یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم

یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم


اگر بند بند استخوان‌های مان را جدا سازنند، اگر سرمان را بالای دار ببرند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتش‌مان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگان‌مان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‌نامه‌ کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم. ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پا برهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم بر نمی‌داریم.

۲۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۵۶ ب.ظ

ماجرای....


در سال ۱۳۴۸ وارد نیروی هوایی شدم . در بدو ورود می بایستی یک سری آموزشها را در نیروی هوایی می دیدیم که از آن جمله آموزش زبان انگلیسی بود.این کلاس ها شروع آشنایی چندین ساله ی من با عباس بابایی بود...
ایشان شخصیت خاصی داشتند واز همه متمایز بودند. در آن دوران بیشتر استادان زن بودند از جمله استاد کلاس زبان که یک زن آمریکایی بود.
این استاد زبان برای اینکه فرهنگ مبتذل غرب را رواج دهد،به دانشجویان پیشنهاد شرم آوری داد که، اگر کسی امتحان پایان ترم را ۲۰ بگیرد من یک شب با او خواهم بود. بعد از اعلام نمرات عباس ازهمه نمره اش بیشتر بود او امتحان را ۱۹ گرفته بود. من برگه او را که دیدم تعجب کردم زیرا او یک کلمه ساده را غلط نوشته بود .
و آن استاد هم به عباس گفت: تو عمدأ این کلمه را غلط نوشته ای تا با من نباشی. آنجا بود که من به عظمت روحی عباس پی بردم. ایشان با این کار درس تقوا و عفت و بزرگواری را به دیگران آموخت...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۵۶
میم الف الف
يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۵۳ ب.ظ

نامه محرمانه ای که در اتوبوس جا ماند...!

حاج فیروز احمدی، از دیدبان های گردان ادوات لشکر ۱۰ سید الشهدا علیه السلام در بیان خاطره ای می گوید:

قبل از عملیات کربلای ۴ آماده باش صد در صد بود ولی در تهران مشکلی برایم پیش آمده بود. به فرمانده تیپ، احمد غلامی گفته بودم که من چند روز مرخصی می خواهم ولی چون آماده باش بود، موافقت نمی شد.

روز بعدش ستاد فرماندهی من را صدا زد و گفت شانس آوردی یه نامه محرمانه از طرف فرماندهی برای متطقه ده سپاه تهران است، چون باید این نامه سریع برده شود و جواب گرفته شود، شما می توانید این نامه را ببرید و مشکل خودت هم یک روزه حل کنی و بیایی به منطقه.

من هم از خدا خواسته، نامه را گرفتم و چون پدرم هم در منطقه بود اجازه ایشان را هم گرفتم و با هم آمدیم اهواز و سوار اتوبوس شدیم و به طرف تهران حرکت کردیم. ما در کنار میدان سوار شده بودیم و در بوفه اتوبوس جا به ما دادند ولی قبل از ساعت ۶ صبح از اتوبوس در ترمینال پیاده شدیم و نماز صبح را خواندیم. با پدرم خداحافظی کردم چون مسیرمان یکی نبود. من که آمدم سوار تاکسی بشوم دیدم کیف پول و نامه نیست. آن موقع دنیا روی سرم چرخید. رفتم دوباره به ترمینال که گفتند این اتوبوس مال این ترمنیال نیست و گذری مسافر سوار کرده.

خلاصه با ناراحتی فراوان با اتوبوس دو طبقه بدون اینکه بلیط بدهم، آمدم و رسیدم به خانه ام در تهرانپارس. آن موقع این همه خانه سازی انجام نشده بود و خرابه های زیادی بود. روبروی خانه ام دیدم یک اتوبوس پارک است و دارند آن را می شویند. توجه کردم و دیدم همان اتوبوسی است که ما را از اهواز سوار کرده بود. رفتم جلو و گفتم: کیف و یک نامه ام جا نمانده است.

نامه محرمانه ای که در اتوبوس جا ماند
راننده ترسیده بود چون نامه مهر سپاه و محرمانه خورده بود، فقط می گفت: چه جوری به این زودی آدرس خانه من را پیدا کردی و آمدی سراغ نامه؟

من هم که متوجه موضوع شده بودم، گفتم: ما همسایه هم هستیم و خانه مان کنار هم است. خدا را شکر کردم و این بهترین و غیر باورترین خاطره من بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۵۳
میم الف الف
شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۵۲ ب.ظ

هرچه کردم ....



هرچه کردم نشوم ازتو جدا بدتر شد
از دل مـا نرود مهر و وفــا بدتر شد

مثـلا خواســتم این بــار موقـر باشــم
و به جای "تو" بگویم که "شما" بدتر شد

آسـمان وقـت قـرار من و تــو ابری بود
تـازه با رفتـن تـو وضـع هـوا بدتر شــد

چاره دارو و دوا نیست، که حال بد من
بی تو با خوردن دارو و دوا بدتر شد

روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت
آمدم پاک کنم عشـق تـو را ... بدتـر شـد !

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۵۲
میم الف الف
جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۲ ب.ظ

کلش....مدافع حرم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۳۲
میم الف الف

رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله در وصف دردهای بزرگ ما که امام خویش را گم کرده‌ایم (یا بهتر آنکه ما از حضور او گم گشته‌ایم) و در وصف عذابی که می‌کشیم از اینکه نمی‌توانیم حق را برپاداشته و باطل را نابود کنیم فرمود : «در آن دوران، قلب مومن در درون خود مانند نمک در آب ذوب می‌شود زیرا زشتی‌ها را می‌بیند و قدرت جلوگیری و تغییر آن را ندارند. مومن در میان آنها با ترس و لرز راه می‌رود که اگر حرف بزند او را می‌خورند و اگر ساکت شود، دق مرگ می‌شود!»

