، خونین و جنگ طلب، بلکه در قالب نرم‌افزارهایی کاربردی، زیبا و سریع، و با نمادهایی صلح‌جو همچون پرنده و هواپیمای کاغذی، به جنگ با نظام اسلامی و اعتقادات ملت شریف ایران آمده است.

نرم‌افزارهایی مثل تلگرام، اینستاگرام، توئیتر، فیسبوک، وایبر و واتس‌اپ، زمین تازه‌ی جنگ هستند؛ آن هم زمینی طراحی شده توسط دشمن و بر اساس قواعد بازی دشمن! متاسفانه افراد بسیاری اسیر این شبکه‌های ضد اجتماعی صهیونیستی شده‌اند و غافل از آنند که دشمنان اسلام و مسلمین از حضور آرام و بی‌منظور آنان در این شبکه‌ها، بیشترین سوء‌استفاده سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی را می‌برند.

دشمن سخت مشغول جنگ نرم است؛ جنگی که خونین‌تر از جنگ‌های نظامی است، ولی مردم و متاسفانه مسئولان، متوجه تلفات زیاد جبهه‌ی خودی نشده‌اند. همانطور که رهبرمعظم انقلاب فرمودند: «در جنگ نرم و جنگ روانی هدف دشمن این است که محاسبات طرف مقابل را عوض کند.»... حاشا که سپاه هم در خواب باشد...

دولت کمونیستی چین، تلگرام را به دلیل مخابرات رمز بودن، که تنها کاربرد نظامی دارد، فیلتر نمود. چگونه است که دولت اسلامی ایران، در مقابل جاسوسی این جنگ افزار اینترنتی (تلگرام) به راحتی چشمان خود را بسته و منتظر تحفه های دشمن است؟! چرا دیگر نهاد های مسئول، در مقابل فعالیت این جاسوس افزارها سکوت کرده اند؟

انتظار است نهادهای حکومتی، با روحیه ای جهادگونه برای مبارزه با جنگ افزارهای اینترنتی دشمن برخیزند؛ صدا و سیما با توجه به نفوذ و تأثیر بسیار زیادی که دارد، می بایست علاوه بر توقف تبلیغات رایگان جنگ افزارهای اینترنتی صهیونیستی مانند اینستاگرام، توئیتر و فیس بوک، برنامه های روشنگرانه ای برای آگاه کردن مردم از ماهیت صهیونیستی این شبکه های ضد اجتماعی، پخش نماید.

به علاوه شایسته است قوه محترم قضائیه، هرچه سریعتر این جاسوس افزارهای اینترنتی را مسدود نماید و مانع از حکمرانی مستکبران در فضای مجازی کشور شود. بایسته است ماموران حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران نیز، همچون همیشه، در مقابل نقشه های پنهان و آشکار دشمن قد علم کنند و با حرکتی انقلابی، انجام فرامین مقام معظم رهبری در باب فضای مجازی را تسریع نمایند. همه ی مسئولان دولتی و مدیران حکومتی بدانند که «در بحبوحه ی این جنگ خونین، سکوت جایز نیست...»

این مطلب را با فرمایشات امام خامنه ای در باب جنگ نرم و لزوم بیداری افسران جوان به پایان می برم: «امروز آن جنگ (نظامی) نیست؛ یک جنگ ظریف‌تری هست و البته خطرناک‌تری. آگاهی از اعماق این جنگ یک توانائی بیشتر و هوشمندی بیشتری را می طلبد. اگر ما دیدیم امروز کسانی وارد این میدان هستند و تلاش می‌کنند و مبارزه می کنند و با بصیرت در وسط میدان می‌ایستند، پس جا دارد که بگوئیم این از لحاظ انگیزه، از لحاظ عمل، کمتر از او (جوان سپاهی و رزمنده ۸ سال دفاع مقدس) نیست.»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۱۳
میم الف الف
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۵۰ ب.ظ

جایگاه «سینما» در منظومه‌ فکری رهبر انقلاب




حاتمی‌کیا می‌گویند به ما درجه بدهید؛ خدا به شماها درجه داده، بنده چه درجه‌ای را به شما بدهم! درجه‌ شما، درجه‌ خدایی است. این ذوق و استعداد هنری که شماها دارید، این همان درجه‌ای است که به شماها داده.» این جملات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار سینماگران و خطاب به ابراهیم حاتمی‌کیا به خوبی نمایانگر نگاه ایشان به مقوله‌ هنر و جایگاه هنرمندان است.

