یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم

یاران خراسانی

ما تا آخرین نفس ایستاده ایم


اگر بند بند استخوان‌های مان را جدا سازنند، اگر سرمان را بالای دار ببرند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتش‌مان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگان‌مان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‌نامه‌ کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم. ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پا برهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم بر نمی‌داریم.
سه شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۱۸ ب.ظ

قاموس عدالت1

بسمه تعالی

شماره 1

منبع:کتاب ­قاموس عدالت­

پیامبراکرم:­ لحظه­ای عدالت ورزیدن بهتر از هفتاد سال عبادت است.

بخشی از 1000صفحه فرمایشات امام خامنه ­ای در باب عدالت        

قرآن کریم می‌فرماید:

«لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و أنزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم النّاس بالقسط»؛

اقامه قسط و عدل و رفع ظلم و ایجاد زندگی صحیح برای بشر ، هدف ادیان است.          (16/7/69)

درآنچه که مربوط به اداره زندگی مردم می شود، هیچ چیزی به قدر عدل وقسط نه در قرآن و نه درحدیث مورد توجه قرار نگرفته است. البته، رفاه زندگی مردم وتأمین امنیت که یکی از لوازم زندگی آنهاست، وجود دارد؛ اما تکیه­ای که روی عدل شده- که قیام همه امور بر قیام عدل می باشد- روی هیچ چیز دیگر نشده است.          (20/6/68)

عدل در جامعه باید مستـقر شود. این، شعار اسـلام است؛ و شعاری است که دنبـال آن، عمل است،
و شعاری است که برای توده‌های مظلوم و محروم عالم، دارای جاذبه است.        (15/7/71)

این نظام اسلامی به وجود آمده است؛ اولین کارش اجرای قسط و عدل است. قسط و عدل،‌واجب‌ترین کارهاست.          (25/4 /76)

هدف بزرگ پیامبران و هدف قیام ولی عصر(عجل الله عالی فرجه الشریف) تأمین عدالت اجتماعی است. اولین ارزش در نظام ما از لحاظ عملی، باید تأمین عدالت اجتماعی باشد. این مهم باید در تمام برنامه‌ریزی‌ها و عمل‌ها و امثال آن، مورد توجه قرار گیرد.                        (9/11/68)

بعثت، پرچمداری و برافراشته شدن پرچم عدل است؛ یعنی در میان مؤمنین، بندگان خدا و آحاد بشر،‌عدالت استقرار پیدا کند.       (23/7/80)

تکیة بر عدالت، اساسی‌ترین و محوری ترین اصل یک حرکت الهی است؛ ادامه کار همه انبیا و مصلحان بزرگ تاریخ است. البته عدالت دشمنانی دارد. همه کسانی که نانشان در بی عدالتی است،‌با عدالت دشمن‌اند. همه کسانی که با قلدری و زروگویی چه در صحنه ملی، چه در صحنه بین المللی- تغذیه می‌شوند، با عدالت مخالفند. عدالت، شعار اصلی و هدف بزرگ انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بوده و هست.          (12/5/84)

فوری‌ترین هدف تشکیل نظام اسلامی، استقرار عدالت اجتماعی و قسط اسلامی است. قیام پیامبران خدا و نزول کتاب و میزان الهی، برای همین بود که مردم از فشار ظلم و تبعیض و تحمیل نجات یافته،‌در سایة قسط و عدل زندگی کنند و در پرتو آن نظام عادلانه،‌به کمالات انسانی نائل آیند.  (10/3/69)

بشر تشنة عدالت و دنبال عدالت است.                 (7/4/77)

امروز مهم‌ترین حرف نظام اسلامی عدالت است. امروز ما می‌خواهیم عدالت اجرا شود. همه تلاش‌ها و مجاهدت‌ها برای این است که در جامعه عدالت تأمین شود؛ که اگر عدالت تأمین شد، حقوق انسان و کرامت بشری هم تأمین می‌شود و انسان‌ها به حقوق و آزادی خود هم می‌رسند؛ بنابراین عدالت محور همه چیز است.          (23/8/82)

ما برای استقرار قسط و عدل قیام و تلاش کرده‌ایم، و بازهم این ملت در همین راه تلاش خواهد کرد. حرکتی که برای قسط و عدل است، ‌بر حرکتی که در مقابل قسط و عدل ایستاده است، پیروز خواهد شد. در این، شکی نیست. دنیا به سمت عدل و قسط حرکت می‌کند؛ و معنای امام زمان و انتظار فرج،‌همین است.          (18/11/71) 

عدالت اجتماعی، جزء شعارهای اصلی است؛ نمی‌شود این را در درجة دوم قرار داد و به حاشیه راند. (14/3/78)

