آقای هاشمی به شعور ملت توهین نکنید!
هاشمی
در دیدار جمعی از مردم دزفول که بیشتر طیف اصلاح طلبان بودند طی سخنانی
گفت: «۸ سال دولت قبل مانند مرض هاری بود». این سخن وی غیر مستقیم به
انتخاب مردم توهین نمود چرا که دولت قبل ثمره انتخاباتی بود که مردم در آن
شرکت کردند و خود انتخاب نمودند و زمام امور را به دولت نهم و دهم سپاردند،
اما به عرض ایشان برسانیم که:هاری از زمانی در این کشور آمد که عده ای فکر
کردند ایران ملک شخصی آنان است و انقلاب در آن افتاده است،هاری زمانی در
این کشور افتاد که عده ای اسلام را در مقابل سیاستهای لیبرالی اقتصادی
دولتشان به مذبح بردند، زمانی که روحیه ی اشرافیگری را بر ساده زیستی امام
ترجیح دادند.
هاری توسط آنان آمد که به گفتهی سید احمد خمینی(ره)
سیاستهای اقتصادیشان کمر مردم و فقرا را شکست.هاری زمانی آمد که «حاج آقا
خاطره» علناً اعلام کرد که در چرخه توسعه اقتصادی اشکال ندارد مردم له
شوند.بداخلاقی زمانی آمد که دختر حاج آقا بر ارزشهای این انقلابی که برایش
ملت خون دادند تاخت و زمانی که محاکمه شد صدای حاج آقا بلند شد.
بداخلاقی
زمانی در این کشور حاکم شد که حاج آقا به خاطر شکست در انتخابات سال ۸۴
ندای شوم تقلب را کلید زد و در ۸۸ میوه نحس آن را چید.
بداخلاقی
زمانی ریشه گرفت که به ولی زمان نامه بدون سلام و والسلام نوشتند. بداخلاقی
زمانی در جامعه گسترش یافت که نظام جمهوری اسلامی را به تقلب و دروغ متهم
نمودند و ۸ ماه در برابر قانون شورش نمودند و حاج آقا با سکوت و سخنان خود
در نمازجمعه سال۸۸ همراهی نمود .
بداخلاقی زمانی رخ داد که همسر حاجآقا علناً در روز انتخابات گفت: اگر کاندید ما انتخاب نشد به خیابانها بریزید!به سبک قانون جنگل!
بداخلاقی
آن است که همسرحاج آقا در برابر حکم دستگاه قضایی بر علیه فرزند مجرمش آن
را پدر سوخته بازی خواند.همان آقازادهای که رد پایش در فتنه۸۸ آشکار بود و
در مفاسد اقتصادی کلان مجرم شناخته شد.
مگر مردم انقلاب نکردند که
شاه و ولیعهدی نباشد؟ آنان انقلاب کردند که همه در برابر قانون یکی باشند.
پس چرا نباید کسی به خانواده حاج آقا بگوید بالای چشمتان ابرو؟ اول در
برابر بداخلاقیهای نزدیکانتان تذکر دهید بعد بقیه را توصیه به اخلاق
بفرمایید.
هاشمی دراین دیدار از دوران جنگ یاد کرد و گفت: «دوران
جنگ دوران مجاهدت بود و کارهای خلاف اخلاقی خیلی زمینه ای نداشت و شرایط به
گونه دیگری بود ولی کم کم وقتی که وارد مسائل دیگر شدیم رفته رفته به این
روز رسیدیم و این ۸ سال دوره دولت سابق آن موج بزرگ را بلند کرد برای اینکه
اخلاق را فرو بریزد و ضربه کاری خوردیم.»
آقای هاشمی! واقعاً
فراموش کردید و یا از سیاستان است که خود را به فراموشی بزنید؟ و اینگونه
می گویید؟ مردم آن زمان مسئولان را مثل خود و در کنار خود می دیدند، روحیه
تجمل در آنان نبود، خوی کاخ نشینی نداشتند، مردم در نگاه مسئولان آن زمان
رعیت نبودند و مسئولان خان . با آن روحیه بود که اخلاق در جامعه حاکم و
بداخلاقی نبود؛ اما زمانی که زمام دولت بدست شما افتاد رسما طی سخنانی در
سال۱۳۶۹ گفتید: اظهار فقر و بیچارگی کافی است.
این رفتارهای
درویشمسلکانه، وجهۀ جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است، زمان آن
رسیده که مسؤولین به مانور تجمل روی آورند. از امروز به خاطر اسلام و
انقلاب، مسئولین وظیفه دارند مرتب و باوقار باشند… هرچند ما فقیر باشیم و
اقتصادمان به سامان نباشد، اما برای آنکه در دیدگان سایر ملل مسلمان و
غیرمسلمان، ملتی مفلوک جلوه ننماییم، لازم است تا جلوههایی از تجمل در
چهرۀ کشور و مسؤولین حاکمیتی رویت شود…»
این نظریه بر خلاف آموزه
های دینی بود که مردم آن را آموخته بودند ، فخر فروشی و تظاهر به تجمل هیچ
سخیّتی با انقلاب نداشت و مخالف صریح سخنان و اندیشه های امام بود. فاصله
طبقاتی و فقر و غنا از زمان شما کلید خورد. مگر امام عظیم الشان مسئولان و
بویژه روحانیت را توصیه به ساده زیستی نفرمودند ؟مگر روحانیت را توصیه
نفرمودند که از زی طلبگی غافل نشوند ،پس چه شد؟ چرا هر روز با یک چهره؟!
این تغییر رویه ها عامل رواج بداخلاقی ها در جامعه شد ، مردم می ببینند که
برخی از خواص چگونه برای بقا بر مسند هر روز با تفکری رنگ عوض می کنندودر
نگاهی خود پسندانه مدعی هستند که همه عوض شده اند و فقط آنان عوض نشدهاند؛
اما حقیقت برعکس است و قطعاً این آنانند که تغییر کردهاند.