ﺳﺒﺰ ﺳﺒﺰﻡ
ﺑﯽ ﺑﺨﺎﺭﻡ
ﺑﺎ ﻭﻃﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﺑﺎ ﺑﯽ ﺑﯽ ﺳﯽ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﻡ
ﻫﻢ ﺁﺏ ﻭ ﮐﺎﺳﻪ
ﺭﯾﺸﻪ ﺍﻡ ﺩﺭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ
ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ
ﺩﺭ ﭘﯽ ﻓﺤﺶ ﻭ ﺷﻌﺎﺭﻡ
ﻓﮑﺮ ﻣﮑﺘﺐ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﺁﺷﻨﺎ ﺑﺎ ﺣﯿﻠﻪ ﻭ ﻣﮑﺮ
ﻭﺩﺭﻭﻏﻢ
ﮐﻠﻪ ﭘﻮﮐﻢ
ﮐﺮﺩﻩ ﺁﻗﺎﯼ
"ﺳﻮﺭﺱ" ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ ﮐﻮﮐﻢ
ﻫﻤﭽﻮ ﻭﯾﺮﻭﺳﻢ ﻭﻃﻦ ﺭﺍ
ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﻭﯾﺮﻭﺱ ﺧﻮﮐﻢ
ﭘﻮﻟﻬﺎﯼ ﺳﺒﺰ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ
ﺯ ﺁﻗﺎﺯﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺗﺎ ﺷﻌﻠﻪﻫﺎ ﺭﺍ
ﺑﺮﻓﺮﻭﺯﻡ
ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﮑﻢ
ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﻡ
ﻋﺎﻣﻞ ﺩﺳﺖ ﺳﯿﺎﯾﻢ
ﺍﺟﻨﺒﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﺘﺎﯾﻢ
ﺩﺭﺏ ﺍﯾﻦ ﺣﺼﻦ ﺣﺼﯿﻦ ﺭﺍ
ﺭﻭﯼ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﯽ ﮔﺸﺎﯾﻢ
ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﺭﺍﺱ ﮐﺮﯾﻤﺎﻥ
ﻭﻃﻦ ﺭﺍ
ﺑﺮﺗﻨﻢ ﺑﻨﮕﺮ ﮐﻨﻮﻥ ﺳﺒﺰ
ﻟﺠﻦ ﺭﺍ
ﻗﺼﻪ ﯼ ﺧﺮ ﺩﺭ ﭼﻤﻦ ﺭﺍ
ﺳﺒﺰ ﺳﺒﺰﻡ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻫﯽ
ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻍ ﻭﻗﺘﻞﻭ
ﻏﺎﺭﺕ
ﻣﺨﻤﻠﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ
ﺁﺗﺶ ﺍﻓﺮﻭﺯﯼ ﻭ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻭ
ﺟﻨﺎﯾﺖ
ﮔﺮﺩﺩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻤﭽﻮ
ﺍﻓﻐﺎﻥ ﺧﺏ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻧﺎﺍﻣﻦ ﻭ
ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺧﺏ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ
ﮔﺮ ﺑﺪﺳﺖ ﺭﻭﺑﻬﺎﻥ ﺍﻓﺘﺪ
ﻭﻃﻦ
ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﺧﻮﯾﺸﻢ
ﺍﻧﺰﻭﺍﯼ ﻣﻠﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺧﺏ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ
ﺑﻬﺮ ﺁﻗﺎ ﺯﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﻣﻦ
ﺟﺎﻧﻔﺸﺎﻧﻢ
ﻣﻦ ﺑﻼ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﯽ
ﻏﯿﺮﺗﺎﻧﻢ
ﺳﻨﮓ ﺑﺮﮐﻒ ﺷﻌﻠﻪ ﮔﺮﺩﺍﻥ
ﻋﺎﻣﻞ ﻣﯿﺮ ﺟﻠﺒﮏ ﻭ ﻣﻤﺪ
ﭼﺎﺧﺎﻧﻢ
ﺳﺒﺰ ﺳﺒﺰﻡ
ﺟﻌﻠﯽ ﺍﻡ ﻣﻦ
جناب
وزیر با سلام
خدمت شما عارضم
آمریکا اگر با بمبی سیستمهای دفاعی مارا از کار انداخت ما با این تیرکمون مگسی هم
قادریم در مقابل آنها ایستادگی کنیم.