عدل معنایش این است که باید جامعه قائم به قسط باشد.«لیقوم النّاس بالقسط» ..... پیام اسلام،‌ اقامه عدل است. قیام اسلامی در ایران، برای اقامه عدل بود. پیغمبران که آمدند، برای اقامه عدل و قسط آمدند. بشریت که با عطش تمام منتظر امام زمان(عج) است و می‌خواهد مهدی موعود بیاید و چشم انتظار آن حضرت است، برای این است که او بیاید تا دنیا را از عدل و داد پر کند.    (17/10/71)

جمهوری اسلامی ایران نباید فریاد عدالت‌خواهی و معنویت‌طلبی خود را از دست بدهد.   (20/8/80)

گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسی است و- همان‌طور هم که چند روز پیش در جلسه‌ای مطرح کردم- همه چیز ماست. منهای آن،‌ جمهوری اسلامی هیچ حرفی برای گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم. این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به گونه‌ای که هر جریانی،‌هر شخصی، هر حزبی و هر جناحی سر کار بیاید،‌خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنی برای عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید؛ این مهم است.   (10/8/83)

امروز دنیا به عدالت و معنویتی که ایران اسلامی پرچم آنرا به اهتزاز درآورده است،‌نهایت احتیاج را دارد. امروز مهم‌ترین خلا دنیا،‌خلا معنویت و عدالت است.    (20/8/80)

    در دنیایی که بر پایه ظلم می‌چــرخد،‌اگر ما بتوانیم علم عــدالت را در این‌جا برافراشته نگه داریم،‌شما بدانید دل‌های ملت‌ها- حتّی ملت‌های غیر مسلمان- مجذوب خواهد شد؛ چون همه تشنه عدالتند. امروز دنیا تشنه عدالت است.      (5/4/81)

این مطلب بسیار مهمی است که نسل‌های بشری امروز معتقد نباشند که در مقابل ظلم جهانی، کاری نمی‌شود کرد.......بدیهی است که انسان‌‌های مأیوس نمی‌توانند هیچ حرکتی در راه اصلاح انجام بدهند... انسان‌ها می‌توانند تلاش کنند و پرچم عدالت را- ولو در یک نقطه محدود- بلند کنند.     (30/7/81)

اسلام، امروز فرصت دارد تا در دنیا خود را مطرح کند. اسلام روی نقاطی تکیه کرده است که آرزوی دیرین انسان‌ها از اول تاریخ بشر تا امروز است. اسلام روی عدالت و اخوّت و برادری کرامت انسان تکیه کرده؛ امروز بشر تشنه، این‌هاست،‌بشر، تشنه کرامت و عدالت و انسانیت واقعی است؛ اسلام روی این‌ها تکیه کرده است.

دنیای آباد دور از عدالت و دور از معنویت به درد نمی‌خورد. گیرم که رشدمان به تعبیر غلط که گفته می‌شود نرخ رشد- آمد بالا و فرض بفرمایید درآمد سرانة‌مان دو برابر و سه برابر شد؛ اما عدالت در جامعه نبود؛ یعنی عمدة این درآمد به یک بخش محدودی رسید و بخش عظیمی از مردم،‌محروم و گرسنه ماندند. این، کاری نیست که ما باید انجام دهیم؛ این،‌آن تکلیفی نیست که ما بر عهده داریم.

3) اسلام نسبت به قضا و قضاوت و قاضی و محکمه و مقدمات کار و ابزار کار قضایی، حداکثر اهتمام را ورزیده است و شاید در تعالیم اسلامی، چیزی به اندازه عدالت در قضا مورد تأکید واقع نشده باشد.

 

 

تکلیف اصلی قوة قضائیه، عبارت از اقامه قسط و عدل است. این،‌در حرکت و دعوت انبیا،‌شاید اصلی‌ترین امر مربوط به زندگی مردم باشد...) البته،‌عدل فقط به وسیله قوة قضائیه اجرا نمی‌شود؛ بله همه دست‌اندرکاران حکومت اسلامی به سهم خود در اقامة عدل موظف هستند.

مجموعة قوانین در نظام جمهوری اسلامی باید به یک قله منتهی شود و آن عبارت است از عدالت.

شأن قاضی و قوة قضائیه در اسلام چقدر بالاست. این تعبیراتی که در باب قضاء و قاضی وارد شده است-«قد جلست مجلسا لا یجلسه الاّ نبیّ أو وصی نبی او شقی»- حرف خیلی عجیب و عظیمی است. به قاضی می‌فرماید: این‌‌که تو نشسته‌ای، یا یک پیغمبر می‌نشیند، یا منصوب پیغمبر و وصی او می‌نشیند، یا یک انسان شقی می‌نشید. امر، دایر بین این دو تاست.

