انقلاب ما انقلاب آرمان هاست...

شعری از «اقبال لاهوری» در وصف سالار شهیدان

هر که پیمان با هوالموجود بست

گردنش از بند هر معبود رست

همه جا کربلا همه جا نینوا تو حسین منی نور عین منی

همه جا کربلاست، همه جا نینواست
تو حسین منی نور عین منی

از لب نهر آب همه در پیچ و تاب
خون به لب تشنگی کرده دلها کباب 
ساقی تشنه لب غرق بحر طعب 
شده نقش زمین کوه عشق و ادب

هرکسی خواسته باشد به خدایی برسد باید از کشتی تو ....

هرکسی خواسته باشد به خدایی برسد

باید از کشتی تو راهنمایی برسد...

اسم "هواللطیف" فراوان نوشته ایم

یک عمر در عزای تو باران نوشته ایم

اسم "هواللطیف" فراوان نوشته ایم

اسم هو الطیف خدا را یکی یکی

دور و بر حسینه ها مان نوشته ایم...

در جوانی ز ماتمت پیرم گر بگویی بمیر، می میرم

تا که خون در رگ است و جان به تنم

به عزیزت قسم که سینه زنم

سینه ی ما منبر است آتش نمی سوزاندش

سوختیم و شعله ی بال و پر ما شد بلند

فطرسی از گوشه ی خاکستر ما شد بلند

در تنزل کردن معشوق سیر عاشق است

عشق کوتاه آمد و زیر سر ما شد بلند....

ما در حریم تو همه مستیم یا حسین

من آمدم دوباره به دستم قلم دهی

شاعر شوم به شعر دم محتشم دهی

عطر حرم به پیرهن دفترم دهی

پاداش این دلانه غبار حرم دهی

ما در حریم تو همه مستیم یا حسین

ما را ببخش عهد شکستیم یا حسین...

بیچاره عاشقی که نرفته است کربلا

آقا منم! گدای قدیمی این درم

عمریست گرد کرببلایت کبوترم



خوبم شناختید منم بی حیا گدا

رزق از شما گرفتم و بر بام دیگرم...

ما که آلزایمر نداریم، شما چطور اقای رئیس جمهور!