با رجوع به بیانات رهبر انقلاب دلیل این توجه روشن شده و راه را بر برداشت‌های نادرست در مورد چنین تأکیداتی و مواجهه با آن به عنوان تعارف و ... می‌بندد. اساساً در نگاه آیت‌الله خامنه‌ای حقیقتِ هنر «عطیه‌ای الهی» بوده و از جایگاه رفیعی برخوردار است:

«هنر گوهر بسیار گرانبهایی است که ارزش و گرانبهایىِ آن فقط بدین جهت نیست که دل‌ها و چشم‌هایی را به خود جذب می‌کند - خیلی از چیزهایی که هنری نیست، ممکن است چشم‌ها و دل‌هایی را به خود جذب کند - نه، این یک موهبت و عطیه‌ی الهی است. حقیقتِ هنر - هر نوع هنری - یک عطیه‌ی الهی است. فیلم هم چیز جذابی است؛ سینما خیلی عنصر جذابی است، رسانه‌ی فوق‌العاده‌ای است، یعنی واقعاً الان هیچ‌چیزی مثل سینما نیست از لحاظ اثرگذاری.»

مفهوم‌شناسی سینمای متعهد، دینی و انقلابی

برای دستیابی به خطوط اصلی سینمای متعهد و انقلابی لازم است تعاریف رهبر انقلاب از سه مفهوم هنر (و در اینجا سینمایِ) متعهد، دینی و انقلابی مورد توجه و تبیین قرار گیرد. در منظومه‌ی فکری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این مفاهیم به مثابه دایره‌هایی متداخل و مرتبط با هم مورد توجه هستند. هر یک از این سه، اثرگذاری خاص خود را داشته و یک تولید سینمایی براساس مضمون و فرم و نحوه‌ی پرداخت می‌تواند به صورت همزمان متعهد، دینی و انقلابی یا هریک از اینها باشد:

۱. سینمای متعهد
«جایگاه والای انسان و تعهد او به سایر انسان‌ها» زمینه‌ی اصلی طرحِ هنرِ متعهد در اندیشه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای است:
«بعضی کسان می‌گویند در هنر متعهد، کلمه‌ی اول با کلمه‌ی دوم تناقض دارد. هنر، یعنی آن چیزی که مبتنی بر تخیل آزاد انسان است و متعهد، یعنی زنجیر شده؛ این دو چگونه با هم می‌سازد!؟ این یک تصور است؛ البته تصور درستی نیست. بحث مسئولیت و تعهد هنرمند، قبل از هنرمند بودن او به انسان بودن او برمی‌گردد. بالأخره یک هنرمند قبل از این‌که یک هنرمند باشد، یک انسان است. انسان که نمی‌تواند مسئول نباشد. اولین مسئولیتِ انسان در مقابل انسان‌هاست. اگرچه انسان در مقابل طبیعت و زمین و آسمان هم تعهد دارد، اما مسئولیت بزرگ او در قبال انسان‌هاست.»

۲. سینمای دینی
نشر حقایق و معارف دینی و ماندگارسازی آن در ذهن مخاطبان» گزاره‌ی اصلی در تعریف مفهوم سینمای دینی از دیدگاه رهبر انقلاب است: «هنر دینی آن است که بتواند معارفی را که همه‌ی ادیان - و بیش از همه، دین مبین اسلام - به نشر آن در بین انسان‌ها همت گماشته‌اند و جان‌های پاکی در راه نشر این حقایق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه کند و در ذهن‌ها ماندگار سازد. این معارف، معارف بلند دینی است ... هنر دینی این معارف را منتشر می‌کند؛ هنر دینی عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفی می‌کند؛ ولو شما هیچ اسمی از دین و هیچ آیه‌ای از قرآن و هیچ حدیثی در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید.