در واقع قوه قضائیه ضامن صحت عمل مسئولان نظام و آ[اد مردم و تأمین حقوق آن‌ها در نظام اسلامی است. اگر ما تشنه عدالتیم،‌تضمین تحقق عدالت، با سلامت و کارآمدی قوة قضائیه میسر است.

شما خیال می‌کنید عدالت اجتماعی را در جامعه، می‌شود با نصحیت،‌توصیه، التماس و با خواهش به وجود آورد؟! عدالت اجتماعی، رفع تبعیض و کمک برای استقرار تساوی در قانون را مگر می‌شود بدون قدرت،‌در سطح داخل جامعه- به یک صورت- و در سطح جهان- به صورت دیگر- به وجود آورد؟!

با زبان نصیحت، عدالت در هیچ نقطه عالم مستقر نمی‌شود. استقرار عدالت،‌چه در سطح جهانی- آن‌طور که آن وارث انبیا انجام خواهد داد- و چه در همه بخش‌های دنیا،‌احتیاج به این دارد که مردمان عادل و انسان‌های صالح و عدالت‌طلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگویان حرف بزنند. با کسانی که سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمی‌شود با زبان نصیحت حرف زد.

امام زمان(ارواحنا فداه) با اقتدار و قدرت و تکیه بر توانایی‌ای که ایمان والای خود او و ایمان پیروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت کرده است،‌ می‌رود گریبان ستمگران عالم را می‌گیرد و کاخ‌های ستم را ویران می‌کند.

4) معنویت و عدالت

عدالت، عده‌ای را زخم‌دار و ناراضی می‌کند. عدالت، کسانی را که درصدد سوء استفاده از اموال عمومی‌اند،‌ دچار اعتراض می‌کند. آن کسانی هم که در این مواقع اعتراضی می‌کنند، کسانی نیستند که دستشان به جایی نرسد. کسی که امکانات و ثروت دارد،‌ می‌تواند مسأله درست کند. دشمنان خارجی هم به این طور آدم‌ها کمک می‌کنند.

امروز کشور احتیاج دارد که فضای عمومی آن، فضای معروف، اقامه حق، اقامة عدالت و میل به معنویت باشد.

این انقلاب، ترکیبی از عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی و مردم سالار و معنویت و اخلاق است؛

در اسلام،‌عدالت مسأله بسیار مهمی است. ارزشی که از نظر اسلام به هیچ وجه و در هیچ شرایطی مورد مناقشه قرار نمی‌گیرد، عدالت است. عدالت، هدف پیغمبران است؛ هدف انقلاب اسلامی هم بوده است. در سایة عدالت،‌زندگی مردم می‌توان با رفاه و توسعه مادی به سمت اهداف معنوی هم حرکت کند.

عدالت باید با معنویت همراه باشد؛ یعنی باید شما برای خدا و اجر الهی دنبال عدالت باشید؛ در این صورت می‌توانید با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کنید. البته معنویت هم بدون گرایش به عدالت، یک بعدی است. بعضی‌ها اهل معنایند،‌اما هیچ نگاهی به عدالت ندارند؛ این نمی‌شود. اسلام، معنویت بدون نگاه به مسائل اجتماعی و سرنوشت انسان‌ها ندارد؛«من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم».

3) عقلانیت و عدالت

در طول سال‌های متمادی- به تعبیر رایج امروز- یک گفتمان حق طلبی، عدالت‌خواهی و آزادی‌×واهی در بین مردم به وجود آمده بود و منتهی شد به این که نیروهای مردم را استخدام کند و به میدان جهاد عظیم بیاورد و در مقابل آن دشمن صف‌آرایی کند و بر آن دشمن پیروز کند. بنابراین عقلانیت گاهی منشأ چنین تحولات عظیمی است. الان همین همین طور است. الان در نظام ما برخی از تحولات هست که منته یک نگاه عقلانی و دقیق و موشکافانه به وضع موجود و وضع دنیاست.

هزار سال است که امت اسلامی برای قسط و عدل دعا می‌کند. این نظام اسلامی به وجود آمده است؛ اولین کارش اجرای قسط و  عدل است. قسط و عدل،‌واجب‌ترین کارهاست. ما رفاه را هم برای قسط و عدل می‌خواهیم. کارهای گوناگون- مبارزه، جنگ، سازندگی،‌توسعه- را برای قسط و عدل می‌خواهیم؛ برای این‌که در جامعه عدالت برقرار بشود، همه بتوانند از خیرات جامعه استفاده بکنند و عده‌ای محروم و مظلوم واقع نشوند.

7) مهدویت و عدالت

ما برای استقرار قسط و عدل، قایم و تلاش کرده‌ایم، ‌و بازهم این ملت در همین راه تلاش خواهد کرد. حرکتی که برای قسط و عدل است، بر حرکتی که در مقابل قسط و عدل ایستاده است، پیروز خواهد شد. در این، شکی نیست. دنیا به سمت عدل و قسط حرکت می‌کند؛ و معنای امام زمان و انتظار فرج، همین است.