ساکت نمی‌مانیم نه برای ترس از دق مرگ شدن از شدت غصه‌ها... بلکه برای آتشی گداخته که جانمان را می‌سوزاند و آرام و قرارمان را می‌گیرد...

ماجرا، مهجوریت امر به معروف و نهی از منکر در آخرالزمان است. درست همانگونه که آقایان و ائمه ما (علیهم السلام) وعده داده بودند که: «برای مردم روزگاری می‌رسد که تنها همّ و غمشان شکم آنها، شرافتشان تجملات زندگی، قبله آنها همسرانشان، دین و آئینشان دِرهم و دینارشان می‌باشد. آنها بدترین خلایق هستند و نزد خداوند ارج و مقامی ندارند... سیاتی علی‌الناس زمان، یخیّر فیه الرجل بین العجز و الفجور، فمن ادرک ذلک الزمان فلیختر العجز علی الفجور!... باید امر به معروف کنید وگرنه بد کاران بر شما مسلط خواهند شد و خوبان هرچه دعا کنند مستجاب نخواهد شد. خوشبخت‌ترین مردم در دنیا افراد پست و نادان خواهند بود، که به خدا و رسولش ایمان نخواهند داشت... هنگامی که ستم و تباهی فراوان شود، منکر آشکار گردد، امت من امر به منکر و نهی از معروف کنند، امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کنند...»

دروغ نگفته‌اند به ما و به ایشان نیز دروغ گفته نشده است و حق گفته‌اند. و اینک مصادیق عینی تمام این احادیث را می‌بینیم! ماجرا روشن‌تر و واضح‌تر از توضیح و تشریح است... ماجرای سبک شمردن محرمات الهی!

اینکه لابی‌گری‌های فرهنگی – سیاسی به امری رایج بدل گشته است، شکی نیست... وقتی زنگها به صدا در می‌آیند و پچ پچه‌های پنهانی، بدعتی نوین را پایه ریزی می‌کند؛ بلاشک نفر سوم و یا چندم حاضر در آن لحظه شیطان است!

وقتی پیاده لشگر شیطان تاب حرف حق را نمی‌آورند و یک نهی از منکر آنگونه آشفته می‌کندشان که دست به دامن حاج آقاهای امام و انقلاب و جنگ دیده تسبیح به دست می‌شوند تا به فتوای شریح گونه‌ای چهره کریه و زشت خویش را شستشو دهند!

همان‌ها که بهشت شداد غربی‌ها را در سر می‌پرورانند و کم کم نمونه‌های ایرانی کن و اسکار و... را در ایران بازسازی می‌کنند و گمان می‌کنند تهاجم فرهنگی رگ غیرت مومنین را آنگونه خشکانده که دیگر از هیچ حنجره‌ای فریادی بلند نشود!

اما آنها که حافظه تاریخی خوبی داشته باشند و هنوز رگه‌هایی از غیرت در وجودشان پیدا شود، حواسشان آنقدر جمع است که بدانند آنانکه دار این قالی را علم کرده‌اند و پیاده لشگر شیطان مشغول بافتن و گره در گره زدن تار و پودش هستند، ناکجاآبادی چون جشن هنر شیراز زمان طاغوت را هدف و منظور گرفته‌اند!

مع الوصف چه جای تعجب دارد اگر لثارات را که یک تنه برابر شبیخون‌های دشمنان ایستاده، بازنده بخوانند و افراطی بدانند و حرف حق تلخ و بدآیندشان باشد و دست به دامن این و آن شوند که این فریاد را در نطفه خفه کنند؟!

مگر امیرالمومنین علیه السلام نفرمود که: زمانه‌ای بیاید که هر که امر به معروف کند، خوار شود و کسی که مرتکب گناه شود مورد ستایش قرار گیرد...

چه جای تعجب اگر کسانی که داعیه دینداری و شریعت داشتند، امر به معروف کنندگان را دعوت به توبه کنند؟! که آخرالزمان آنگونه دوران تحیر است که گاهی شخص بی آنکه بداند و بفهمد ضد باور و خط فکری خویش حرف می‌زند و عمل می‌کند و خودش هم متوجه نمی‌شود که چه رودستی از شیاطین خورده است!

که امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: «شخص با ایمان در نزد آنها ضعیف و حقیر است و فرد بافضیلت در چشم آنها پست و بی مقدار، ولی در مقابل شخص فاسق محترم و فرد ستمگر مورد تعظیم و احترام است. ضعیف در بین آنها پایمال و قوی در نزد ایشان صاحب اختیار است!»

آنچه رخ داد اگرچه یک سنت‌شکنی قبیح و یک بدعت زشت بود که نهی از منکر کننده دعوت به توبه شود و به تعبیر بیان امام صادق علیه‌السلام «و رایت الآمر بالمعروف ذلیلا » گردد، اما این حسن را داشت که تلنگری به وجدان‌های خواب رفته بزند و خودی‌هایی که توسط نخودهرآش‌های خودباخته بی آنکه خود بدانند به دروازه خودشان گل بزنند و در خوشبینانه‌ترین حالت مومنین بدانند و بشناسند خواص بی بصیرت را...