۳. سینمای انقلابی
در بحث سینمای انقلابی عمده‌ی توجه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به «حرکت بزرگ و افتخار‌آمیز ملت ایران در جریان انقلاب اسلامی» و رسیدن به دستاوردهای مهم در عرصه‌های گوناگون است. اگر صحنه‌ی عظیم تلاش‌ها و مجاهدت‌های ملت در طول دوران مبارزات تاریخی خود و رسیدن به پیروزی‌های گوناگون و نیز مقاومت در مقابل توطئه‌ها و فشارهای دشمنان در طول سالیان متمادی را به عنوان تابلویی زیبا فرض کنیم، از نگاه رهبر انقلاب مسئولیتِ مهم سینمای انقلابی روایتِ این عظمت‌ها و زیبایی‌هاست. بنابراین مطالبه‌ی سینمای انقلابی «برگرفته از یک نگاهِ زیباشناختی در زمینه‌ی هنر» است.

جمع‌بندی
چنانکه از بیانات رهبر انقلاب به دست آمد نگاه ایشان به حقیقتِ هنر از «جنس الهی» بوده و آن را دارای کارکردهای مهم، اثرگذار و کلیدی در روند پیشرفت کشور می‌دانند؛ چراکه سینما به عنوان هنری جذاب و اثرگذار در سطح اجتماع می‌تواند زمینه‌ساز پرورش انسان‌هایی امیدوار و دارای اعتماد به نفس بوده یا بالعکس، افراد را زیر سؤال برنده‌ی افتخارات بار بیاورد: «شما [سینماگران] می‌توانید این نسل را یک نسل پیشرونده، امیدوار، پُرشوق، معتقد به خود و معتقد به ارزش‌های اسلامی و ملىِ خود بار بیاورید؛ و همین‌طور می‌توانید این نسل را شرمنده، پشیمان، زیر سؤال برنده‌ی افتخارات گذشته و زیر سؤال برنده‌ی افتخار انقلاب و دفاع مقدس بار بیاورید.»

براساس این جایگاه مهم است که هنرمند در برابر انسان، معارف والای دینی و مضامینِ گرانسنگ مسئولیت پیدا کرده و نمی‌تواند بی‌توجه به ارز‌ش‌ها و زیبایی‌ها به فعالیت و تولید هنری و سینمایی بپردازد و اگر کسانی با چنین درکی از سینما و براساس این جهت‌گیری به عرصه‌ی سینما و فیلم‌سازی ورود کنند فعالیت‌شان «جهاد» محسوب خواهد شد: «شما برای آن تابلوی پرشکوه و پر از ریزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاری و ظرافت و زیبائی آئینه می‌شوید. خود این کار فرهنگی و کار هنری شما که روایت آن جهاد مقدس هست، جهاد است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۵۰
میم الف الف
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۳۵ ب.ظ

حرفی با دستگاههای مهم نظام جمهوری اسلامی ایران





اى کسانى که ایمان آورده‏اید اگر [دین‏] خدا را یارى دهید، شما را یارى می‌دهد و گامهایتان را استوار می‌‏دارد. (سوره محمد/۷)

 صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، با توجه به فعالیت آن در داخل و خارج کشور به یک رسانه تبدیل شده است که علاوه بر اطلاع‌رسانی و سرگرمی، مأموریت‌های مهم آموزش و آگاهی بخشی همگانی و نیز مقابله با تهدیدات نرم دشمن به خصوص در سال‌های اخیر را بر عهده داشته است.

این رسانه ملی با توجه به اهمیت و جایگاه ویژه خود، از نظر امام (ره)، مرکز آموزش و پرورش عمومی تعریف شده است. مقام معظم رهبری نیز به این رسانه توجه ویژه‌ای داشته و منویات خود را در این خصوص به مناسبت‌های مختلف بیان فرموده‌اند؛ «امروز تأثیر رسانه‌ها و تلویزیونها و هنرها و این شبکه‌های عظیم اطلاع‌ رسانىِ اینترنتی و... از سلاح و از موشک و از بمب اتم بیشتر است.

