حاشیهسازی در بنبست وعدههای انتخاباتی!
رهبری فرزانه انقلاب اسلامی
هرساله دولت را به ریل خدمت به مردم دعوت و تشویق میکنند. هم
ایشان دولت را از فروافتادن در حاشیهها یا حاشیهسازیهایی که مانع
خدمت میشود، منع کرده و به جد دعوت کردهاند که دولت
«اقدام و عمل» کند تا نتیجه این اقدام و عمل در بازه زمانی کوتاهی
عاید ملت شده و مردم نتایج ملموس آن را در پایان سال مشاهده
کنند.
اما به نظر میرسد برخی با روی کار آمدن دولت
یازدهم از درون کابینه علاقه وافری به حاشیهسازی داشتهاند. اینان
از حاشیه سازی استقبال کرده و برای حاشیهسازان حاشیه امن فراهم
میکند تا آنان هم به راحتی بتوانند به حاشیه پردازیهای خود
ادامه دهند.
اول: دولتی پر از حاشیه
با
نگاهی به ترکیب اعضای دولت یازدهم اولین نکتهای که به ذهن میرسد
آن است که برخی از اعضای کابینه به جای آنکه «کار محور» باشند، سیاسیکار
و حاشیه سالارند. حضور چند تن از وزرای دولت در ماجرای فتنه سال
۸۸ و دمیدن آنان بر طبل رسوای فتنهگری، نمونه بارز این مصداق است.
اگر به سوابق برخی از اعضای کابینه در فتنه سال ۸۸ بنگریم، حضور پر رنگ
آنان در ماجرای اغتشاشات آن سال ، نشانی از علاقه به حاشیهسازی
حاشیهپردازان است.
در این مدت هم اینان به علاوه سایرین،
نشان دادهاند که میتوانند با نوک انگشتان خود به یکباره کشور
را وارد فاز حاشیه کنند. حسن روحانی نیز چندی پیش در مصاحبه
مطبوعاتی به صراحت اعلام کرد که هیچ چیزی اگر بلد نباشد عملیات روانی
کاملا بلد است.
دوم: نمونهای از حاشیهها
حاشیهسازیها
در طول سه سال گذشته را میتوان با حاشیههای سخنرانی حسن روحانی بازگو
کرد آنجایی که روحانی در سخنرانیهایش با به کار بردن عباراتی علیه
منتقدینش حاشیهساز شد.
افزون بر این انداختن مشکلات کشور بر
گردن دولت قبل، امروز دیگر به عنوان ابزار کهنهای در دستان
دولت مبدل شده که حتی خود آنان نیز از به کار بردن این ابزار
خستهاند اما راهی جز استفاده کردن از آن برایشان متصور نیست.
علاوه
بر روحانی اما شاید حاشیهسازترین عضو کابینه را بتوان محمد جواد
ظریف دانست. وی با آشکار سازی و پر رنگ کردن مراودات با وزیر خارجه
ایالات متحده، همواره این گزینه را تقویت کرده که نشست و برخاستهای
بیحاصل با جان کری که جز دستاورد «هیچ» و البته مخدوش شدن برند
انقلابیگری ملت ایران چیز دیگری عاید ما نکرده است، چه نتیجهای
داشته که اصرار بر تداوم آن در دولت وجود دارد؟
پیاده
روی با نماینده شیطان بزرگ، دست دادن با رئیس دولت شیطان بزرگ
در کریدورهای سازمان ملل و خندهها و قهقهههای جلوی دوربین، در
آغوش کشیدنها و ماچ و بوسه با دشمنترین دشمن ملت ایران و قاتل گرگ
صفت جوانان و فرزندان ایران اسلامی، چیزی جز علاقه به حاشیهسازیهای
پیدرپی نیست.
سریع القلم، مشاور روحانی دیگر حاشیه سالار
دولت یازدهم است. او که همچون تقیزادهها، انسان متمدن را انسانی
میداند که از سر تا نوک پا غربی بوده و به راحتی ویزای دانمارک-
کشور دسته چندم اروپایی- نصیب او شود، هر از چند گاه به حاشیهسازی
برای دولت میپردازد. حاشیههایی که نشان میدهد این نوع نگرش
به غرب و آمریکا کاملا در تضاد با نگرش انقلابی است.
شاید
حسین فریدون دیگر حاشیهساز دولت یازدهم باشد. او که در ایام
عصر و حرج ملت ایران در سال ۹۰ و ۹۱ زمانی که تحرمهای فلج کننده علیه
اقتصاد کشور از سوی دشمن اعمال شد، اقدام و عمل به راه اندازی
صرافی بزرگی کرد. فریدون همواره امین برادرش بوده است. از حضور
در اجلاسیه خبرگان تا مذاکرات ایران با آمریکا و در آغوش گرفته شدن
توسط جان کری، همواره در حساسترین نقاط حضور داشته و البته اسناد
منتشر شده نشان میدهد که وی علاقه زیادی هم به حاشیهسازی
دارد مثل عکس یادگاری گرفتن با محکوم فتنه.
