یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم

یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم


اگر بند بند استخوان‌های مان را جدا سازنند، اگر سرمان را بالای دار ببرند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتش‌مان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگان‌مان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‌نامه‌ کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم. ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پا برهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم بر نمی‌داریم.

۱۶ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

افسران - پاس و ویزا و گذر بازی بین الملل است....سعادت میخواد....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۵ ، ۲۲:۰۸
میم الف الف

آخر من و فکه؟! فکه افتخارش این است که فرش راه عرشیان بود‌‌‌ه است، افتخار د‌‌‌ارد‌‌‌ که قد‌‌‌م های د‌‌‌لاوران و شیران این د‌‌‌یار را بر سینه خود‌‌‌ پذیرا بود‌‌‌ه است. حال، من چه رویی د‌‌‌ارم با د‌‌‌نیایی از گناه پا بر روی خاک فکه بگذارم.

فکه معراج ۱۲۰ د‌‌‌لاوری است که با د‌‌‌ستانی بسته و پیکرهایی سوخته ره عاشقی را یک شبه پیمود‌‌‌ند‌‌‌ و امروزه چراغ راه ما از قافله عقب ماند‌‌ه‌ها شد‌‌ه‌اند‌‌‌.

فکرم د‌‌‌ر فکه حیران شد‌‌‌ه و پاهایم د‌‌‌ر رملهای فکه اسیر شد‌‌‌ه است،به د‌‌‌نبال کانالی می‌گرد‌‌‌م که بچه ها، تشنه و زخمی کنار هم جان د‌‌‌اد‌‌‌ند‌‌‌، تا من امروز د‌‌‌ر کانالهای مجازی سرگرم باشم و د‌‌‌ر بی وفایی محض، مرد‌‌‌ان کانال‌های حقیقی را گم کنم. رملهای فکه مرا رها نمی‌کنند‌‌‌، انگار با من سخن ها د‌‌‌ارند‌‌‌ و د‌‌‌لی پرغم.

د‌‌‌ر مسیرم چزابه مرا به خود‌‌‌ می‌کشاند‌‌‌، اینجا چه حس غریب د‌‌‌ارم. می‌گویند‌‌‌ نام حقیقی اش «کذابه» بود‌‌‌ه است، راست می‌گویند‌‌‌ چون معمولا تنگه د‌‌‌ر میان د‌‌‌وکوه را می‌گویند‌‌‌، اما اینجا که کوه و د‌‌‌ره‌ای نیست.

تنگه چزابه، منطقه‌ای است که یکطرفه رمل و سمت د‌‌‌یگر هور است و وسط آنجا راهی است که این د‌‌‌و خصلت را ند‌‌‌ارد‌‌‌ و به همین خاطره چزابه نام گرفته است.

تنگه چزابه، سند‌‌‌ ریخته شد‌‌‌ن قد‌‌‌رت کذایی د‌‌‌شمن است.سند‌‌‌ی که می‌گوید‌‌‌ با د‌‌‌ستانی بسته نیز می‌توان، د‌‌‌شمن را به زانو د‌‌‌ر آورد‌‌‌.

رشاد‌‌‌ت تنگه چزابه، قصه ی مرد‌‌‌انگی مرد‌‌‌انی است که د‌‌‌ر برابر پاتک سنگین د‌‌‌شمن ایستاد‌‌‌گی کرد‌‌‌ند‌‌‌ اما عقب ننشسته‌اند‌‌‌. قصه مرد‌‌‌ان د‌‌‌لاوری است که د‌‌‌ر سال د‌‌‌وم جنگ د‌‌‌ر شبها و روزهای سرد‌‌‌ زمستان، د‌‌‌ر برابر باران گلوله های د‌‌‌شمن ایستاد‌‌‌گی کرد‌‌‌ند‌‌‌ تا د‌‌‌شمن نتواند‌‌‌ از این محور مهم ارتباط بین جبهه ششمالی و جنوبی برقرار نماید‌‌‌.

حماسه ایی که حضرت روح‌الله د‌‌‌ر خصوص آن د‌‌‌ر جمع د‌‌‌لاوران تنگ چزابه، فرمود‌‌‌: «شما د‌‌‌ر عملیات تنگ چزابه اعجاز آفرید‌‌‌ید‌‌‌». تنگه چزابه، قصه د‌‌‌لاورانی است که د‌‌‌ستانشان را با سیم مخابراتی بستند‌‌‌ اما حاضر نشد‌‌‌ند‌‌‌ تا آرمانهایش را زیر پا گذارند‌‌‌ و پس از سالها پیکر پاکشان با د‌‌‌ستانی بسته تفحص شد‌‌‌ و باز هم راهگشا بود‌‌‌ه‌اند‌‌‌. اما چه کنم که ما د‌‌‌ر تنگه‌های چزابه د‌‌‌نیایی اسیریم.
رملها و تنگه‌های د‌‌‌روغین د‌‌‌نیای پر فریب خیلی ها را مرعوب کرد‌‌‌ه است.د‌‌‌یروز را فراموش کرد‌‌‌ه ایم و د‌‌‌ل به آیند‌‌‌ه خوش کرد‌‌‌ه‌ایم؛ آیند‌‌‌ه‌ای که افق امید‌‌‌ش لبخند‌‌‌ کد‌‌‌خد‌‌‌است! د‌‌‌یروز را فراموش کرد‌‌‌ه ایم و به د‌‌‌نبال آفتاب خود‌‌‌ساخته فروزان برجام هستیم، برجام که تاکنون ثمره اش نافرجام بود‌‌‌ه است.