شاید بشود گفت اثر گذارترین مجموعه فرهنگی در کشور این رسانه ملی و عمومی است.(۱)اما متأسفانه چندی است که از طریق بلندگوهای این دانشگاه عمومی، نجس‌افزارهای دولت‌های صهیونیستی تبلیغ می‌شود و بدون در نظر گرفتن مصالح عمومی و حقوق شهروندی و با بی‌توجهی به کلام مقام‌معظم رهبری، که فرمودند «صدا و سیما و ارتباطات عمومی و رسانه‌های جمعی و روزنامه‌ها و همه‌ی کسانی که با مردم سر و کار دارند، موظفند مردم را نسبت به مسائل مهم کشور و انقلاب و آنچه که بر انقلاب و مسیر آن می‌گذرد و دشمنی‌هایی که می‌شود و نفوذیهای داخلی آن دشمن ها، آگاه و روشن کنند...
(۲)، حتی در برنامه‌ها و گفتگوهای زنده این رسانه و با عنوان برقراری ارتباط بیشتر با مخاطب، در کمال ناباوری شبکه‌های ضد اجتماعی وایبر، اینستاگرام و... را تبلیغ می‌کنند.

این در حالی است که نفتالی بنت وزیر اقتصاد اسرائیل به طور مثال وایبر را، که جزو پنج برند برتر تجاری اسرائیل معرفی شده است، پاسخی به جنبش تحریم کالای اسرائیلی می‌داند! آیا مسئولین محترم صدا و سیما نمی‌دانند که وایبر توسط یک تیم اسرائیلی طراحی و تولید شده است؟! آیا نمی‌دانند که این بدافزار و بدافزارهای نجس صهیونیستی مشابه آن هم چون اینستاگرام، واتس‌آپ، فیس بوک، تلگرام و... ابزارهای جاسوسی دولت های صهیونیستی هستند؟!

آیا بهتر نیست به جای معرفی و تبلیغ این بد افزارهای ضدتعاملی به مخاطبینی که طیف وسیعی از آنها نوجوان و جوان هستند و با توجه به اینکه درصد زیادی از آموزش جامعه به عهده صدا و سیماست، اقدام به برگزاری برنامه‌های گفتگو محور و چالشی با موضوع بد افزارهای تروریستی- صهیونیستی کنند، تا هم مسئولین محترم صدا و سیما (البته در صورتی که بی اطلاع از ماهیت این بدافزارها هستند) و هم مخاطبین از ماهیت و جریان مخفی این ضد شبکه‌های جاسوسی مطلع شوند؟!

چه زیبا فرمودند مقام معظم رهبری: «در میدان تنظیم شده‌ی از سوی دشمن بازی نکنید. این را مراقب باشید. همه مراقب باشند، مطبوعاتی‌ها هم مراقب باشند، جوان‌ها هم مراقب باشند، خود مسئولین هم مراقب باشند. دشمن طراحی می‌کند. در میدانی که او درست کرده، بازی نکنید چون چه ببرید، چه ببازید، به نفع اوست.(۳)

بله! فعالیت رسانه در حوزه‌های مختلف، هم چون مایعی است که در هر ظرفی به شکل خاص خود قد علم می‌کند تا بتواند هویت امر را بدست بگیرد. با پیدایش رسانه های نوین، شیوه اطلاع رسانی متحول شده، به طوری که رسانه در میان «رویداد» و «مردم»، مسیری مجازی ایجاد کرده و در اشکال رسمی، نیمه رسمی یا غیر رسمی فعالیت می کند.

در این مطلب، روی سخن با سایت Khamenei.ir است! موسسه‌ای که با نام مقام معظم رهبری در فضای مجازی فعالیت می‌کند ولی در مواردی متأسفانه با عضویت در شبکه‌های ضداجتماعی و ضدتعاملی صهیونیستی کاملا بر خلاف حکم معظم له درباره استفاده از شبکه های اجتماعی(۴) عمل کرده است. به طوری که ماجرای انتساب دروغین صفحه‌ی فیسبوک و توئیتر به مقام معظم رهبری بلافاصله با عکس‌العمل رسانه‌های غالبا دولتی آمریکایی و انگلیسی روبرو شد که مستقیما به سایت مذکور اشاره کرده و آن را صفحه‌ی شخصی معظم له دانسته‌اند! اما هر فرد آگاهی می‌داند که هرچند شخص مقام معظم رهبری و هم چنین دفتر و مجموعه بیت ایشان، اشراف کاملی بر همه‌ی حوزه‌های خبری و تحلیلی داشته و دارند، اما اینکه معظم له صفحه‌ای در اینترنت داشته باشند و آن را شخصا اداره نمایند، امری محال و شایعه دشمن ساخته است.