هم باید منتظر فرج نهایی بود،‌هم باید منتظر فرج در همه مراحل زندگی فردی و اجتماعی بود. اجازه ندهید یأس بر دل شما حاکم بشود، انتظار فرج داشته باشید و بدانید که این فرج، محقّق خواهد شد؛ مشروط بر این‌که شما انتظارتان،‌انتظار واقعی باشد، عمل باشد،‌تلاش باشد، انگیزه باشد،‌ حرکت باشد.

د) دشوار عدالت‌طلبی

این‌که ما گفتیم برای عدالت‌طلبی باید مبارزه کرد، برای مبارزة با فساد باید همه دست به دست هم بدهند و فساد اقتصادی- به خصوص در بین مسئولان و کسانی که دستی در امور بیت‌المال دارند- باید جدی گرفته شود، به خاطر همین است که این کار جزء مشکل‌ترین‌ها و در عین حال اگر به نتیجه برسد، جزء پر برکت‌ترین‌هاست.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۱۸
میم الف الف
پنجشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۱۷ ب.ظ

هاله نور و دیده.......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۱۷
میم الف الف
پنجشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۲۷ ب.ظ

آقای دادستان! در مقابل اشاعه دولتی فساد بایستید....


إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
سوره نور، آیه۱۹

آقای جعفری دولت آبادی ، دادستان محترم تهران

سلام علیکم
طلاب و اساتید حوزه علمیه آیت الله ایروانی ، به عنوان بخشی از بدنه حزب الله ، سخن و مطالبه ای از برادر خود جعفری دولت آبادی ، دادستان محترم تهران دارند که پس از مطلع زیر به اختصار بیان خواهد شد.

امت حزب الله ، روزگاری سختی را پشت سر می‌گذارد. مسائل گوناگون اعم از تغییر اولویت ها ، جابجایی ارزش ها و نیز حساب و کتاب دنیا ، طومار حیات دینی برخی از مسئولین ، صاحبان تریبون و ارباب جراید را در هم پیچیده است. دگرگونی های زمان و نیز وارونگی های آخر الزمان ، جبهه باطل را منسجم و در عوض جبهه مدعیان حق را مشوش ساخته است. جنود باطل از راس هرم قدرت تا پَسَله پست رسانه های بوغ چی شان ، طبل کوبان ، هلهله کنان و کِل کشان به پیش می آیند و اخبار رسوایی نظام جمهوری اسلامی ایران را جار می زنند.

وَبش ها به یکدیگر متصل شده و لشکری از «اوباش» را شکل داده اند که «هَل من مبارز» می طلبند. آنان در زمانه مملو از دعاوی تدبیر و امید ، آینده ای را به یکدیگر نوید می دهند که در آن احکام الهی لگد مال و دندان ناهیان از منکر با پُتک حکومتی خرد خواهد شد. این تفاله های هرزه گرد ، اکنون سرزمین شهیدان و کانون امید در آخر الزمان ، را مِلک طِلق خود و صاحبان این خانه را اجنبی قلمداد می کنند. 

اما هیهات... معاذ الله که این وهم به خیال و آن خیال به واقع بدل گردد.

کمیت محاسبات اوباش سکولار ، همواره به دلیل ناتوانی از پیش بینی عمل و عکس العمل حزب الله لنگ بوده و ان شاءالله تا به حشر نیز لنگ خواهد ماند. هسته های حزب الله پایبند به شریعت، وصیت‌نامه امام راحلشان را آویزه گوش دارند و چشم به دهان مولای زمان دوخته اند. حزب الله در میانه تند بادهای فِتَن که برداشت های بلاهت بار از فرمایشات ولی امر زمان ، دهان مدعیان را در مقابله با منکر دوخته ، در هوشیاری کامل به سر می برد. جماعت وارفته که عمری را در استخاره ، به نظاره ذبح شرع به دست متجریان نشسته‌اند ، حزب الله را متهم به بی بصیرتی و زمان ناشناسی می‌کنند. حال آنکه دشمن فتوحات خود را مرهون سکوت و تعلل همین جماعت مدعی است که مصداق بارز آن در این روزهای سخت ، سکوت در مقابل اشاعه رسمی منکرات به بهانه همدلی و همزبانی با دولت است!

اما بعد...

آقای دولت آبادی ، حزب الله در صحنه و هوشیار است و در وهله اول خطر را به مسئولین اطلاع می دهد و رفع آن را از مجریان قانون و متصدیان امر مطالبه می نماید.