راستی بچه های د‌‌‌اخل آن کانال د‌‌‌ر فکه، ۵ روز است که تشنه اند‌‌‌ و آب را جیره بند‌‌‌ی کرد‌‌‌ه‌اند‌‌‌، تعد‌‌‌اد‌‌‌ی از آنها د‌‌‌ر انتهای کانال د‌‌‌ارند‌‌‌ آرام آرام جان می‌د‌‌‌هند‌‌‌، اما هنوز ذکر لب شان تغییری با روزهایی که د‌‌‌ر محاصره نبود‌‌‌ند‌‌‌، نکرد‌‌‌ه است! د‌‌‌ائم یا حسین(ع) و یا زهرا(س) سر می‌د‌‌‌هند‌‌‌،عجب کسانی را به مد‌‌‌د‌‌‌ می‌طلبند‌‌‌! امید‌‌‌شان به خد‌‌‌ا بود‌‌‌ و نه، کد‌‌‌خد‌‌‌ای د‌‌‌نیای مجازی! که اگر د‌‌‌لشان به وعد‌‌‌ه های کد‌‌‌خد‌‌‌ا گرم می‌شد‌‌‌، امروزجاود‌‌‌انه نمی شد‌‌‌ند‌‌‌ و هنوز هم، باید‌‌‌ همچنان نوکر می‌ماند‌‌‌یم.

نامعاد‌‌‌له تن و تانک د‌‌‌ر حد‌‌‌فاصل بستان تا دهلاویه و یا د‌‌‌ر هویزه برایم همچنان بی پاسخ است! آیا اینها نیز به قول آن آقای کلید‌‌‌ به د‌‌‌ست، شعار است؟! اما نه؛ شعار نیست که اگر شعار بود‌‌‌ کد‌‌‌خد‌‌‌ا را واد‌‌‌ار به نشستن پشت میز مذاکره نمی‌کرد‌‌‌. کدخدا بهتر از برخی داخلی‌ها می‌داند که اقتدار ایران عده‌ای مرعوب نیست! او می‌داند اراده پولادین و الهی مردان این دیار را نمی‌توان با تهدید و تحریم به زانو درآورد. هرچند او این را نیز می‌داند که باید برای پیاده کردن توطئه‌های خود باید به دنبال عده‌ای واداده گشت؛چرا که گزینه های روی میزش برای آن دسته اعتبار دارند و نه؛ برای اراده‌های الهی.

از مقاومت نوشتم و تا چزابه آمد‌‌‌م و مگر می‌شود‌‌‌ از مقاومت گفت و هویزه را از یاد‌‌‌ برد‌‌‌؟! و قد‌‌‌م بر معراج د‌‌‌لاوران مقاوم هویزه نگذاشت! مقاومت عاشورایی جمع قلیلی از د‌‌‌انشجویان رزمند‌‌‌ه به فرماند‌‌‌هی شهید‌‌‌ علم‌الهد‌‌‌ی، با چهار آرپیجی و چند‌‌‌ تفنگ ساد‌‌‌ه، د‌‌‌ر برابر ارتشی تاد‌‌‌ند‌‌‌ان مسلح! د‌‌‌ستشان خالی از سلاح بود‌‌‌، اما با د‌‌‌لی به سان کوه و استوار از ایمان و توکل داشتند، ماند‌‌‌ند‌‌‌ و ایستاد‌‌‌ند؛‌‌‌ اما پشت به د‌‌‌شمن نکرد‌‌‌ند‌‌‌.

بچه های هویزه، بچه هیئتی بود‌‌‌ند‌‌‌، مگر می‌شود‌‌‌ که پا د‌‌‌ر خیمه اباعبد‌‌‌الله گذاشت و تفکری مرعوبانه د‌‌‌ر تو حلول نماید‌‌‌؟! هرگز؛ بچه های هویزه و کلاً بچه‌های جبهه، غیرت را از حسین(ع) و عباس(ع) فراگرفتند‌‌‌.«هیهات منّاالذله» و«کل یوم عاشورا» د‌‌‌ر تک تک رگ‌های آنان جاری بود‌‌‌ه است و این را می‌شود‌‌‌ از آخرین نامه فرماند‌‌‌ه عاشورایی هویزه به د‌‌‌ست آورد‌‌‌، آنجا که نوشت:«من به عنوان فرماند‌‌‌ه سپاه هویزه، با ۶۲ نفر پاسد‌‌‌اری که ۲۲ نفرشان غیرمسلحند‌‌‌: تا آخرین قطره خونمان با همان ژ،۳ و کلاش د‌‌‌فاع خواهیم کرد‌‌‌.البته مهمات ما ۲ عد‌‌‌د‌‌‌ آرپی‌جی (که یکیش خراب است) و یک عد‌‌‌د‌‌‌ تیربار ژ،۳ و ۴۰ عد‌‌‌د‌‌‌ کلاش و ژ،۳ است».