مقام معظم رهبری در اشاره به مواردی مشابهِ اقدام سایت فوق الذکر می فرمایند: «کسانی به عنوان نماینده رهبری از زبان رهبری حرف می‌زنند، خب من خودم هنوز که الحمدلله زبانم از کار نیفتاده، کسانی هم که حرف می زنند، نمایندگان رهبری و منصوبین رهبری و مانند اینها که تعداد زیادی‌اند، از قول رهبری نمی‌گویند این را توجه داشته باشید. شما حرف من را از خود من بشنوید.(۵) اگر چه مدیران دفتر مقام معظم رهبری هرگونه ارتباط صفحات موجود در شبکه‌های ضداجتماعی با سایتkhamenei.ir را تکذیب کرده‌اند اما متاسفانه وجود چنین صفحه‌ای باعث سوء‌استفاده‌ی عده‌ای شده به طوری که کل فتاوای معظم له در مورد حرام دانستن هرگونه تقویت دشمنان اسلام و مسلمین را نادیده گرفته و با ارائه دلایل عجیب، حضورشان را در شبکه‌های ضد اجتماعی صهیونیستی موجه جلوه می‌دهند!

فعالین انقلابی فضای مجازی از مسئولین محترم دفتر مقام معظم رهبری! انتظار دارند با فرد یا افرادی که با نام مقام معظم رهبری در شبکه‌های ضدتعاملی جاسوسی صهیونیستی حضور می یابند برخورد مقتضی را صورت دهند.

مسئولین محترم قوه قضائیه! تصمیم گیری در راستای فیلترکردن این جنگ افزارهای نجس صهیونیستی نیازی به تشکیل کار گروه مصادیق مجرمانه اینترنتی ندارد! از شما انتظار داریم با عواملی که باعث ورود و فعالیت این‌گونه جنگ افرارهای جاسوسی در داخل کشور شده‌اند برخورد مقتدرانه و بدون ذره‌ای مصلحت اندیشی انجام دهید... از شما انتظار داریم تا دستان این ابر جاسوسان و اخلال گران امنیت ملی را از فضای اطلاعاتی کشورمان قطع کنید.

مسئولین محترم دستگاه های امنیتی! حتما مطلع هستید که دولت چین در اقدامی عاقلانه، نرم افزار صهیونیستی تلگرام را به علت کاربرد مخابرات رمز که در حوزه‌ی نظامی و امنیتی به کار می رود، فیلتر کرده است! حداقل از نمایندگان دولتی کمونیستی الگو بگیرید و مانع فعالیت این جاسوسکده‌های صهیونیستی در خاک مجازی جمهوری اسلامی شوید.

مسئولین محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی! اگر متأسفانه سایر دستگاه‌های امنیتی دولت یازدهم، سکوت را پیشه ساخته‌اند، شما که همواره کارآمدترین و دلسوزترین نیروها و حافظ انقلاب و دستاوردهای آن بوده‌اید و هستید. لذا از سازمان اطلاعات سپاه پاسداران! انتظار آن می رود که با سرویس‌های جاسوسی-تروریستی دولت های صهیونیستی که در قالب شبکه های به اصطلاح اجتماعی وایبر، واتس اپ، توئیتر، فیس بوک، تلگرام و اینستاگرام وارد فضای مجازی کشورمان شده اند، برخوردی انقلابی،قاطعانه و بدون ذره ای مماشات بنماید.

مسئولین محترم دولت یازدهم! امکان ندارد که یک میوه فاسد، در کنار میوه‌های دیگر قرار بگیرد، اما آنها را به فساد نکشاند! چطور به مبلغین فساد و فحشا، به سرویس‌های جاسوسی دولت های صهیونیستی، در فضای مجازی کشورمان اجازه فعالیت می دهید؟! چطور به جای حمایت از نرم افزارهای مشابه ایرانی، دست دشمنان اسلام و مسلمین را به گرمی می فشارید؟! چه حکیمانه فرمود خداوند متعال: وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ(بقره/۲۷)؛ و در زمین فساد مى‏کنند، اینان زیانکارند...و اهل تباهی اند!