علی یونسی و اکبر
ترکان دیگر حاشیه سازان دولت اند. تمجید از نشان شیر و خورشید ،
حضور در جمع اقلیتهای مذهبی و وعده و وعید دادنها با هدف کسب
رای و افزودن پایه محبوبیت لغزان روحانی، تحقیر توان داخلی و
داشتههای ملی از این جملهاند.
اینکه علی یونسی در جملهای
بغداد را پایتخت امپراتوری ایران نامید یا ترکان گفت که ما جز در
آبگوشت بزباش یا قرمه سبزی در هیچ صنعتی توان نداریم را نباید به
حساب بی تجربگی و ناشی بازی اینان گذاشت. این سخنان نشانی است از اینکه
میخواهند پرحاشیه باشد و برای آن حتی هزینه هم پرداخت میکند.
سوم: موضوعات حاشیهساز
وقتی
رئیس دولت ادعا میکند که قبل از برجام هر روز یک قفل و پس از برجام
هر روز یک گشایش ایجاد شده خود هم میداند که چنین عبارتی
مورد قبول عام و خاص قرار نمیگیرد و مردمی که قرار است میزان تورم
را با جیب خود بسنجند میزان راستگویی دولت را هم همزمان خواهند
سنجید.
جنجال آفرینی دولت در موضوع رد صلاحیت ها، دامن
زدن به مساله حاشیهای همچون ماجرای مینو خالقی، اعتراض دولت و رئیس
حقوقدان آن به قانون و شورای نگهبان، از جمله این حاشیهسازیهاست.
گرفتار
شدن وزارت خانههای دیگر به حاشیه سازیها، به جای رسیدگی به امرو
وخیم اقتصادی کشور، دم زدن مکرر از برجام و دامن زدن به
حاشیههایی نظیر رفع ممنوع التصویری از فلان راس فتنه ۸۸ یا ایجاد
دوگانههای تصنعی نظیر اسلام انقلابی یا انقلاب اسلامی، به اجبار بردن
مردم به بهشت یا نظایر آن شواهد ناچیری از این حاشیه پردازیهاست.
چهارم: چرا حاشیه؟
واقعیت
آن است که در میان لا به لای همه حاشیه سازیها ، مردم نسبت به سه سال
گذشته در تنگنای اقتصادی و معیشتی بیشتری قرار دارند. مردم
بیکاری فرزندان و اعضای صاحب شغل خود را میبینند، مردم تورم
اقتصادی و رکود را با تمام گوشت و پوست خود لمس میکنند، مردم
وعدههای هیچ و شعارهای قشنگ ایام انتخابات سال ۹۲ را مشاهده کرده
وبه خوبی میدانند که اولویت اصلی زندگی آنان نه موضوعات خلق الساعه،
که سفره جمع شده آنان است. مردم از رونق افتادن کسب و کار را هر
روزه مشاهده میکنند و اینکه برخی با حاشیهسازیهای مبتنی بر عملیات
روانی سرپوشی بر ناعملکردهای سه ساله دولت بگذارند.
دولت
پرخرج، به جای آنکه تلاش خود را روز افزون کند، حقوق اعضای خود را
افزایش میدهد و به جای آنکه برای مردم آسایش فراهم کند، دغدغه
برای مردم تولید میکند.
اما سئوال نهایی آن است که آیا تدابیر رهبری در عین اشراف ایشان به عملکرد دولت مثمر ثمر خواهد بود و یا خیر؟
برای
پاسخ به این پرسش باید به کارکرد نهاد ولایت در جامعه اشاره
شود. به عبارت دیگر یکی از کارکردهای نهاد ولایت در جامعه آن است
که زمینه بالندگی و شکوفایی جامعه محقق شده و ولایت برای زدودن
موانع از این زمینه و ایجاد زمینه رشد، تلاش میکند. ولایت در
جامعه درصدد است تا هر نهادی کارکرد خود را بازیابد و در
جهتی که باید، حرکت کند.
از این روست که تلاش امروزین رهبر
فرزانه انقلاب اسلامی، زدودن همه بهانههای «کارکردن» برای دولت
است. اینچنین است که هم ایشان علاوه بر همه حمایتهایی که از همه
دولتهای گذشته داشتهاند، از منتقدین و مردم و حتی مخالفان
دولت هم میخواهند که با دولت همدلی و همزبانی داشته و به کمک
دولت بشتابند. در اینصورت است که دولت دیگر هیچ بهانهای برای
قدم ننهادن در مسیر اقدام و عمل را نخواهد داشت.