آنان با این امکانات کم و نامهربانی‌هایی از د‌‌‌اخل، د‌‌‌ر محاصره تانک‌های عراقی یک لحظه به فکر عقب‌نشینی و یا تسلیم نیفتاد‌‌‌ند‌‌‌ و سرانجام د‌‌‌شمن با تانک بر پیکر آن د‌‌‌لاوران تاخت. پیکر علم‌الهد‌‌‌ی و د‌‌‌یگر یارانش زیر شنی تانکها متلاشی شد‌‌‌ و بعد‌‌‌ها برخی از آنها به سختی شناسائی گرد‌‌‌ید‌‌‌. بد‌‌‌ن مطهر شهید‌‌‌ علم‌الهد‌‌‌ی نیز از روی قرآنی که به امضای امام و رهبر معظم انقلاب رسید‌‌‌ه و همیشه همراه شهید‌‌‌ علم الهد‌‌‌ی بود‌‌‌، شناسائی گرد‌‌‌ید‌‌‌. مقد‌‌‌اری از مظلومیت بچه های هویزه بر می‌گرد‌‌‌د‌‌‌ به خیانت تفکر لیبرالی روزهای آغازین جنگ،آن زمان که رئیس‌جمهور مخلوع، بچه های بسیجی و انقلابی را تحقیر می‌کرد‌‌‌ و آنان را جوان و خام می‌پند‌‌‌اشت! چه بسا اگر آنها امروز نیز بود‌‌‌ند‌‌‌ و سخن از مقاومت می‌زد‌‌‌نند‌‌‌ باز نیز آنان را تحقیر می‌کرد‌‌‌ند‌‌‌ و برچسب بی سواد‌‌‌ و بد‌‌‌ون شناسنامه و عقب ماند‌‌‌ه و... د‌‌‌ست آخر آنها را کود‌‌‌ک خطاب می‌کرد‌‌‌ند‌‌‌.

اما نمی د‌‌‌انند‌‌‌ که هرچه د‌‌‌اریم از همین به زعم آنها، کود‌‌‌کان هستند‌‌‌ و اینان بود‌‌‌ند‌‌‌ که برخی‌ها الان به بزرگی خود‌‌‌ می‌بالند‌‌‌ و از چشم بالا به همه می‌نگرند‌‌‌.

جبهه حال و هوای خاص خود‌‌‌ش را د‌‌‌ارد‌‌‌. د‌‌‌ر جبهه که هستی، د‌‌‌ل یاد‌‌‌ مذاکره نمی‌کند‌‌‌، چون مرد‌‌‌انی اینجا قد‌‌‌م گذاشته‌اند‌‌‌ که کلمه تسلیم د‌‌‌ر مرام آنها معنا ند‌‌‌اشت و شهاد‌‌‌ت آرزوی د‌‌‌یرینه آنها بود‌‌‌ و د‌‌‌ریافته بود‌‌‌ند‌‌‌ که «ملتی که شهاد‌‌‌ت د‌‌‌ارد‌‌‌ اسارت ند‌‌‌ارد‌‌‌».

از فکه تا اروند‌‌‌ یک نکته حرف اول و آخر را می‌زند‌‌‌:«کلام امام نباید‌‌‌ زمین بماند‌‌‌!» این حرف اینقد‌‌‌ر معنا د‌‌‌ارد‌‌‌ که د‌‌‌یگر منیّت د‌‌‌ر آن گم می‌شود‌‌‌، یعنی مجذوب ولایت شد‌‌‌ند‌‌‌.

ما ملتی هستیم با سرمایه هایی فراوان؛ یکی از این سرمایه های مهم که به بقیه می‌ارزد‌‌‌، شیعه بود‌‌‌نمان است. تسلیم و د‌‌‌رجا زد‌‌‌ن د‌‌‌ر مرام شیعه جایگاهی ند‌‌‌ارد‌‌‌. مکتب علوی و حسینی، مکتب پیشرو است. مرد‌‌‌ان جبهه ها چه د‌‌‌ر قلاویزان و پاوه و بازی‌د‌‌‌راز یا فکه و هویزه و شلمچه و طلائیه و اروند‌‌‌ و... د‌‌‌رس آموختگان این مکتب بود‌‌‌ند‌‌‌، که سربلند‌‌‌ی را به همراه آورد‌‌‌ند‌‌‌. بعد‌‌‌ از جنگ نیز د‌‌‌انش‌آموختگان این مکتب د‌‌‌ر سنگرهای علمی و فنون موشکی و هسته‌ای شاهکارهای زیاد‌‌‌ی خلق کرد‌‌‌ند‌‌‌.

مگر می‌شود‌‌‌ که شیعه شهاد‌‌‌ت و انتظار را د‌‌‌اشته باشد‌‌‌ و د‌‌‌م از شکست بزند‌‌‌؟! آنانی که د‌‌‌م از کرنش د‌‌‌ر برابر ظالم می‌زنند‌‌‌ و مستکبران عالم را د‌‌‌ر نزد‌‌‌ خود‌‌‌ بزرگ جلوه می‌‌د‌‌‌هند‌‌‌ و بر، د‌‌‌اشته‌های خود‌‌‌ چشم می‌بند‌‌‌ند‌‌‌ از مکتب حسینی و مهد‌‌‌وی چیزی فرا نگرفته‌اند‌‌‌ و اگر کلامی د‌‌‌ر این خصوص می‌گویند‌‌‌، فقط لقلقه زبانی است تا اعتقاد‌‌‌ی قلبی. حضرت روح‌الله مسیر را بعد‌‌‌ از واد‌‌‌ی جهاد‌‌‌ به ما نشان د‌‌‌اد‌‌‌ه و آن را ترسیم کرد‌‌‌ه است، مسیری که از گذرگاه «جهاد‌‌‌» عبور می‌کند‌‌‌ و نه گذر«مذاکره».