و چه زیباست فرازی از وصیت نامه شهید محمود کاوه: «دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب طرح ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز آن را خنثی خواهد کرد.»

---------------------------------------------------

۱-بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع کارکنان صدا و سیما۸۳/۲/۲۸

۲-بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۸۶/۲/۲۶
۳بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سال روز ۱۳ آبان ۸۷/۸/۸
۴-کد پیگیریd۷a۹a۴۷۶۳۶۴a۱۰۷۵
۵-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان ۲۴ رمضان ۱۴۳۶/۲۰/۴/۹۴
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۳۵
میم الف الف
شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۱۰ ب.ظ

قانون؛ از خیابان اندرزگو تا میدان خراسان....!





پرده اول

پنجشنبه شب ساعت ۱۹ پای تلویزیون برای پیگیری خبرهای روزانه از دریچه رسانه‌ملی بودم که گوینده خبر در ابتدای خبرها از دور دور زدن نیمه‌شب‌های جماعت نوکیسه در خیابان‌های بالای شهراز جمله خیابان اندرزگو ونیز به بهانه ورزش برنامه رقص جمعی و مختلط در پارک‌ها خبر داد و در مشروح خبر نیز ضمن مصاحبه با برخی از این بچه پولدارهای بیعارو پیگیری‌های بعدی از نهادهای نظارتی این‌طور نشان داد که اهالی عیش نیز فهمیده‌اند در برخی از ساعات در تهران می‌توانند هر غلطی که می‌خواهند بکنند.

رقصیدن در پارک‌ها با پخش موسیقی مهیّج آنچنانی به بهانه ورزش آن‌هم در روز روشن خبر دیگری بود که رسانه‌ملی با نگاه انتقادی به آن پرداخت. اینکه چطور می‌شود در اماکن عمومی و به صورت دسته‌جمعی رقصید و کک کسی هم نگزد(!) سؤال بی‌جوابی بود که خبرنگار نیز در آن مانده است!

پرده دوم

قانون گریزی جماعت نوکیسه و زیرپا گذاشتن علنی و قلدرانه قانون و شرع بدجوری ذهنم را به خود مشغول کرده بود. از خانه زدم بیرون هنوز چند دقیقه‌ای نگذشته بود که دیدم نیروی انتظامی با قدرت با متخلفین موتورسوار برخورد می‌کند و بارکش نیروی انتظامی پُر است از موتورهایی که تخلفشان نداشتن کلاه و یا مدارک و ... بود.

صاحبان برخی از این موتورها با التماس از این می‌گفتند که با این دوچرخ قوت خانواده چندنفری خود را در می‌آورند و با توقیف چند روزه این مرکب نان‌رسان خانواده، زندگی پرتلاطمشان، دچار شوک می‌شود و به قول همین افراد شندرغاز درآمدشان با این اعمال قانون بر باد رفته است. ولی آنچه در برابر اعمال قانون به جایی نمی‌رسید دادوهوار همراه با التماس این جماعت متخلف در میدان خراسان بود.

پرده سوم

همان شب و در ساعات پایانی؛ با مشاهده قانون‌شکنی مکشفه‌های دوچرخه‌سوار در لابه‌لای درختان دریاچه چیتگر در کنار ایستگاه ماموران محافظ قانون و اخلاق به این نتیجه‌ رسیدم که برای اعتراض به این همزیستی مسالمت‌آمیز هم که شده سری به چاردیواری برادران ناجا بزنم.
در کنار درب ورودی با یکی از همین برادران مواجه شدم.

بعد از سلام‌وعلیک از وضعیت نابهنجار گعده‌های مکشفه‌ها در گوشه‌گوشه پارک و همچنین جولان دوچرخه‌سواران بی‌حجاب و دهن‌کجی به قانون این جماعت بی‌حیا گلایه و از بی‌تفاوتی ناجا نسبت به این وضعیت شکایت کردم. در پاسخ،مأمور(به قول بچه‌ها آقا پلیس بیدار) از جولان دوچرخه‌سواران در پارک هم اظهار بی‌اطلاعی کرد(!) بعد از اعتراض جدی‌ام به این جمله اکتفا کرد که پیگیری می‌کنم.