مستحضرید و به خاطر دارید که چگونه فتنه گران ضد انقلاب بر موجی که رئیس جمهور سابق با دستور وارد ساختن زنان به ورزشگاه ها صادر نموده بود ، سوار شدند و نیز به یاد دارید که آن جماعت چگونه پس از خروش انقلابی مراجع عظام و فرمان مقام معظم رهبری با سر به سفلای ذلت فرود آمدند.

حال سوال اینجاست که آیا نستجیر بالله ، فتوای مراجع عظام از درجه اعتبار ساقط گشته ، یا آنکه نعوذ بالله این جماعت مدعی ، آیه جدیدی نازل کرده اند؟ یا شاید ولی امر مسلمین مرقومه ای صادر فرموده اند که خلاف فرمان پیشین ایشان بوده است؟

پاسخ این پرسش پیاپیش روشن و سدّ راه فرصت طلبان است.

پس چه تغییری و در کجا حاصل شده که دولت یازدهم آستین همت به اعاده منویات امثال فتنه گرانی چون شادی صدر و غنچه قوامی بالازده تا زنان را به هر قیمتی وارد ورزشگاه های مردان کند؟ مولاوردی معاون زنان رئیس جمهور ، این مطالبه ضد انقلاب حرامی را در صدر مطالبات زنان در کشور می نامد! و جسورانه تقاضا می کند که فتوای مراجع عظام به رای عام و نظر سنجی گذاشته شود(!)

آقای دادستان!

حزب الله پیش از این و پس از فاجعه سال ۹۰ در ورزشگاه ۱۲هزار نفری آزادی ، با حواله شکایت از مسببان ورود زنان به آن مقتل شرع ، پرونده این غائله را تا به امروز بسته بود. اما اکنون جماعت پیگیر اعاده مطالبه ضد انقلاب ، پشت اسامی مبهم شورای امنیت! و ... به تزویر ، روی مخفی کرده اند.

بنابراین برادر دولت آبادی!

چشمان حزب الله در فرصت باقی مانده به عملکرد شماست.۲۹ خرداد ۱۳۹۴ مصادف با دوم رمضان المبارک ۱۴۳۶، وعده گاه جماعتی است که قصد دارند با عبور از خط قرمز شرع ، حرمت ها را شکسته و وقیحانه قدم به قدم با عبور از روی خون شهدا به سمت مقاصد شوم خود حرکت کنند.

بنابراین دادستان محترم تهران ! حزب الله در این فرصت چشم به اقدام انقلابی شما دوخته تا نیاز چندانی به اجرای مرحله آخر بند «م» وصیت نامه امام راحلمان نباشد و روح ایشان و شهدا را شاد سازید.

والسلام
طلاب و اساتید حوزه علمیه آیت الله ایروانی
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۲۷
میم الف الف
دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۵۶ ب.ظ

نان که آجر شده است ..!

افسران - نان که آجر شده است ..!

برخی می گویند که توافق نان بعضیها را آجر می کند !
و اینها همان کسانی هستند که زندگی پر رنگ و لعاب خود را در پس این دست دادن ها می جویند ؛
و چقدر بد است صلح با فرزندان یزید در روزهایی که کربلا با خون حسین (ع) رنگین است و کودکانش آواره ی صحرا ؛
و این تقارن آزاردهنده است ؛
انگار می خواهند به ما بگویند که زمان عاشورا گذشته است ،
انگار ماجرا کمی بوی سازش می دهد و انگار ..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۵۶
میم الف الف
دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۵۵ ب.ظ

کارمزد امریکا !

افسران - کارمزد امریکا !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۵۵
میم الف الف

افسران - من قاتل شهید امر به معروف طلبه بسیجی علی خلیلی را از کودکی می شناسم

قاتل طلبه بسیجی شهید علی خلیلی کیست؟چرا دست به این کار زد و چه شد که سرنوشتش به اینجا رسید؟ اگر پاسخ این سوالات را جویا هستید با این نوشتار همراه شوید چرا که من او را از دوران کودکی اش می شناسم و سالها با هم رفیق بودیم.
شاید در انتها شما هم به این نتیجه برسید که او را می شناسید.اما قبل از اینکه نام و نشانش را عرض کنم اجازه بدهید قدری از دوران کودکی و مراحل زندگی اش بگویم.شاید بهتر بشود دریافت که چرا او به اینجا رسیده است.سالهای تولد و کودکیمان زمانه ای بود که فضای جامعه هنوز رنگ و بوی انقلابی ارزشی و دفاعی مقدس داشت.دین و ارزش ها حرمت داشتند کسی جرات دهن کجی به آنها را نداشت.