حال و روز و اوضاع به ظاهر هنرپیشه‌ها و اهالی سینما و موسیقی و طرب و غنا و فضای هنر مجهول الهویه هفتم، گواه آن است که بعضی‌ها انگار خیلی دلشان برای دوره سیاه و سرد و زشت و کریه طاغوت تنگ شده است و شبها را به آرزو و سودای آن سر بر بالین می‌گذارند که صبح که بیدار شدند خود را در زمانه‌ای ببینند که به زباله دان تاریخ پیوست!

و کارشان از هزل و بیهوده گویی گذشته و گاه تا آنجا ارج و قرب کذایی می‌یابند که ادبیات فاخر و عارفان و ادیبان و مفاخر این خاک را به سخره می‌گیرند تا هنرنمایی کنند! (اشاره به افاضات شرم آور آهنگساز دعوت شده به برنامه خنداونه درباره مولوی و اشعار عرفانی او)...

آرزوست دیگر ! بگذار بکنند! آنچه در مومنین زیاد است، صبر است... صبری که وقتی سرآید ژاله خون می‌شود خون جنون می‌شود و عهدی که با روح خداوندی رضوان الله علیه بسته‌ایم محکم‌تر می‌گردد.

این روزها، کم نیستند مومنینی که اسماعیل در پی اسماعیل به میقات می‌فرستند و حسین علیه‌السلام را می‌بینند که صدای هل من ناصر می‌زند و جوانان مدافع غیور برای دفاع از حریم اسلام از جان گرامی خویش می‌گذرند علی اکبر سان...

آن وقت اینجا و در ام القرای جهان اسلام کسانی از بدحجاب‌ها و پیاده لشگریان و مجریان امر و نهی‌های شیطانی دفاع می‌کنند!
که آن حضرات را سفارش می‌کنم به مطالعه وصیت نامه‌های شهیدان هشت سال دفاع مقدس و شهیدان مدافع حرم؛ تا بشمارند چند بار در سطور وصیتنامه‌هاشان به حجاب توصیه‌های موکد کرده‌اند.

سفارش می‌کنم به شنیدن صحبتهای همسران شهیدان مدافع حرم که حقیقتا تکان دهنده و انسان ساز است. سفارش می‌کنم به ذره‌ای انصاف، ذره‌ای انصاف، و دریغ از انصاف! که نمی‌بینند همین بدحجابی‌ها و همین بی‌بندوباری‌ها و همین شبیخون گسترده و سنگین فرهنگی مسموم با جوانان انقلابی چه کرده و چگونه آنها را منزوی و غریب و مهجور نموده است...

سفارش می‌کنم آنها را که فتوی می‌دهند تا قانون خدا تعطیل گردد و آمران به معروف را به توصیه‌های عجیب و دور از انتظار، تحقیر کنند؛ به اندکی فکر و تامل... تا بیندیشند این جبهه فعال مسموم ضد اسلامی جز برابر خون شهدا و جز برابر باور منجی صف نکشیده‌اند.

آنها که با امر به معروف و نهی از منکر زاویه دارند، حتی اگر خود ندانند آبشخور روحشان سلسله افکار حجتیه‌ای‌هاست که به هر سازی می‌رقصند و با هر فسادی مدارا می‌کنند!

مخلص کلام آنکه؛ در عمل به فرامین الهی و وظایف دینی برد و باخت اگرچه بی‌معناست و امام ما فرمود ما موظف به انجام تکلیفیم و به نتیجه کار نداریم اما بازنده - بدان مضمون که آخرت خویش را به کلامی نسنجیده به رفتاری دور از تقوا فروختن - آنانند که نمی‌خواهند بفهمند با این جریان‌های مسموم فرهنگی عرصه بر جوانان انقلابی خالص تا بدانجا تنگ می‌شود که در انزوای تحمیلی بسوزند و دم برنیاورند و راه نفسشان هر روز تنگ‌تر شود. بازنده آنانند که فراموش کرده‌اند تعالیم دین مبین را که آنکه گناه را می‌بیند و سکوت می‌کند همردیف و محشور با همان اهل معصیت است. بازنده آناناند که «یذل المومن للکافر» می‌کنند. بازنده آناناند که فراموش کرده‌اند رسول الله صلی الله علیه و آله چه کسانی را لعنت فرستاد!

«سیکون فی آخر امّتی رجال، نسائهم کاسیاتٌ عاریات... لایجدن ریح الجنة ! فالعنوهنّ فانّهنّ ملعونات» بازنده آناناند که دام گسترده تاریخی یهود را نمی‌بینند که هر گوشه جهان اسلام را به واسطه فتنه‌ای گرفتار و مشغول ساخته است!

یادش بخیر مرحوم سلحشور را که آنقدر مرد بود و آنقدر غیرت داشت که در میانه میدان باشد و از هیچ چیز و هیچ کس نترسد و هیچ مصلحت اندیشی نکند و پشت‌پرده فسق و فجور هنر هفتم را عیان کند و از تیرهای زهرآگینی که از هر سمت و سو او را نشانه رفت خوفی نداشته باشد...

بازنده آناناند که به حال جوانان بیکار ناامید پریشان‌حال که با حسرت زرق و برق زندگی و سر و وضع هنرپیشه‌ها و خواننده‌ها و آقازاده‌ها را می‌بینند و آه جانکاه می‌کشند رحمی نمی‌کنند و بلاشک شریک هر معصیتی می‌شوند که آنها به واسطه همین هنر هفتم و اهالی آن و سکوت خواص مرتکب می‌شوند ...