چناب وزیر فکر
نمیکنم ایستادگی در برابر آمریکا نیاز به چیزی جز توکل به خدا و ایمان قلبی به
بزرگی خداوند داشته باشد.
پس جناب وزیر شما
نترسید چون فرزندان این کشور ایمان به بزرگی خدا دارند.
چناب وزیر دل خوشی
فرزندان این کشور موشک ها و سیستم های دفاعی سپاه و ارتش نیست بلکه توکل و توسل به
ائمه اطهار هست.
جناب وزیر قوت قلب
فرزندان این کشور به رهیر و ولی خودشون حضرت امام خامنه ای هست نه تجهیزات نظامی.
جناب وزیر تا وقتی
که رهبر عزیز و فرزانه ای چون سید علی هست فدائیانی دارد که از هیچ قدرت نظامی
ترسی در دل نداشته باشند. پس شما و دوستانتان نیز نترسید.
جناب وزیر زمانی که
در این کشور جنگ بود پدرانی بودن که از این خاک با کمترین تجهیزات نظامی و آموزشی
دفاع کردن. و بودن افرادی که در خارج از این کشور به تحصیل پرداختند و بعد از جنگ
برگشتند و مسئول شدن.
جناب وزیر پس شما
نیز نترسید اگر چه پدران نیستن ولی پسرانی هستند که جای پدرانشون از خاک و مال و
ناموسشون دفاع کنند و آرزویی جز شهادت در راه خدا و دفاع از کشورشون ندارن.
جناب وزیر پس شما
نترسید دفاع از میهن را به ما بسپارید و شما هم به کار خودتان مشغول باشید.
دسترسی ها:
خدمات پرداخت مارکت
خواندن وضعیت و شناسهٔ گوشی
مشاهدهٔ وضعیت Wi-Fi
com.tencent.mm.gwallet.BILLING
com.tencent.mm.ext.permission.WRITE
com.tencent.mm.ext.permission.READ
com.tencent.mm.plugin.permission.GOOGLE_AUTH
استفاده از اختیارات تأیید هویت یک حساب
تغییر تنظیمات هماهنگسازی
خواندن تنظیمات هماهنگسازی
فعالیت به عنوان تأییدکنندهٔ اعتبار حساب
مدیریت فهرست حسابها
کشف حسابهای تعریفشده
تغییر وضعیت Wi-Fi
نمایش هشدارهای سیستمی
ارسال اطلاعیههای ماندگار
مدیریت بلوتوث
برقراری اتصالهای بلوتوثی
com.tencent.mm.location.permission.SEND_VIEW
دیشب
تلویزیون یه برنامه مستند زنده گذاشته بود از دولت نهم و دهم
آقا چشمت روز بد
نبینه که من تازه فهمیدم عجب دولت نامردی بوده
اصلا این دولت
بولدوزر بوده و همه چیز رو خراب کرده
مارو باش که میگفتیم
دمش گرم چقدر کار کرده نگو بابا این مارو خر کرده و همش دروغ بوده
خلاصه دلم برات بگه
که اصلا از خودم داشت بدم میومد که چرا من به احمدی نژاد رای دادم که انقد مردم رو
اذیت کنه که مسکن مهر رو راه بندازه که باعث 40درررررصد تورم بشه یا یا یارانه بده
یا ... ولش کن بگم اصلا شما رو هم ناراحت میکنم
آقا ما داشتیم
برنامه رو با دقت و اندوه فراوان میدیدیم که رسید به آخر برنامه و به اصل مطلب:
اینجا یهو مجری یه
چیزی گفت که ما از شدت تعجب فکمون خورد زمین!!!
مجری گفت خب این بود
گزارش صد روز اول کاریه دولت جدید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آقا ما رو میگی از
شدت شوق اشک تو چشمام حلقه زد و اونجا خدا رو شکر کردم که چه دولت کاری ای سر کار
اومده.
فقط یخورده گیج شده
بودم. یعنی زمان رو گم کرده بودم یا نه فک کنم حالم خوب نبود تو هپروت بودم شایدم
یهو کانال رو عوض کرده بودن. ولش کن شما رو گیج نکنم
خلاصه کارگردان یه
مستند قشنگ از صد روزه پرکار اولش رو نشون داد
اینجا واقعا میخوام
از ته ته ته دل بگم روحانی مچکرررررررریم
ما نباختیم ؛ چون پشیمان نیستیم و پشیمان نیستیم ؛ چون نباختیم .