ولو اینکه قلبا اعتقادی هم به آنها نداشت.معروف،معروف بود و منکر،منکر.اگر کسی مرتکب منکری می شد هنوز مردانی بودند که اقامه امر به معروف و نهی از منکر کنند.اما آرام آرام برخی چیزها عوض شدند.ظاهرا زمانه میل به تغییر داشت.البته من و او هر دو کوچک بودیم و خیلی از این حرف ها چیزی نمی فهمیدیم.اما با همه بچگی یک چیز را میفهمیدیم.در راه مدرسه میدیدیم که مدل مو و لباس و ظاهر برخی جوانان شهر عوض شده است.اما نمی دانستیم علت این تغییرات چیست.نمی دانستیم که نه تنها برخی از جوانان بلکه برخی از مسئولین هم در حال تغییرند.

نمی دانستیم برخی آقایان ضمن توهین به برخی نمادهای ارزشی فرمان مانور تجمل را صادر کرده اند.شاید هم نمی دانستند که تجمل گرایی نماد فرهنگی است که در حال مبارزه با ما و ارزش های ماست.نمی دانستیم که برخی آقازاده ها برای برگزاری دوچرخه سواری بانوان دامن همت به کمر زده اند.گاهی اوقات که بزرگترها اخبار گوش می دادند می شنیدیم که رهبر درباره تهاجم فرهنگی هشدار میدهند اما نمی دانستیم و نمی فهمیدیم که این تهاجم فرهنگی یعنی چه و اینکه قول و فعل برخی آقایان دقیقا بر خلاف گفته های رهبر است.یادش به خیر،در مسیر مدرسه ما پیرمردی مغازه چاقوسازی داشت.

پیرمرد میگفت میخواهم چاقویی بسازم که ضربه آن تا عمق قلب و مغز هدف نفوذ کند ولی چون یک چاقوی معمولی نیست ساخت آن چند سال طول می کشد.ما هم عادت کرده بودیم هر روز پیرمرد را در حال ساخت آن چاقوی خاص ببینیم و منتظر بودیم ببینیم ثمره این کار مداوم چند ساله چه میشود.فکر میکنم سفارتخانه یک دولت فخیمه هم همان اطراف بود.مدتی گذشت و ما هر دو بزرگتر شدیم.

حالا هر دو نوجوان بودیم و بعضی چیزها را می فهمیدیم.می دانستیم که خبرهایی شده.زمزمه آزادی و اصلاحات را می شنیدیم.وقتی از مدرسه بر می گشتیم جلوی دکه روزنامه فروشی مرحوم اقا یوسف می ایستادیم و روزنامه ها را نگاه می کردیم.تلوزیون به ما یاد داده بود که مهم ترین مساله عالم، فوتبال است و ما هم دنبال نشریات ورزشی بودیم اما نگاهی هم به روزنامه های سیاسی می انداختیم.

یک روز دیدیم که روزنامه ها تیتر زده اند که آقای رئیس جمهور گفته اگر دین در مقابل آزادی قرار بگیرد محکوم به شکست است.رئیس جمهوری که از بخت نامراد لباس روحانیت برتن و عبای سیادت هم بر سر داشت.دوست آن روز من و قاتل امروز شهید خلیلی گفت پس این چیزهایی که درباره امر به معروف در کتاب تعلیمات دینی نوشته چه معنی دارد؟شاید هم با خودش فکر کرده بود با این حساب هیچ کس حق ندارد به اسم دین و احکام در کار کسی دخالت بکند.یادم می آید همان ایام تهران چند روز شلوغ شده بود.

به ما می گفتند:مواظب خودتان باشید.مبادا به خیابان های اطراف کوی دانشگاه بروید.عده ای ریخته اند و می زنند و غارت میکنند و شعارهای اهانت آمیز سر می دهند.اما چند روز بعد دیدیم روزنامه ها تیتر زده اند به دنبال وقایع اخیر مسئولان نیروی انتظامی محاکمه میشوند.چند وقت بعد هم تلوزیون ماجرای دادگاه را پخش کرد.دوستم گفت:لابد نیروی انتظامی غلط زیادی کرده که با قشر شریف و زحمت کش چاقو کش و چماقدار و عربده کش و محارب و برانداز برخورد کرده که الان باید تاوان پس بدهد.نفهمیدم شوخی میکند یا جدی میگوید.

خندیدم و گفتم:احتمالا!الان دیگر می فهمیدیم که عده ای در جامعه به سرعت در حال عوض شدن هستند.ظاهر و آداب زندگی شان رنگ و بوی دیگری گرفته است.مثلا چادرهاشان مانتو،مانتوهایشان رنگی،مانتوهای رنگی شان هم روز به روز آب میرود.یک معلمی داشتیم که گاهی اوقات حرف های قلمبه میزد.مثلا یک روز می گفت:بسیاری از مسئولان فرهنگی ما نه تنها قدمی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن برنداشته اند بلکه خود از عاملان این تهاجم و تخریب کننده فرهنگ و ارزش های خودی اند.