بازنده نیست هر کس که چشم به روی دنیا و منافع خویش ببندد و برای رضای خدا حق بگوید و حتی از خودی‌ها سیلی بخورد... اگر برای خداست، نوشمان باد که دفاع از حریم اسلام اشکال گونه گون دارد و از دست و قلم و توان ما تذکر و نهی از منکر برمی آمد که کوتاهی نکردیم.

« عالمی چون برگ شد خرج خزان بی بهار / تا که دریابد بهار بی خزان عشق را/ در زمین شور، تخم خویش را باطل مکن / گوش زاهد نیست در خور، داستان عشق را»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۳۹
میم الف الف
دوشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۷ ب.ظ

پرده‌دری جماعت بی‌حیا زیر لوای قانون!

شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران بعد از ۳ روز خواب در واکنش به انتشار گزارش تصویریِ یالثارات از جشن سینمایی «حافظ»، واکنش نشان داد و بیانه ای صادر کرد. این انجمن در اعلام موضع خود، حق قانونی و شرعی اعاده حیثیت را برای تمامی هنرمندان و خانواده آنها محفوظ دانسته و برخورد قاطع مسؤولان قضایی و قانونی ذیربط با این بی حرمتی را کمترین انتظار هنرمندان دانسته است!.

دست پیشِ انجمنِ کذایی در طرح بحث شکایت و اعاده حیثیت، پدیده ای متاثر از عقب نشینیِ امثال احمد توکلی‌ها در مقابل گستاخی و پرده‌دری جماعت بی‌حیایی است که زیر لوای قانون به اشاعه رسمیِ فسق مشغولند. بر همین مبنا لازم است تا مواردی را برای ثبت در تاریخ متذکر شد:

۱- جشن حافظ کذایی مُشتی از خروارِ دهها مجلس آنچنانی است که به مناسبت های مختلف برگزار می شوند و جماعت مثلا هنری نیز به بهانه همین برنامه با قیافه ای مزخرف به جلوه فروشی برای عوام می پردازند.

۲- فیلم فجر، تئاتر فجر و... بخشی از همین برنامه‌ها محسوب می شوند که ذیل نامی فاخر ، محتوایی پَست را به خورد جامعه می‌دهند.

۳- مسئله اینجاست که زنان جلوه فروش ، همراه با شوهران بی‌غیرت یا بدون همراهی آنان بر بستر مجالسی حاضر می شوند که حداقل یک وزارتخانه در مجوز دهی به آن دخیل بوده است.

۴- فلاکت این است که نسوان بزک کرده دست در دست مردان بر فرش قرمزی قدم می گذارند که دولت برای آنان پهن کرده است.

۵- بدبختیِ دوران این است که تامین امنیتِ یک جشن کذایی مثل «حافظ» بر عهده نیروی انتظامی است که خود مسئول و موظف به برخورد قانونی با مظاهر فسق است.

۶- از عجایبِ آخر الزمان این است که از یک سو عسسِ دارالحکومه اسلامی، برای مشتی لاابلی تامین امنیت می‌کند و از سوی دیگر انجمن منتسب به همین جمع از قوه عدلیه همان دارالحکومه، داغ و درفشِ معترضان به تظاهر فسق و فساد را مطالبه می کند.

۷- چه کسی مسئولِ وارونگیِ منکرات و معروف ها و تبدیل شدن حدیث معصوم به فحش است، به جز دین مدارانِ غافل و خواب؟!

۸- حزب الله، پیشاپیش شاکیان را به احتجاج در دادگاه دعوت می‌کند، و اعلام می دارد با وجود این همه تغیرات هنوز عسس و دارالعدل و حزب الله، مأمنی برای اعمال قانون علیه متجاهرین به فسق است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۳۷
میم الف الف
دوشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۵۵ ب.ظ

شما بی‌غیرت نیستید...!



۱- صد و هفت سال پیش در ۱۱ مرداد سال ۱۲۸۸ مجتهدی به نام شیخ فضل الله نوری در تهران و در مقابل چشم هزاران نفر از مردم و به دست یفرم خان ارمنی و شیخ ابراهیم زنجانی و دیگر روشنفکران حاکم بر امور و به جرم طرفداری از استبداد به دار آویخته شد. در این میان مردم و علما و ... جز تماشا کار دیگری نکردند و البته بعضی هم خود شیخ را در این ماجرا مقصر دانستند. از نظر آنان اگر شیخ بعضی چیزها را نمی‌گفت و سنجیده‌تر سخن می‌گفت و با دنیای جدید و مدرنیته مخالفت نمی‌کرد، کارش به دار نمی‌کشید! پیکر شیخ را از دار پایین کشیدند و عریان در کوچه‌های تهران گرداندند و هر ناکسی به پیکر او لطمه ای زد و آب دهان انداخت. اما در حقیقت جرم اصلی شیخ پایبندی به دیانت و شریعت بود آن هم در زمانه ای که اکثریت جامعه حال و حوصله حفاظت از دیانت و شریعت در برابر تهاجم وسیع روشنفکران لامذهب مقلد اروپا را نداشتند!