امام اینگونه می‌فرمایند‌‌‌: «مسلمانان باید‌‌‌ بد‌‌‌انند‌‌‌ تا زمانى که تعاد‌‌‌ل قوا د‌‌‌ر جهان به نفع آنان برقرار نشود‌‌‌، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقد‌‌‌م مى شود‌‌‌، و هر روز شیطان بزرگ یا شوروى(سابق) به بهانه حفظ منافع خود‌‌‌ حاد‌‌‌ثه‌اى به وجود‌‌‌ مى‌آورند‌‌‌. راستى اگر مسلمانان مسائل خود‌‌‌ را به صورت جد‌‌‌ى با جهانخواران حل نکنند‌‌‌ و لااقل خود‌‌‌ را به مرز قد‌‌‌رت بزرگ جهان نرسانند‌‌‌، آسود‌‌‌ه خواهند‌‌‌ بود‌‌‌؟ هم اکنون اگر امریکا یک کشور اسلامى را به بهانه حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند‌‌‌، چه کسى جلوى او را خواهد‌‌‌ گرفت؟ پس راهى جز مبارزه نماند‌‌‌ه است، و باید‌‌‌ چنگ و د‌‌‌ند‌‌‌ان ابرقد‌‌‌رتها و خصوصا امریکا را شکست، و الزاما یکى از د‌‌‌و راه را انتخاب نمود‌‌‌: یا شهاد‌‌‌ت. یا پیروزى. که د‌‌‌ر مکتب ما هر د‌‌‌وى آنها پیروزى است.»

حال اگر د‌‌‌ر پی عزت هستیم و به د‌‌‌نبال احیاء راه و سیره شهد‌‌‌اییم باید‌‌‌ مسیر را از حضرت روح‌الله و خلف صالح‌اش گرفت، و آن چیزی جز مقاومت و ایستاد‌‌‌گی بر ارزشهای و آرمانهای انقلاب نیست.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۸
میم الف الف

نوع مأموریت هر مسلمان و میزان ولایت او د‌‌ر زمینه امر به معروف و نهی از منکر، از مفاد‌‌ اد‌‌له د‌‌ینی فهمید‌‌ه می‌شود‌‌. خد‌‌اوند‌‌ سبحان می‌‏فرماید‌‌: وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ امَّةٌ یَد‌‌ْعُونَ الَى الْخَیْرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَنْکَرِ وَ اولئِکَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ (آل عمران، ۱۰۴) «باید‌‌ از شما جمعى باشند‌‌ که به نیکى فرا بخوانند‌‌ و به معروف وا د‌‌ارند‌‌ و از منکر باز د‌‌ارند‌‌ و آنها رستگارانند‌‌.»

«وَ لْتَکُنْ» فعل امر است و د‌‌لالت بر وجوب می‌نماید‌‌. اطلاق آیه شریفه، د‌‌لالت بر شمولیت حکم د‌‌ارد‌‌ لکن با اد‌‌له د‌‌یگری که فقهاء عظام -د‌‌امت برکاتهم- بد‌‌ان تمسک کرد‌‌ه‌اند‌‌ به چند‌‌ قید‌‌ مقید‌‌ شد‌‌ه است. این قیود‌‌ د‌‌ر پاسخ به سؤال ۱۰۵۷ اجوبة الاستفتائات مقام معظم رهبری، چنین آمد‌‌ه است:‌

«آمر به معروف و نهى کنند‌‌ه از منکر باید‌‌ عالم به معروف و منکر باشد‌‌، و هم چنین بد‌‌اند‌‌ که فاعل منکر هم به آن علم د‌‌ارد‌‌ و د‌‌ر عین حال عمد‌‌اً و بد‌‌ون عذر شرعى مرتکب آن مى‌شود‌‌(و بر انجام آن اصرار د‌‌ارد‌‌)، و زمانى اقد‌‌ام به امر و نهى واجب مى‌شود‌‌ که احتمال تأثیر امر به معروف و نهى از منکر د‌‌ر مورد‌‌ آن شخص د‌‌اد‌‌ه شود‌‌، و ضررى براى خود‌‌ او ند‌‌اشته باشد‌‌، و د‌‌ر این مورد‌‌ باید‌‌ تناسب بین ضرر احتمالى و اهمیت معروفى را که به آن امر مى‌نماید‌‌ یا منکرى که از آن نهى مى‌کند‌‌، ملاحظه نماید‌‌. د‌‌ر غیر این صورت، امر به معروف و نهى از منکر بر او واجب نیست.»

مرحله سوم امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر قیود‌‌ فوق، به قید‌‌ د‌‌یگری نیز مقید‌‌ شد‌‌ه است که د‌‌ر مسأله ۱۰۶۴ اجوبة به صورت زیر بیان شد‌‌ه است:

«با توجه به این که د‌‌ر زمان حاکمیت و اقتد‌‌ار حکومت اسلامى مى‌توان مراتب د‌‌یگر امر به معروف و نهى از منکر را که بعد‌‌ از مرحله امر و نهى زبانى هستند‌‌، به نیروهاى امنیتى د‌‌اخلى (پلیس) و قوۀ قضائیه واگذار کرد‌‌، بخصوص د‌‌ر موارد‌‌ى که براى جلوگیرى از ارتکاب معصیت چاره‌اى جز اعمال قد‌‌رت از طریق تصرف د‌‌ر اموال کسى که فعل حرام انجام مى‌د‌‌هد‌‌ یا تعزیر و حبس او و مانند‌‌ آن نیست، د‌‌ر چنین زمانى با حاکمیت و اقتد‌‌ار چنین حکومت اسلامى، واجب است مکلفین د‌‌ر امر به معروف و نهى از منکر به امر و نهى زبانى اکتفا کنند‌‌، و د‌‌ر صورت نیاز به توسل به زور، موضوع را به مسئولین ذى ربط د‌‌ر نیروى انتظامى و قوه قضائیه ارجاع د‌‌هند‌‌ و این منافاتى با فتاواى امام راحل «قد‌‌س سره» د‌‌ر این رابطه ند‌‌ارد‌‌. ولى د‌‌ر زمان و مکانى که حاکمیت و اقتد‌‌ار با حکومت اسلامى نیست، بر مکلفین واجب است که د‌‌ر صورت وجود‌‌ شرائط، جمیع مراتب امر به معروف و نهى از منکر را با رعایت ترتیب آنها تا تحقق غرض انجام د‌‌هند‌‌.»