میگفت: “آقا” گفته الان کار از تهاجم گذشته و دشمن در حال شبیخون فرهنگی است.میگفت شبیخون زمانی است که در اثر غفلت دیده بانان و محافظان خودی دشمن در تاریکی شب که دوست و دشمن برای بسیاری قابل تشخیص نیستند حمله کند عده زیادی را قلع و قمع کند و چه فاجعه ای خواهد شد اگر عده ای درون جبهه خودی با شبیخون دشمن همراهی کنند.”شنیده بودم این آقا معلم خودش بسیجی است و چند سال هم جبهه بوده.خونش به جوش اومده بود وقتی شنیده بود یکی از مسئولان آموزش و پرورش گفته:ثواب برخی کف و سوت زدن ها از ثواب سینه زدن برای امام حسین ع کمتر نیست.

خلاصه اش کنم و دیگر از دانشگاهمان نگویم.نگویم که برخی از مسئولینش پای ثابت اقدامات و تحرکات ضد ارزشی بودند.یا از فیلم هایی که گاهی اوقات در سینما می دیدیم که الان میفهمم حتی ارزش سخن گفتن هم ندارند.طرفه آنکه برخی از برنامه ها و برنامه سازان تلویزیون هم از همان قماش بودند.

تقریبا از همان دوران بود که اراذل و اوباش محله هم جان گرفتند.با افتخار از شرارت ها و دفعات دستگیری و زندانشان میگفتند اما همیشه اضافه میکردند:آنجا خوش میگذرد.آب و هوایی عوض می کنیم و سریع می آییم بیرون.می گفتند:گذشت آن زمانی که کمیته ای داشتیم و امر به معروف های بسیج و سپاه قدرتی داشتند.راستی یادم رفت عرض کنم که پیرمرد چاقو ساز همچنان مشغول کار بود.هرچند من دیگر کمتر رغبتی به دیدن او داشتم اما دوستم هنوز منتظر نتیجه کارش بود.تازه پا به سن جوانی گذاشته بودیم که یک اتفاق جالب افتاد.شخصی با شعار دولت مکتبی و بازگشت به ارزش ها رئیس جمهور شد.من به دوستم می گفتم:حالا همه چیز عوض می شود.شاید او هم مثل من فکر می کرد.مثل خیلی های دیگر.چون دانشجو بودیم میفهمیدیم که در خیلی از حوزه ها شرایط عوض شده اما ظاهرا مشی فکری آقای رئیس و اطرافیانش آن چنان که شعارش را می داد مکتبی نبود.شاید هم مکتب او با مکتب ما فرق می کرد.یک روز از دوستم شنیدم که می گفت:فلان بازیگر رفته اروپا و کشف حجاب کرده.آن هم از نوع نگفتنی اش.ولی آقای رئیس جمهور گفته کسی حق ندارد به او بگوید چرا بالای چشمت ابرو است؟!بعد پرسید:اصلا دیگران چه حقی دارند کاری به پوشش کسی داشته باشند؟می گفت:رئیس جمهور گفته نیروی انتظامی حق ندارد با افراد متجاهر به فسق و بد حجابی برخورد کند و الا خودم شخصا وارد قضیه میشوم.گفتم:پس تکلیف شرع و قانون چه می شود؟جواب داد:لابد قانون گذار بی خود چنین چیزی را به عنوان وظیفه پلیس مطرح کرده.شاید دین هم نباید در این خصوص وظیفه ای برای حکومت اسلامی مشخص می کرد.