۲- صدو هفت سال بعد در ۱۱ مرداد سال ۱۳۹۵ نشریه «یالثارات» در تهران و در مقابل چشم همگان به دست روشنفکران و هنرمندنمایان مقلد فرنگ و با امضای وزارت ارشاد به دار آویخته شد! آن هم در حالی که پیکر نحیفش از چند روز قبل آماج هتاکی ها و دشنام ها و عربده‌کشی کسانی قرار گرفته بود که اوج هنرشان جلوه گری با زنان بی حجاب و آرایش کرده شان در برابر چشمان سیری ناپذیر دوربین ها و خلایق بود. کسی به اعدام «یالثارات» اعتراض نکرد و حتی برخی پای چوبه دار «یالثارات» کف زدند و هورا کشیدند! از نظر وزارت ارشاد و آنهایی که به تقلید «اسکار» و «کن» جشنواره برپا کرده بودند.

جرم « یالثارات»، بی ادبی و چماق بدستی و دلواپسی برای سنت‌های پوسیده و نفهمیدن لزوم همراهی با امواج عالم گیر تمدن مدرن فرهنگی بود و به همین دلیل چوبه دار را کمترین مجازات برای « یالثارات» می‌دانستند و ترجیح می‌دادند تا در صورت امکان سینه « یالثارات» را شکافته و جگرش را به دندان بکشند تا دلشان خنک شود! اما جرم اصلی «یالثارات« هیچ یک از این ها نبود. جرم واقعی « یالثارات» انتشار دو حدیث از رسول اکرم و امام صادق علیهما السلام بود. احادیثی که هر کودک ده- دوازده ساله ای می‌توانست معنی آنها را بفهمد و مصادیقشان را بشناسد! جرم « یالثارات « این بود که در حضور همه برهنگی شاه را فریاد زده بود آن هم در حالی که همه شاه برهنه را می‌دیدند و زیبایی لباس او را تحسین می‌کردند!

۳- دردناک‌تر از اصل ماجرا سکوت معنی دار رسانه‌های مدعی اصول گرایی در این عرصه بود. برخی از این رسانه‌های چند طبقه که ماهانه صدها میلیون تومان هزینه برگرده نحیف بیت المال تحمیل می‌کنند و افتخارشان آن است که بیشترین مخاطب ورزشی را از آن خود کرده اند، برای خوش آمد مقلدان « کن » و « اسکار » و با هدف خوش رقصی برای موجوداتی که نهایت هنرمندی را در نمایش ناموسشان در ملأعام بکار می‌برند، در جبهه روشنفکری ایستادند و همصدا با آنان خواستار اعدام نشریه ای شدند که جرمش تنها انتشار دو حدیث از معصومین بود.

در روزگاری که پرداختن به احکام شریعت و دفاع از مبانی و لوازم دیانت و امر به معروف و نهی از منکر ،آخر بی کلاسی تلقی می‌شود، رسانه‌های مدعی اصول گرایی به خوبی از پس آزمون غیرت بر آمده و ثابت کردند که در روشنفکر نمایی و با کلاسی دست کمی از مقلدان فرنگ ندارند و حاضرند قبل از سایرین « یالثارات » را با قیافه ای عاقل اندر سفیه بنگرند و ملامت کنند و تذکر بدهند که اقدام « یالثارات » مخالف اصول بدیهی ژورنالیسم است و محکوم است و چماق بدستی است و غیرفرهنگی است و ....! و البته این جماعت می‌دانستند که در حقیقت آن دو حدیث را محکوم می‌کنند! و الا « یالثارات » غیر از انتشار این دو حدیث کار دیگری نکرده بود!

۴- این که چرا باید در ایران اسلامی انتشار دو خط حدیث این میزان عواقب و مجازات در پی داشته باشد نکته ای است که در مجال دیگری باید به آن پرداخته شود. اما جای این سوال از رسانه ها و شخصیت‌های مدعی اصول گرایی که علیه انتشار این دو حدیث موضع گرفتند (و البته در قبال جشن مفتضح حافظ که مصداق بارز ولنگاری فرهنگی و اهانت به احکام الهی و زیرپا گذاشتن قوانین جاری مملکت در ضرورت رعایت پوشش و حجاب اسلامی توسط زنان بوده بابرخورد سطحی و تغافل گذشتند) باقی است که آیا شما باید تشخیص دهید که احادیث معصومین منتشر شود؟ چه کسی به شما چنین اجازه و حقی داده که برای انتشار و یا عدم انتشار کلام معصوم تصمیم بگیرید؟ آیا (نعوذ بالله) شما خود را از معصومین عاقل‌تر و مودب‌تر می‌دانید؟

اگر پیامبر اسلام و امام صادق واژه ای را برای مصداقی مشخص بکار برده اند دیگر شما و امثال شما کیستید که بخواهید از ادب یا مصلحت و ... سخن بگویید؟ چه کسی به شما اجازه اجتهاد در برابر نص داده است؟ شمایی که نهایت عرضه و فایده تان را در انتخابات اسفندماه گذشته به نمایش گذاشتید و عمق و میزان نفوذ کلامتان در تهران و برخی از نقاط کشور به خوبی مشخص شد! آیا بهتر نبود در این معرکه مانند گذشته دهان می‌بستید و راه کج می‌کردید و خود را به ندیدن و نشنیدن می‌زدید و با جماعتی بی‌غیرت و بی‌پروا هم نوا نمی‌شدید؟ به راستی پاداش این خوش رقصی چیست و چه کسی و چگونه آن را به شما خواهد پرداخت؟

۵ – هر کس کمترین آشنایی با احکام فقهی و قانون مجازات اسلامی داشته باشد به خوبی می‌داند که جشن مفتضح حافظ (چه در سال جاری و چه در سالهای گذشته) مصداق بارز زیر پا گذاردن احکام شریعت و تخطی سازمان یافته از قوانین جاری کشور است! اما عجیب اینجاست که دستگاه قضایی و دادستانی محترم و نیروی انتظامی این جرم سازمان یافته و مشهود را دیده‌اند و هیچ اقدامی در مقابله با آن نداشته‌اند!