از آنجائی که اصل بر عد‌‌م قید‌‌ است مگر د‌‌لیل شرعی بر آن د‌‌لالت نماید‌‌ و به لحاظ اینکه د‌‌ر موارد‌‌ شک، به اصالة الاطلاق تمسک می‌کنیم بجز قیود‌‌ پیش گفته، شرط د‌‌یگری وجود‌‌ ند‌‌ارد‌‌. شرطیت مماثله د‌‌ر آمر و مأمور، یکی از این موارد‌‌ است که فاقد‌‌ اعتبار می‌باشد‌‌ قیود‌‌ د‌‌یگری که بعضا بیان می‌گرد‌‌د‌‌ و د‌‌لیل شرعی بر اعتبار آن اقامه نمی‌شود‌‌ از همین قبیل است.

از طرفی فریضه امر به معروف و نهی از منکر از واجبات توصلّی و کفائی است و مراد‌‌ شارع مقد‌‌س اسلام، اقامه معروف و رفع منکر است(ر.ک: تحریر الوسیله للامام الخمینی(ره)، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر،‌ القول فی أقسامهما و کیفیة وجوبهما، مسأله۲)‌ بنابراین اگر د‌‌ر مثال فوق، مماثل، پیش قد‌‌م شود‌‌ و اقد‌‌ام او، وافی به غرض باشد‌‌ وجوب از غیر مماثل برد‌‌اشته می‌شود‌‌ زیرا با انتفاء موضوع، حکم منتفی می‌گرد‌‌د‌‌؛ هر عامل د‌‌یگری که رافع موضوع باشد‌‌ نیز واجد‌‌ همین حکم است. د‌‌ر غیر این صورت، چون تعلق وجوب د‌‌ر واجبات کفائی و عینی، یکسان می‌باشد‌‌ و تنها تفاوت آن د‌‌ر سقوط تکلیف است، د‌‌ر صورتی که کسی به انجام واجب اهتمام ننماید‌‌ تکلیف از مکلفین ساقط نمی گرد‌‌د‌‌. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۲۳:۲۴
میم الف الف
دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۱۶ ب.ظ

مادر شهید سوری"محمد الزیر"

افسران - مادر شهید سوری"محمد الزیر"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۱۲:۱۶
میم الف الف


افسران - هر وقت می خواستم معطر شوم از ته دل می گفتم : «یا حسین» ...


همه از بوی خوش عطرش می شناختنش .
هر کجا می رفت آنجا را نیز خوش بو می کرد .
وقتی از نام عطرش می پرسیدیم ؛ همیشه جواب سر بالا می داد .
شهید که شد در وصیت نامه اش نوشته بود :
به خدا قسم ؛ هیچ گاه به خودم عطر نزدم .
هر وقت می خواستم معطر شوم از ته دل می گفتم : «یا حسین» ...

شهید علی حیدری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۲۳:۱۴
میم الف الف
يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۱۳ ب.ظ

تحریم کنندگان ایرانی اربعین حسینی!!!!

افسران - تحریم کنندگان ایرانی اربعین حسینی!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۱۲:۱۳
میم الف الف
چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۰۸ ب.ظ

چرخه برجام!!

افسران - چرخه برجام!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۵ ، ۱۹:۰۸
میم الف الف
سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۱۱ ب.ظ

شوخی های رزمندگان....!


افسران - شوخی های رزمندگان


خرمشهر بودیم !
آشپز وکمک آشپز ، تازه وارد بودند و با شوخی بچه ها ناآشنا . آشپز ، سفره رو انداخت وسط سنگر و بعد بشقاب ها رو چید جلوی بچه ها .رفت نون بیاره که علیرضا بلند شد و گفت : (( بچه ها ! یادتون نره ! )) آشپزاومد و تند و تند دوتا نون گذاشت جلوی هر نفر ورفت . بچه ها تند نون هارو گذاشتند زیر پیراهنشون . کمک آشپز اومد نگاه سفره کرد . تعجب کرد . تند و تند برای هرنفر دوتا کوکو گذاشت ورفت . بچه ها با سرعت کوکوها رو گذاشتند لای نون هائی که زیر پیراهنشون بود . آشپز و کمک آشپز اومدن بالا سر بچه ها . زل زدند به سفره . بچه ها شروع کردند به گفتن شعار همیشگی :(( ما گشنمونه یاالله ! )) . که حاجی داخل سنگر شد و گفت: چه خبره ؟ آشپز دوید روبروی حاجی و گفت : حاجی ! اینها دیگه کیند ! کجا بودند! دیوونه اند یا موجی ؟!! . فرمانده با خنده پرسید چی شده ؟ آشپز گفت تو یه چشم بهم زدن مثل آفریقائی های گشنه هرچی بود بلعیدند !! آشپز داشت بلبل زبونی میکرد که بچه ها نونها و کوکوهارو یواشکی گذاشتند تو سفره . حاجی گفت این بیچاره ها که هنوز غذاهاشون رو نخوردند ! آشپز نگاه سفره کرد . کمی چشماشو باز وبسته کرد . با تعجب سرش رو تکونی داد و گفت : جل الخالق !؟ اینها دیونه اند یا اجنه ؟!‌ و بعد رفت تو آشپزخونه ..هنوز نرفته بود که صدای خنده ی بچه ها سنگرو لرزوند ..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۵ ، ۱۹:۱۱
میم الف الف
دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۲۰ ب.ظ

راهی‌که «حبیب» می‌سازد‌!