ما بردیم ؛
چون دفاع کردیم و دفاع کردیم ؛ چون مَردیم .
ما جنگیدیم ؛
چون غیرتمندیم و غیرتمندیم ؛ چون مسلمانیم .
کوه ها بر گام
هامان به سجده نشستند
و آسمان ها بر
سجودمان غبطه خوردند.
تیغ ها از
حنجره هامان گریزان بودند و حنجره هامان تشنة خون حیات .
قلب هامان در
حسرت دیدار گلوله می سوخت و انفجار آرزو به دل ، از گریز ما.
ما با «مین
»ها هم خانه بودیم
و بر سفرة
«تخریب » تناول می کردیم .
دود و خاکستر،
سایه بانمان بود و آتش ، گرمای وجودمان .
زمین که می
خوردیم ...
آسمان می شکست
و بر هوا که
می رفتیم ، زمینیان غبطه می خوردند.
سرهامان با
سربند نسبت نزدیک داشتند
و سربندها با
قناصه ، احوال پرسی می کردند.
لب هامان با
خنده بیش تر مأنوس بود، و اشک هامان جاری چشم های پاک مان .
پوتین که به
پای می کردیم ...
زمین را از
زیارت گام هامان محروم می ساختیم
و کلاه خود را
که بر سر می گذاشتیم ،
خورشید از
نتابیدنش بر خود می لرزید.
پس :
بیاییم به
شهدا فخر نفروشیم .
بیاییم غبطة
جنگ ندیده ها را نپسندیم .
بیاییم و
برادری جبهه ها را به شهرها سرایت دهیم .
بیاییم و خدای
حاکم بر جبهه را با شهری ها مأنوس سازیم .
بیاییم یک بار
دیگر خود را بیازماییم .
حرمت گُل ها
را پاس بداریم .
سبزه ها را
لگد نکنیم .
قرار نیست همة
گیاهان گل بدهند.
انتظار بی جا
نداشته باشیم .
هر گلی بویی
دارد، همه را به یک چشم زیارت نکنیم .
ما که :
هر روز به گل ها
سلام می کردیم ،
چرا امروز از
احوال پرسی غنچه ها دریغ داریم ؟
هر شام با
تبسم شیرین زندگی می خفتیم ،
چرا امروز با
حسرت گذشته، دل را چرکین می کنیم ؟
هر ظهر،
میهمان قنوت دست هامان بودیم ،
چرا امروز
سفرة مادیات را بهتر می شناسیم ؟
هر روز هنگام
غروب ، دل به دریای بی کران آسمان می سپردیم و روح را جلا می دادیم ،
چرا امروز از
لطافت خلقت و جلال و جمال خالق غافلیم ؟
بیا تا:
یک بار دیگر
به روزهای نه چندان دور برگردیم .
یک بار دیگر
در قنوت نمازهامان به پرواز درآییم .
یک بار دیگر
به همسایگان خود، تبسم زندگی بسیجی را هدیه دهیم .
یک بار دیگر
به صفرکیلومترها و تازه واردها به دیدة احترام بنگریم .
یک بار دیگر
هجوم بریم و زودتر از دیگران ظرف های تبرکی را شست وشو دهیم
و هم چنان در
سلام کردن بر دیگران پیشی گیریم .
مگر چند سال گذشته
است؟
کوه که به این
سرعت چهره عوض نمی کند؛ هرچند که سیلاب و طوفان سهمگین باشد.
پیـام بسیـجی اطاعــت اســت ،
اطاعــتی کــه از عشــق به ولایــت برمیخیزد.
تاریخ جهان هزاران سال در انتظار ظهور این جوانان بوده است تا بیایند و
امانت ازلی انسان را ادا کنند ،
و آرمانهای هزاران سالهی انبیا و اولیای خدا را محقق سازند ....
این بیابان صحنهی تاریخ است و از این جنگ نیز در تاریخ آیندهی سیارهی
زمین ،
همانگونه سخن خواهند گفت ....
که ما از بدر و حنین میگوییم ....
"سید مرتضی آوینی"