از این بزرگواران می‌پرسیم آیا این جشن فاجعه بار را مصداق «ولنگاری فرهنگی » می‌دانید؟ اگر این جشن ولنگاری فرهنگی نیست پس از نظر شما چه حرکتی می‌تواند مصداق ولنگاری فرهنگی باشد؟ آیا شما خود را در برابر نگرانی رهبر معظم انقلاب در خصوص ولنگاری فرهنگی مسئول نمی‌دانید؟

۶- مرور پرونده و سوابق بانیان و دست‌اندرکاران جشن حافظ از سوی دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی فلسفه و چرایی برپایی این برنامه را روشن خواهد کرد! این برنامه نه یک اقدام خود جوش فاسقانه بلکه بخشی از جنگ نرم سرویسهای بیگانه علیه باورها و مبانی نظام اسلامی است و طراحی و هدایت آن از سوی کسانی صورت می‌گیرد که در سال ۸۸ به قصد براندازی جمهوری اسلامی به صورت تمام قد وارد میدان شدند.

آیا وقت آن نرسیده که مسئولان حوزه‌های امنیتی و اطلاعاتی در راستای پی گیری تذکرات مکرر مقام عظمای ولایت در خصوص نفوذ فرهنگی، ردپای آشکار دشمنان نظام و انقلاب در برپایی چنین برنامه هایی را دنبال کرده و یک بار برای همیشه این راه نفوذ را مسدود کنند؟ آیا درنگ امروز فردای اسارت باری را به دنبال نخواهد داشت؟

۷-گالیله زیر فشار قرون وسطاییان حرفش را پس گرفت و اقرار کرد که زمین به دور خورشید نمی‌گردد اما حقیقت همان بود که او در ابتدا گفته بود. ممکن است «یالثارات» زیر فشار قرون وسطاییان این روزگار به مخاطبان احادیث درج شده در شماره پیش بگوید شما بی‌غیرت نیستید اما حقیقت همان است که در شماره پیش گفته شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۵۵
میم الف الف
دولت ما در نظام اسلامی که بر پایه خون خیل عظیم شهدا شکل گرفته باید مروج حجاب و عفاف باشد نه آنکه با ولنگاری فرهنگی و صرف بودجه بیت المال در مراسمات کذایی به گسترش فساد در جامعه دامن بزند و موجبات خوشنودی شیطان و جنود شیطان را فراهم و جوانان و آینده سازان کشور را به تباهی بکشاند.

شوی مردان بی غیرت و زنان نیمه عریان در این مراسم جشن حافظ، مصداق دیاثت فرهنگی و مایه تاسف است. این افراد و متولیان فاسد این برنامه قطعا مورد نفرین حجت بالغه خدا یعنی امام زمان ارواحنا فداه و خانواده معظم شهدا و البته مورد توجه شیطان لعین قرار گرفته اند چرا که در روایتی آمده که شیطان زنان و مردان بی عفت را از جنود و لشکریان خود می‌داند. محدث کبیر شیعه مرحوم حاج شیخ عباس قمی اعلی الله مقامه الشریف در روایتی می‌فرماید: شیطان می‌گوید: پدرم به قربان زنان فاسد که اگر ایشان نبودند من طاقت نداشتم که پست ترین مردم را گمراه کنم. وی در ادامه افزود: شان دولت اسلامی گسترش معنویت در جامعه است ، نه گسترش فحشا و فساد و بی بندوباری!آقای رییس جمهور! شما لباس پیامبر را به تن دارید تا از مرزهای عقیدتی اسلام صیانت کنید ، اجازه ندهید در دولتتان برخی جاده صاف کن جهنم مردم شوند!؟

آقای رییس جمهور!! بنا نداریم نسبت به شما و دولتتان بدبین باشیم اما مشی غلط تان در عدم اجرای قانون عفاف و حجاب ، عدم ابلاغ قانون امربه معروف و نهی از منکر مصوب مجلس شورای اسلامی و صدها خبر تاسف بار از حوزه های فرهنگی دولت اعم از وزارت به اصطلاح ارشاد اسلامی و سازمان گردشگری و وزارت علوم و مواضع تامل برانگیزمشاور فرهنگیتان جناب آشنا و...راهی جز بدبینی ، پیش رویمان نگذارده است. سفر بازیگر فیلمهای مستهجن غربی در زمان صدارت دولت فخیمه تان و در سایه تساهل و تسامح وزارت امورخارجه که هم اکنون در صدر اخبار رسانه ای داخلی است بر این بدبینی افزوده است. آیا بناست بلایی که بر سر آندلس پس از هفت قرن آمد را جنابعالی قبل از چهل سالگی انقلاب بر سرمان بیاورید؟

آقای رییس جمهور هنوز دلخوریم و فراموش نمی کنیم که خطاب به نیروی انتظامی گفتید مجری قانون باشند نه مجری دین!!! حسن‌زاده در پایان گفت: آقای رییس جمهور!! خدا نکند که برخی شنیدها راجع به تصمیمات اخیر معاونت وزارت بهداشت مبنی بر صدور کارت سلامت برای زنان خیابانی و فاحشه صحیح باشد که در این صورت در طلبگی و روحانی بودن شما شک خواهیم کرد.آیا این اقدام چراغ سبزی به مردان هرزه و اطمینان به ایشان در انجام فساد بدون نگرانی از بیماریهای مقاربتی با زنان فاسد است که خود از عوامل بازدارندگی است؟.آیا از نتایج پسابرجامی که در معیشت مردم و اقتصاد کشور هیچ دستاوردی نداشته ، نهادینه کردن روسپیگری و فاحشگی است؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۶
میم الف الف