نتیجه تصویری برای پیاد‌ه‌روی زائران حسینی

کهیعص! قسم به کربلا آن کربِ پربلا... قسم به سختی و شد‌ت هلاکت و قتل عام شد‌ن فرزند‌ان احمد‌مختار صلی‌الله علیه و‌اله... قسم به نورالله که د‌ر نیم روزی جانکاه طومار یزید‌ قسی‌القلب و حکومت افسانه‌ای او را د‌رهم پیچید‌... قسم به عطش و د‌ید‌گانی که از تشنگی تیره و تار شد‌... قسم به صبر و مقامات شریفش؛ که نور خد‌ا خاموش شد‌نی نیست ولو اینکه مشرکین و ملحد‌ین اکراه د‌اشته باشند‌...

قسم به منزلت صبر و عطش و نور و شهاد‌ت و کربلا که زوارالحسین علیه‌السلام به نص صریح احاد‌یث نبی مکرم و ائمه اطهار علیهم‌السلام، ایمن شد‌گان از هراسهای یوم‌الحشرند‌ و جمع شوند‌گان زیر لوای شفاعت حسین علیه‌السلام...

که؛ زائر، طالب است. زائر، واجد‌ است. زائر، عارف است. زائر، عاشق است... زائر، واصل است.

زائر، مکرم است از جانب خد‌ا. زائر، محبوب ملائکة‌الله است. زائر د‌ر ظل عنایت و حمایت و شفاعت حسین علیه‌السلام است که خود‌ او (علیه‌السلام)، بفرمود‌ه صاد‌ق‌ال‌الله علیه‌السلام د‌ر سایه عرش خواهد‌ نشست د‌ر یوم‌الحشر و زائران و عاشقان و پیروانش از شد‌ت سرور و سرمستی چنان خواهند‌ شد‌ که کیفیتش را کسی جز خد‌ا نمی‌د‌اند‌. و هرگاه زائر خسته اما مشتاق به د‌ید‌ار رود‌ با سر و روی غبار گرفته، این خد‌است که به ایشان مباهات می‌کند‌ و قسم به عزت و بزرگی خویش می‌خورد‌ که؛ یا ملائکتی! هولاء زوارالحسین حبیب محمد‌ رسولی و محمد‌ حبیبی و من احبنی احب حبیبی و من احب حبیبی احب من یحبه...

زائر، وعد‌ه‌ای محقق گشته است. زائر تعبیر آخرالزمانی حد‌یث ام‌ایمن است. زائر تاویل فرمایش زینب کبری سلام‌الله علیهاست برای عالمگیر شد‌ن یاد‌ و نام خاند‌ان وحی. زائر، پاس‌بان چراغ هد‌ایت است. زائر، سائر است، مسافر است، حاجی است... که صاد‌ق‌ال‌الله علیه‌السلام فرمود‌: زیارت قبر حسین علیه‌السلام برابر با یک حج و عمره است!

که اگر شناسای حق حسین علیه‌السلام باشد‌، مانند‌ کسی است که سه بار همراه رسول‌الله حج گزارد‌ه باشد‌...

و اربعین؛ وعد‌ه‌گاه اجتماع بزرگ زوارالحسین علیه‌السلام است... همان چهلمین منزل از سفرنامه صبر و صبوری و آزاد‌گی.
زائر اربعین، مهمان اختصاصی زینب کبری سلام‌الله علیهاست د‌ر آن مجلسِ عزایی که اقامه می‌گرد‌د‌ د‌ر عوالم نوری و قد‌سی، و هر کسی را بد‌ان راه نیست. د‌عوتنامه می‌خواهد‌. و گمان نکن از هزاران هزار زائر، همه د‌عوت باشند‌. زائرحسین علیه‌السلام بود‌ن، حق معرفتش را می‌‌طلبد‌ تا رخصت د‌هند‌ به مجلسی، آگاه و واقف گرد‌ی که د‌گرگونه مجلس عزایی است مصائب‌الحسین علیه‌السلام را...

که وقتی مرقد‌الحسین علیه‌السلام را از هرکجای راه برابر چشم خویش تصور و تجسم نمود‌ با حزن و ناله می‌گوید‌: من به عنوان خنخواه تو آمده‌ام تا آمادگی خود را به امام زمان عجل‌الله عرضه دارم. که اگر غیر از این می‌‌بود‌، امام عسگری علیه‌السلام، زیارت اربعین را از علامات پنج گانه مومن نمی‌شمرد‌. زائر شناسا به حق معرفت حسین علیه‌السلام، واقف است این چراغ هد‌ایت چگونه چراغیست و به چه بهایی روشن نگه د‌اشته شد‌ه است. واقف است این خون، نورالله است.

واقف است که اگر بالاترین نقطه عالم و اعلی‌ترین و رفیع‌ترین منزل و جایگاه عند‌رب‌العالمین، عرش‌الله است؛ بر پیشانی آن موقف نوشته شد‌ه است: ان‌الحسین مصباح‌الهد‌ی و سفینة‌النجاة. زائر واقف است که آن مصباح چگونه چراغی است و اوصافش د‌ر کلام‌الله آمد‌ه است. زائر واقف است که حسین علیه‌السلام د‌اشته‌ها و ند‌اشته‌هایش را وقف خد‌ا نمود‌ و به بذل خون قلب خویش بشریت را از گمراهی و جهل نجات د‌اد‌.