البته بعد از گذشت چند ده دقیقه‌ای هیچ اتفاق علی‌حده در پارک نیفتاد و همچنان متجریان به قانون، مشغول پرده‌دری بودند و اهالی قانون هم در همان به اصطلاح چاردیواری به سر می‌بردند!

پرده پایانی؛ نقطه سر خط

چند سالی است که بحث اهمیت برقراری امنیت روانی و اولویت آن بر امنیت فیزیکی در جامعه از سوی رهبرانقلاب و مراجع تقلید و حتی مردم در مناسبت‌های مختلف به حافظان امنیت در کشور گوشزد شده است.

از برخورد با کسانی که با زمین، کوه،جنگل و حتی دریا خواری و یا از کیسه بیت‌المال مسلمین به نان و نوایی رسیده‌اند و آروغ آن را در خیابان‌ها با دور دور کردن و بی‌حیایی زده‌اند تا کسانی که عامدانه با زیرپا گذاشتن قانون، با بی‌حجابی و جلوه‌گری در خیابان‌ها در مسیر تباهی خود و جامعه قدم بر می‌دارند. و امنیت و آسایش را نه تنها از آحاد مردم بلکه از خانواده‌ها که محوری‌ترین عنصر در یک جامعه دینی به حساب می‌آیند گرفته‌اند با شتاب جامعه را به سمت سقوط در پرتگاه هرج و مرج می‌کشانند.

حال اینکه چه شده است که حافظان امنیت در کشور تلاش دارند شیپور را آن هم با زحمت از قسمت گشاد آن بنوازند جای سؤال دارد. در جایی که اخلال‌کنندگان در امنیت اخلاقی جامعه مشغول جولان در خیابان‌ها و ویراژ دادن روی اعصاب مردم هستند.

حافظان امنیت در جای دیگری بساط قانون گرایی خود را پهن کرده‌اند. شکی در لزوم برخورد با قانون‌شکنان و قانون‌گریزان نیست. اما با توجه به امکانات و ظرفیت‌های ناجا باید بین آن‌ها اولویت‌بندی کرد همانطور که رهبر معظم انقلاب در دیدار امسال خود با فرماندهان ناجا فرمودند، آنجا که بیان داشتند: مقابله با ناامنی‌های روانی در جامعه همچون نگرانی خانواده‌ها از حضور فرزندانشان در خیابان‌ها و بوستان‌ها به دلیل احتمال کشیده شدن آنها به سمت مواد مخدر و یا نگرانی از کشانده شدن جوانان به سمت فحشا و منکرات، بسیار با اهمیت‌تر از مقابله با ناامنی‌های فیزیکی است و باید با چنین ناامنی‌هایی به‌طور جدی مقابله شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۱۰
میم الف الف
جمعه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۰۸ ب.ظ

دفاع از بی‌عفتی و بی‌حجابی به سبک فردی ناآشنا




اخیراً فردی ناآشنا با بدیهیات قانونی و حقوقی (که بعید نیست به همین دلیل در دبیرخانه مناطق آزاد کشور منصبی پیدا کرده!) خارج از حوزه اختیارات قانونی وحقوقی خود،اظهاراتی در خصوص فعالیت نیروی انتظامی در مناطق آزاد انجام داده و گفته مردم برای تفریح به مناطق آزاد می آیند و ناجا نباید با گشت و ارشاد و انجام وظایف جاری خود مزاحم تفریح مردم شود و... هرچند چنین اظهارات برآمده از فقر شدید دانش حقوقی و قانونی ارزش پاسخ گویی ندارد اما چون گوینده آن از صاحب منصبان مناطق آزاد است و اختیار اجرایی کردن اظهاراتش را تا حدودی داراست‌،پاسخ گویی به این اظهارات ضروری می نماید:

۱- گوینده این سخنان نمی داند که ناجا یک موسسه قانونی است و شرح وظایف آن توسط قانون گذار تعیین شده و خواهد شد و جز قانون و مجاری قانونی راهکاری برای تغییر در وظایف این نهاد متصّور نیست!( به بیان ساده شرح وظایف ناجا به سلیقه این و آن وابستگی نداشته و نخواهد داشت و تابع هوسها یا "ویار" این و آن نبوده و نیست!)