دادسرای ویژه روحانیت


با سلام دعای خیر

احتراما به استحضار می رساند متن زیر شکوایه ای از علی جنتی است که با ادعای پیشینه روحانیت (و نه در سیرت آن) عهده دار وزارت ارشاد دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران است. لازم به ذکر است نام برده مشغول خدمت در راس نهادی حکومتی است که تولیت صدورِ مجوز فعالیت به موسسات خصوصی را بر عهده دارد. لاجرم یکی از این موسسات با نامِ «دنیای تصویر» روز شنبه دوم مرداد ماه ۱۳۹۵، به سیاقِ ادوار قبلی ، اقدام به برگزاریِ جشنی با نام همین موسسه نموده بود که به نام تندیس حافظ مشهور است. این جشن فارغ از محتوای فنّیِ آن با حاشیه هایی همراه بوده که وهنِ وزارت ارشاد و به تبع آن جمهوری اسلامی ایران و به طریق اولی انقلاب اسلامی است.

تصاویر عمومیِ منتشر شده از افتتاحیه این جشن حاکی از آن است که متولیانِ آن با برگزاری برنامه ای شبیه «فرش قرمز» که مرسوم در جشن های سینمایی غربی است ، هنگام ورود هنر پیشه ها و اشخاص مشهور به مراسم ، شرایط تهیه تصاویر تبلیغاتی را آنان فراهم نموده اند. فارغ از محتوای تقلیدی و نازل چنین اقدامی ، آنچه دستمایه این شکایت را شکل داده ، وضعیت پوشش و آرایش غیر شرعیِ شرکت کنندگانِ مشهور در این مراسم است.

زنانی که با خود آرایی و ظاهری زننده نمونه بارز تبرّج و تجاهر به فسق محسوب می شوند. تصاویر این زنان در حالی از طریق رسانه های عمومی در دید همگان قرار گرفته که اولا همه آنان افرادی مشهور و فعال ذیل قوانین جمهوری اسلامی ایران هستند.

لذا رفتار انتسابیِ آنان جنبه مشروعیت بخشی به چنین ظاهر غیر شرعی محسوب می شود. ثانیا ، فراهم شدن شرایط تبرّج توسط یک نهاد وابسته به دولت اسلامی که بر اساس قانون اساسی ، خود باید مرجع تحکیم شریعت خدا باشد ، به طور وارونه در جایگاه مشروعیت بخشی به منکراتی عمل می کند که اساسا انقلاب اسلامی برای محو آنان از جامعه تحقق یافته است.

بر این اساس جمعی از طلاب و اساتید حوزه های علمیه آیت الله ایروانیِ تهران و حضرت آیت الله سبط الشیخ انصاریِ دزفول براساس تصاویر منتشر شده در فضای عمومی، با استناد به ماده ۶۳۹ قانون مجازات اسلامی ،‌ مصوب ۷/۹/۱۳۷۰ در مجمع تشخیص مصلحت نظام و ۲/۳/۷۵ مجلس شورای اسلامی (۱) ،‌ از علی جنتی به عنوان مسئول نهاد صدور مجوز به موسسه دنیای تصویر، نزد دادگاه ویژه روحانیت اقامه دعوی می نمایند. بدیهی است جمع حاضر به نمایندگی از امت حزب الله خواستار برخورد قاطع با چنین روند فاسدی است که شریعت خدا ، انقلاب اسلامی ، خون شهدا و نظام جمهوری اسلامی را به سخره گرفته است.

*لازم به ذکر است تصاویرِ غیر شرعیِ جشن حافظ شانزدهم (۹۵) در فضای مجازی به منظور انطباق با دعاویِ طرح شده در این شکوایه در دسترس عموم قرار دارد.


والسلام
طلاب و اساتید حوزه های علمیه آیت الله ایروانی (تهران)
و حضرت آیت الله سبط شیخ انصاری (دزفول)
.........................................................
۱- قانون مجازات اسلامی / ماده۶۳۹/ ایجاد مرکز فساد: مصوب ۷/۹/۱۳۷۰ مجمع تشخیص مصلحت نظام و۲/۳/۷۵ مجلس شورای اسلامی: افراد زیر به حبس از یک تا ده سال محکوم می شوند و در مورد بند الف علاوه بر مجازات مقرر ، محل مربوطه به طور موقت با نظر دادگاه بسته خواهد شد: الف- کسی که مرکز فساد و یا فحشا دایر یا اداره کند. ب- کسی که مردم را به فساد یا فحشا تشویق نموده یا موجبات ان را فراهم نماید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۹
میم الف الف
شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۷ ق.ظ

ناکجاآباد ولنگاری «فروشنده» با ارشاد!

داستان ریشخند باورهای اعتقادی در فیلم‌های سینمایی ماجرای جدیدی نیست. سال‌هاست سینمای ورشکسته سیاه، دست به دامان بزک و دوزک‌های تصویری شده است تا از قبل آن به نان و نوایی برسد و در این میان متولیان و مسئولان سینمایی با مواضع و حمایت‌هایشان از کیسه بیت‌المال هیزمی بر آتش فیلم‌های مسئله‌دار شده‌اند.