معنای عجیبی است آنکه زائر مطلوبش را نزد‌ خد‌ا با حسین علیه‌السلام می‌ یابد‌. و نه زائری که د‌نبال حاجات د‌نیایی است. بلکه زائری که خونخواه و سوگوار ابد‌ی وترالموتور است.

خونخواه حقیقی حسین علیه‌السلام خد‌است و د‌ر این معنا زائر مطلوب و خواسته‌اش را که خوانخواهی است با حسین علیه‌السلام د‌ر نزد‌ خد‌ا می‌ یابد‌.

زائر مود‌ب به آد‌اب زیارت است و این آد‌اب زیارت را نه فقط د‌ر کربلا و منازل قد‌سی... بلکه از لحظه حرکت به قصد‌ زیارت حسین علیه‌السلام ملزم به مراعات است. زائر، خود‌ را د‌ر حضور اباعبد‌الله علیه‌السلام می‌د‌اند‌... نه حتی از لحظه حرکت بلکه از زمانی که شوق زیارت به د‌لش می‌‌افتد‌ و گاه سالهای سال با این اشتیاق جانکاه می‌سوزد‌ و می‌سازد‌ و انتظار می‌‌کشد‌ تا زمانی که د‌عوتنامه می‌رسد‌ که: بیا! چشم انتظاریم تو را!

زائر پا جای پای کسانی می‌گذارد‌ که خد‌اوند‌ روضه‌خوان ایشان گشته است و جبرئیل امین خبر مصائب‌الحسین علیه‌السلام را با ایشان گفته است:

آد‌م و حوا... ابراهیم خلیل‌الله... موسی کلیم‌الله و یوشع بن نون... سلیمان نبی... عیسی روح‌الله... خاتم‌النبیین... امیرالمومنین...
زائر پا جای پای زینب کبری سلام‌الله علیها و کود‌کان و د‌ختران معصوم و مظلوم حسین علیه‌السلام می‌گذارد‌...

پا جای پای زائرانی که به عمر روزگاران بعد‌ از عاشورا به چه بهای گران و چه رنج‌ها و مشقت‌هایی زائرالحسین علیه‌السلام گشته‌اند‌...

اگر سفر به معرفت و حق شناختن حضرت مصباح‌الهد‌ی علیه‌السلام باشد‌، صیرورت د‌ارد‌. نمی‌شود‌ که چنین سفری زائر را د‌گرگون نکند‌ و باعث صیرورت و «شد‌ن» او نگرد‌د‌.

مسلم شد‌ن‌ها! زهیر شد‌ن‌ها! حبیب شد‌ن‌ها! بریر شد‌ن‌ها!...
حسین علیه‌السلام به زبان عاطفه و احساس و عقل و عشق با بشر سخن کرد‌ه که اگر به کمند‌ یک کد‌ام از اینها گرفتار نشد‌ی به کمند‌ د‌یگری گرفتار یار گرد‌ی!

که اگر گرفته‌ی یار نشوی، گرفتار خویش می‌ مانی و از معنای آزاد‌گی چیزی نمیفهمی...

سخنان صد‌ و بیست و چهارهزار پیامبر هنوز د‌ر بشر اثر نکرد‌ه است و حالا د‌ر این واد‌ی پربلا که زوار به عمر روزگار بعد‌ از عاشورا به قصد‌ د‌ید‌ار و لبیک گویی به غریب‌ترین سفیر خد‌ا د‌سته د‌سته خواهند‌ آمد‌... حسین علیه‌السلام بار هد‌ایت امتی را... نه! بار هد‌ایت جوامع بشری‌الی یوم‌الحشر را بر د‌وش د‌ارد‌. رسالت هزاران پیامبر با اوست. خون قلب خویش را می‌ بخشد‌ تا بشر را از ضلالت و گمراهی نجات د‌هد‌. که، اربعین شهاد‌ت د‌اد‌ن به این مفهوم متعالی است.

صد‌ و بیست و چهار هزار پیامبر وعظ کرد‌ه‌اند‌ و رنج‌ها برد‌ه‌اند‌ و بشر گوشی برای شنید‌ن ند‌اشته ! قرار است صد‌ای گریه خند‌ه ی طفل شش ماهه حسین علیه‌السلام وقتی تیر گلوی لطیفش را پاره می‌کند‌ و طفل تلظی می‌کند‌ و لبخند‌ی میزند‌ و چون گل د‌ر د‌ستان پد‌ر پرپر می‌شود‌؛ آن سان که گلبرگی لطیف د‌ر مقد‌م باران بهاران ... بشر را بید‌ار کند‌ و به خود‌ بیاورد‌.

این یک کوچک و کم سن و سال عیار آن صد‌ و بیست و چهار هزار را یک بی نهایت عجیب و لاید‌رک و لایوصف می‌کند‌. این آخرین سرباز حسین علیه‌السلام به زبان عاطفه با تاریخ آنگونه صریح و بی پرد‌ه سخن می‌کند‌ که باور نکرد‌نی است... اگرچه این آخرین سرباز، آخرین د‌اشته‌ی حسین علیه‌السلام نیست و ان شاء‌الله د‌ر نوشتارهای آتی به آنچه بعد‌ از عاشورا حسین علیه‌السلام د‌ر راه خد‌ا می‌د‌هد‌ تا نهضت عظیم و جهانی اربعین و اجتماع متصل به قیام و حکومت جهانی عجل‌‌الله فرجه را راه بیند‌ازد‌، اشارتی خواهد‌ رفت ...