در همان دوران نزدیک ایام اعتکاف که شد به گفتم:بیا امسال ما هم ثبت نام کنیم.دو سه روز با رفقا خوش می گذرد.گفت:فلان سریال ماهواره به نقطه حساسش رسیده و نمی توانم آن را ازدست بدهم و همین شد سر آغاز جدایی ما.بعد از آن من کم کم پایم به مسجد و هیئت و…باز شد ولی او رفت که رفت و ما روز به روز از هم دور شدیم.فقط شنیدم که سال ها کار مداوم چاقو ساز ثمر داده و دوستم به قیمت گزافی آن را خریده است.حالا با شهادت علی خلیلی می فهمم قیمتش آنقدر گزاف بوده که هرچه می پردازد تمام نمی شود.اول شاهرگ علی خلیلی،بعد جان او،آبروی خودش و خانواده اش بعد هم فراری شدن و دستگیری و آخرش هم معلوم نیست.شاید او و دیگر حمله کنندگان به ناهیان از منکر که سال ها چنان سخنانی از برخی آقایان شنیده بودند حق داشتند در آن لحظات عصبانی بشوند که او چه حق دارد به حریم خصوصی من تجاوز کند؟اصلا او کیست که من امر و نهی بکند؟بگذاریم و بگذریم که خون دل بسیار است. فقط بدانیم که آن دستی که علی خلیلی را به شهادت رساند چنین روزگاری را گذرانده است و در بستر سیاست های فکری و فرهنگی چنین مسئولینی پرورش یافته است.هنوز هم می خواهید اسم و آدرسش را بدانید.خیلی سخت نیست.کافیست گشتی در گوشه و کنار شهر خود بزنید تا او را بیابید.وجدان مسئولین فرهنگی و غیر فرهنگی را نمی دانم اما وجدان من از همان روز، محاکمه مرا شروع کرده است که اگر امثال تو دغدغه اصلاح آنان را داشتید شاید امروز کار آنها به این جا نرسیده بود و صد افسوس که در این محاکمه مرا تبرئه نمی کند.آری این شخص ونظائر او نمونه هایی از کارنامه عملی متولیان مقابله با تهاجم فرهتگی دشمن هستند.امروز همه باید از خود بپرسند که چه شد در ایران اسلامی و انقلابی انجام بساری از نواهی و محرمات علنی شده اما کمتر کسی رغبت و یا جسارت نهی از آنها را دارد و مجرمین آن چنان حریمی برای خود قائلند که حتی نهی از منکر لسانی را هم برنمی تابند و احیانا با سیلی و چاقو دشنه پاسخ می دهند.اما مسئولین علاوه بر فکر کردن باید پاسخگو هم باشند.پاسخ دهند که در بستر کدام سیاست های فرهنگی نزد برخی اقشار جامعه معروف،منکر و منکر،معروف شده و ناهی از منکر مستحق چشم دریده و گلوی بریده است.آیا جز این است که فرهنگ و طرز فکر آنان به تغییر یافته است. نمی خواهم تک بعدی به قضیه نگاه کنم.قطعا هر کسی صاحب اختیار خود است و باید به تناسب جرم ارتکابی مجازات بشود اما حقیقت روی دیگری هم دارد.این شخص و امثال او پیش از آنکه قاتل علی خلیلی ها باشند خود مقتول تهاجم فرهنگی دشمنند.و شما به تهاجم فرهنگی اضافه کنید ضعف دستگاه قضایی و انفعال دستگاه های انتظامی و امنیتی و…را. دشمن خارجی و اذناب داخلی اش مانند چاقوساز قصه پر غصه ما اکنون دارند میوه سال ها کار مداوم خود را در سایه غفلت و خدای ناکرده همراهی برخی مسئولین این سال ها جمع میکنند.هرچند این ثمره در مقایسه با تلاش آنها و غفلت ما ناچیز است اما برای ما از دست رفتن یک جوان هم بسیار است و غیر قابل جبران و چه تلخ است که می بینیم در این ماجرا قاتل مقتول هر دو از جوانانی بودند که از دست رفته اند و یکی چه بد سرانجامی داشته است.شهید علی خلیلی به مولایش سیدالشهدا اقتدا کرد که برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت قیام کرده بود.پس بیاییم ما هم قدری از عقیله بنی هاشم زینب کبری درس بگیریم و ریشه ای به مسائل نگاه کنیم آنسان که فرمود:برادرم حسین علیه السلام را در سقیفه کشتند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۵۴
میم الف الف



حسن روحانی :
درس و پیام امام حسین(ع) درس برادری، وحدت، گذشت و قبول توبه از یکدیگر است و درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین می‌باشد

...دکتر احمدی نژاد :
درسی که از مکتب حسینی می گیریم درس ایثار است. ایثار رمز حیات جاوید است. ایثار رمز عزت و زندگی سعادتمند است.
امام حسین علیه السلام یک هدیه ی بزرگ خداوندی به بشریت است که راه او و مشی او برای همه ی ملت ها ، برای همه ی عصرها و نسل ها مایه ی نجات است. شما هر چه از زیبایی و کمال انسانی بخواهید در وجود امام حسین علیه السلام متجلی است. او در سماحت و شجاعت ، در قله است. در مروت و آزادگی در اوج است، در عشق و محبت و رأفت در نهایت است. دیدید که با دشمنش چه کرد. با حر و یاران حر چه کرد. دیدید که تا لحظه ی آخر برای هدایت مردم برای هدایت یک ملت گمراه چه کرد، چه فریادها زد، و چه دعوت هایی به سوی نور و راه خدا کرد. امام حسین علیه السلام تجلی توحید است. تجلی خداست.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۳ ، ۲۰:۱۹
میم الف الف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۳ ، ۲۰:۱۹
میم الف الف
يكشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۱۳ ب.ظ

ای بدبخت....!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۳ ، ۲۰:۱۳
میم الف الف
يكشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۱۱ ب.ظ

حقه باز...!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۳ ، ۲۰:۱۱
میم الف الف