البته این ماجرای عجیب و غریب اخیراً شکل و شمایل جدیدی به خود گرفته است. در گذشته این‌گونه بود که مثلا تهیه‌کننده فیلم می‌بایست فیلم‌نامه خود را ارائه می‌‌داد و پس از تصویب، مجوز ساخت و نمایش از ساختار ولنگار ارشاد دریافت می‌کرد و در نهایت با جاذبه‌های تصویری و احتمالا عبور از خطوط قرمز هنجارهای جامعه از جیب مردم به آلاف و الوفی می‌رسید اما امروز به مدد اجنبیان دیگر نیازی به پول‌های شندرقازی ارشادی‌ها و منت‌های پس از آن نیست. همین که شما قصد کنید فیلم سیاه بسازید و در یک کلام به مردم و باورهایتان پشت کنید و احتمالا نام و نشانی هم در بین جماعت به اصطلاح هنرمند داشته باشید، سیل پیشنهادات کمپانی‌های فریب، شما و فیلم کذائیتان را با خود خواهد برد. و در این میان جشنواره‌های رنگ و رو رفته غربی و جایزه‌های خرس و نخل‌نمایشان جزء دیگری از بازار مکاره استکبار برای سیاه‌نمایی و ترویج فساد با استحاله عناصر بی‌مایه است.

حالا فیلمی در خارج از کشور با حمایت‌های سیاسیون غربی با همه شاخصه های ضدّ ایرانیِ مورد نظرشان ساخته می‌شود. یعنی هر آنچه که آن‌ها می‌اندیشند و در پی آن هستند در فیلم جا نمایی می‌شود تا اثرش بر مخاطب سهمگین‌تر و مخرب‌تر از فیلم‌های مبتذل ساخت داخل باشد. اثری که در این فرایند قرار می‌گیرد و ساخته می‌شود مانند بمبی مخرب و ویران‌گر در فرهنگ جامعه عمل می‌کند. و طومار سال‌ها کار فرهنگی بر عده‌ای سینما دوست را یک شبه در هم می پیچد.

فیلم فروشنده اصغر فرهادی یکی از این دست از فیلم‌هاست. فیلمی که در آن تلاش برای دفاع از شرافت و غیرت خانوادگی، تعصب و خشونت تلقی شده و ناشی از غلبه اخلاق و رفتار سنتی و دینی بر تفکرات و منش روشنفکرانه نشان داده می‌شود! ضمن اینکه هرگونه دفاع از حریم خانه و خانواده نیر نامشروع جلوه می‌کند!! و کارگردانش در کنفرانس مطبوعاتی پس از نمایش فیلمش، موضوعاتی مانند حریم خانوادگی و آبرو و حفظ غیرت را موجب بروز رفتارهای خشونت‌آمیز در جوامعی مانند ایران دانسته که حتی تمایلات روشنفکرانه را هم قربانی می‌کند و رشد این خشونت را در چنین جوامعی تا حد تروریسم و جنایات داعش بالا برده و می‌گوید موضوع فیلمش با اوضاع امروز تروریسم می‌خواند!

در روزهایی که هیاهو و تدابیر ماهواره‌ای وزیر ارشاد می‌رود در سال پایانی دولت حاشیه‌‌ای نان و آب ‌دار برای روحانی به ارمغان بیاورد، خبر اکران فیلم پر مسئله فروشنده آن هم بدون کمترین بازبینی و اصلاح! هوشیاری دستگاه‌های نظارتی و قضایی را می‌طلبد. چطور می‌شود فیلمی با ذائقه غربی و سفارش اجنبی‌ها ساخته شود و براحتی در سینماهای کشور اکران شود؟

در اثنای جنگ نرم و تهاجم وحشیانه فرهنگی غرب، پول‌های کمپانی‌های فریب خرج قوام فرهنگ اسلامی و تحکیم هنجارهای ایرانی می‌شود یا تضعیف و نهایتاً از بین بردن آن. کاری که سال‌هاست با راه‌اندازی صدها شبکه فارسی‌زبان ماهواره‌ای بدنبال آن هستند و تا کنون به صورت جدی راه به جایی نبرده‌اند.

به نظر می‌رسد در شرایطی که دلسوزان نظام هشدارهایی مبنی بر ولنگاری فرهنگی در تولیدات و کالا‌های فرهنگی متوجه گوش‌های سنگین و ناشنوای ارشادی‌ها کرده‌اند و نسبت به نتایج و آثار شومش در جامعه اعلام نگرانی، اکران فیلم‌های اجنبی‌پسند روی دیگری از سکه ولنگاری فرهنگی در دولت یازدهم است که برای جامعه تدارک دیده شده است. با این وضعیت اگر دستگاه‌های نظارتی اقدامی به موقع و قاطع صورت ندهند فاجعه‌ای بدتر از خیانت و جنایت فیش‌های حقوقی رخ خواهد داد.

خیانتی که کمپانی‌های صهیونیستی‌مزاج با کمک عناصر پول‌پرست و شهرت‌طلب سینمایی ترتیب و طراحی کرده‌اند. یعنی ساخت فیلم‌های پرمسئله و نابودکننده باورها و تولید هنجارهای جدید برای جامعه اسلامی در خارج از مرزها و بدور از ساختارهای نظارتی و اکران آن روی پرده سینما برای رسمیت بخشیدن به هر آنچه پسند مطامع خبیثانه آنان است.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۷
میم الف الف