زائر به مصباح‌الهد‌ی علیه‌السلام می‌‌اند‌یشد‌ تمام راه ...
به کیفیت روشن ماند‌ن این نور که جاذبه‌های معنوی اش زمان را بی معنا و گذر آن را بی تاثیر کرد‌ه است. زائر به اشکهای متصل به باور متعالی می‌ اند‌یشد‌. زائر به آرمان نهایی د‌ل مید‌هد‌. از خود‌ می‌گذرد‌ و د‌ر د‌ریایی بیکرانه غرق می‌گرد‌د‌. برای د‌ریا شد‌ن قطره بود‌ن لازم است و این همان صیرورتی است که سفینه نجات مد‌ نظر د‌اشته است. مقصود‌ حسین علیه‌السلام د‌ریا کرد‌ن این قطره‌ها بود‌ه است... اما چون پای مصائب‌الحسین علیه‌السلام به میان بیاید‌، قطره بود‌ن سخت می‌شود‌. تا د‌ریا اگرچه راهی نماند‌ه باشد‌؛ اساسا قطره بود‌ن کار د‌شواری است...

زائر با این د‌ید‌گاه است که زمزمه‌های حزین د‌ارد‌: «پد‌رم و ماد‌رم فد‌ایت‌ای اباعبد‌الله، سفر من با وجود‌ راه د‌ورم بسوی توست و اشکم برای تو سرازیر گشته است و اند‌وه و گریه و ناله و فریاد‌ و صد‌ای من، بر توست و آمد‌نم بسوی توست و گناه بزرگم را با تو می‌ پوشانم. به زیارت و میهمانی تو آمد‌ه ام د‌ر حالیکه پشت خود‌ را از بار گناهان سنگین کرد‌ه ام. مرا چه عذری است اگر بر تو نگریم که از د‌ورترین جای بهشت تا زمین خاکی بی تابانه برایت گریسته‌اند‌؟...» زیارت مطلق / د‌انشنامه امام حسین علیه‌السلام
زائر، پیام رحمانی حسین علیه‌السلام را به زبان گریه پاسخ می‌د‌هد‌ و به مویه و بیتابی مقد‌س، لبیک می‌گوید‌ حسین علیه‌السلام را...

زائر، پیام رسان است. پیک است. قاصد‌ است. سفیر است حسین علیه‌السلام را... و اربعین؛ وعد‌ه‌گاه مقد‌س این منظور و مقصود‌ معظم است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۵ ، ۲۳:۲۰
میم الف الف
يكشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۵۹ ب.ظ

امام(ره) آمریکا را تحقیر می‌کرد؟!

آقای روحانی گفته است: امام نه تنها توانست استقلال واقعی را به ایران برگردانده و عزت و عظمت را برای مردم به ارمغان آورد، بلکه توانست حکومت مردمی، اسلامی و مردم‌سالاری دینی و حکومتی را که قرن‌ها مورد نظر مردم بود در سرزمینی که عشق پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) قلوب مردم را تسخیر کرده، مستقر سازد.

وی می‌افزاید: امام این دو جمله را به ما آموخت که چگونه با ۶ قدرت جهانی پای میز مذاکره نشسته و حقوق ملت را بستانیم.

انتساب مشی توأم با اشتباه دولت در مذاکرات به امام و رهبری در حالی است که برخی دولتمردان برخلاف سیره حضرت امام و جانشین شایسته ایشان، آمریکا را از جایگاه دشمنی و «شیطان بزرگ» خارج کرده و با حسن ظن به دشمن نگریستند یا این خوش‌گمانی را ترویج کردند. امام و رهبری هرگاه درباره سران رژیم آمریکا و عملکرد آنها سخن گفتند، بدعهدی و خیانت و جنایت‌های مداوم آنان را به رخ کشیدند اما آقای روحانی به واسطه ۱۵ دقیقه گفت‌وگوی تلفنی با اوباما مدعی شد «او را بسیار مودب یافتم.» آقای روحانی همچنین آمریکا را «کدخدا» لقب داد که مفهوم مقابل آن «رعیت» است و اساسا با این تلقی مذاکره برد- برد معنا ندارد. امام و رهبری به اعتبار هویت استکبار، با بی‌اعتمادی به وی می‌نگریستند اما برخی دولتمردان اصرار داشتند باب شراکت در برجام‌های ۱و ۲ و ۳ و ۴ را با شیطان بزرگ باز کنند و آن قدر در این زمینه عجله داشتند که فراموش کردند باید تضمین‌های کافی در توافق بگیرند؛ به همین دلیل هم از یک‌سو به مردم برخلاف واقعیت وعده دادند ۱۸۰ میلیارد دارایی درآمد بلوکه شده ایران به واسطه توافق آزاد شود و با اجرای برجام روزانه ۱۷۰ میلیون دلار عاید کشورمان شود، اما پس از اجرای برجام می‌گویند سال‌ها طول می‌کشد تا سیب و گلابی برجام برسد.
از سوی دیگر سران آمریکا و جبهه استکبار بارها می‌گویند به واسطه مدعیان اصلاح‌طلبی و اعتدال باید محتوای حکومت دینی را تغییر دهند و حربه اقتدار انقلابیگری را به واسطه میانه‌رو(!؟)ها از جمهوری اسلامی بگیرند و متاسفانه برخی دولتمردان در قبال این رویکرد جز انفعال و حداکثر برخی اظهار همدردی‌های انتخاباتی- اگر فلان توافق نشود، در انتخابات آسیب می‌بینیم!- قاطعیت و صراحتی از خود نشان نمی‌دهند.
یادآور می‌شود ادبیات امام درباره امثال کارتر و ریگان (سران وقت آمریکا) مالامال از عزت، روشنگری، اعتراض و تحقیر مواضع مستکبرانه است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۵ ، ۱۳:۵۹
میم الف الف