۲- بر اساس قانون امر و نهی به ناجا در انحصار فرماندهی کل قوا و سلسله مراتب ناشی از آن است و خارج از این مسیر، احدی (هرکه باشد!)حق امر و نهی به ناجا را ندارد! (حتی اگر مدیرکل امور جزئی مناطق آزاد باشد!)

۳- گوینده این سخنان برای یک بار هم نشنیده که حوزه عمل یک نهاد قانونی را قانون تعیین می کند و بر اساس قانون ضابط اصلی اجرای قانون و حراست از آن در عرصه نظم و امنیت در سراسر کشور ،نیروی انتظامی است! به بیان عوامانه هر جا دزد و چاقوکش و متجاوزی پیدا شود باید به پلیس اطلاع داد و مثلاً در مناطق آزاد (به دلیل آزاد بودن!) نمی توان و نباید سرقت را به بخش فرهنگی مناطق آزاد ارجاع داد و یا از مدیر فرهنگی دبیرخانه شورای مناطق آزاد در خواست کرد تا یک جیب بر خرده پا را بازداشت کند!

۴- بعید است گوینده این اظهارات بداند که براساس قوانین جمهوری اسلامی رعایت حجاب و پوشش اسلامی برای همه کسانی که در قلمرو جمهوری اسلامی تردد و زندگی می کنند (اعم از ایرانی و بیگانه)الزامی است و عدم رعایت حجاب و پوشش شرعی و مطابق عفت عمومی جرم آشکار تلقی شده و ناجا بر اساس وظایف قانونی خود ملزم به برخورد با این جرم آشکار است!

۵- اگر بتوان چنین استدلال کرد که پیگیری سرقت، ضرب و جرح، قتل و... در مناطق آزاد بر عهده ناجا نیست (چون این مناطق محل تفریح مردم است!!) می‌توان گفت گشت‌ارشاد در مناطق آزاد نباید باشد(چون محل تفریح مردم است!) از نظر قانون جرم، جرم است (چه بی‌حجابی و بی‌عفتی باشد و چه قتل!) و ناجا ضابط قانونی مقابله با جرایم است! خواه در مناطق آزادخواه در سایر مناطق!

۶- ظاهراً گوینده این عبارات فرض بر این گذاشته که مردم در مناطق آزاد مجرمانه تفریح می‌کنند! (شاید قیاس به نفس کرده باشد!) والا ناجا صرفاً مزاحم برنامه‌های مجرمانه است و هیچ‌گاه مخّل تفریح مردم نبوده و نخواهد بود! آیا گوینده این عبارات معتقد است مردمی که به مناطق آزاد سفر می‌کنند قصد جرم دارند و ناجا را مخل اقدامات خود می‌دانند؟ آیا این عبارات توهین آشکار به مسافرانی که به مناطق آزاد سفر می‌کنند نیست؟ آیا مسئولان مناطق آزاد با استخدام چنین فردی قصد جذب گردش‌گر به این مناطق را دارند؟ فردی که به صراحت همه گردشگران مناطق آزاد را مجرم فرض کرده و از ناجا می‌خواهد مزاحم تفریح مجرمانه گردشگران نشود؟

۷- جالب این جاست که همین الان ناجا در انجام وظایف خود در خصوص مقوله عفاف و حجاب با حداکثر تساهل ممکن عمل می‌کند و عملاً کسی درجزیره پیدا نمی‌شود که برای پوشش با مانعی روبرو باشد!

دردآور اینجاست که گوینده این عبارت در کسوت روحانیت مرتکب چنین جرم فاحشی شده است و بسیار لازم است که این شخص در محضر دادگاه ویژه روحانیت به این سئوال اساسی پاسخ بگوید که بر اساس کدام مبنای فقهی و شرعی این چنین به دفاع از بی‌عفتی و بی‌حجابی پرداخته و واجب شرعی امر به معروف (کارکرد گشت ارشاد) را زیر سئوال برده است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۰۸
میم الف الف